واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: وام مسكن، شاخ گاو و آدام اسميت!
نویسنده : اولاد آدم
اولاد آدم كه هيچ، حتي آدام اسميت هم ميداند كه سود وام مسكن بايد با وامهاي تجاري و بازرگاني متفاوت و با توان مردم سازگار باشد. اما اين را فقط اولاد آدم ميداند و آدام اسميت و كل مقامات اقتصادي كشورهاي دنيا الا مسئولان ايراني! خب البته وضعيت دنيا با ما فرق دارد. همانطور كه وضعيت ما با دنيا. همين الان هم در كشورهاي پيشرفته، دولتها و بانكها، بيش از 90 درصد قيمت خانه را با بهره 4 درصد و مدت زمان بازپرداخت طولاني وام ميدهند كه هم وامگيرنده راضي است، هم وامدهنده و هم ساختمانسازي رونق دارد، اما ظاهراً در ايران طرفين (متقاضي و بانك) تمايلي به تسهيلات مسكن از خود نشان نميدهند، چون نه ميزان وام دردي را دوا ميكند و نه آن بهره براي طرفين دلچسب است!يعني واقعيتش را بخواهيد به قول حسين عبده تبريزي مشاور وزير راه و شهرسازي، ارزش تسهيلات به قيمت مسكن، طي سالهاي اخير با توجه به تورم آنقدر پايين آمده كه نگو و نپرس! بله! درست حدس زديد؛ به حدود 5 درصد رسيده كه يعني كشك. يعني ميتوانيد با آن تسهيلات فقط كليد خانه را بخريد. كليد! آخ كليد.... لابد ميگوييد كه سود 14 درصد تسهيلات مسكن متعارفتر از بهرههاي 24 درصدي خريد ديگر كالاها و سي و چند درصدي اسمش را نبر، پولش را ببرهاست. اما مبالغ وام مسكن با توجه به فاصلهشان با قيمت خانه، پايين بودن قدرت اقتصادي اقشار ضعيف و نبود توان كافي در پرداخت تسهيلات، راه چندان آساني براي خريد نيست. مثلاً فكرش را بكنيد و دري به تخته بخورد و شما شاهين بخت و اقبال روي شانهتان بنشيند و يك نفر در يك بانك از قيافه شما يا آقازادهتان خوشش بيايد و وام 80 ميليوني نصيبتان بشود كه بتوانيد برويد آن كليد معروف را بخريد و در جيبتان بگذاريد و هرازگاهي چند، آن را به اين و آن نشان بدهيد تا داغ دلشان تازه بشود! نميشود كه! مگر اولاد آدم چقدر درآمد دارد كه بخواهد آپولو هوا كند؟ مگر شما چقدر كاسب هستيد كه....
با يك حساب دو دو تا پنج تايي معلوم ميشود كه ما اين كاره نيستيم! مبلغ اقساط وام 80 ميليون توماني مسكن با روش ساده ماهانه يك ميليون و 149 هزار تومان و در روش پلكاني سالانه از ماهانه 937 هزار تومان در سال اول شروع و در سال دوازدهم به ماهانه يك ميليون و 603 هزار تومان ميرسد. كل سود تسهيلات 80 ميليون توماني 12 ساله با روش ساده 85 ميليون و 557 هزار تومان و در روش پلكاني سالانه 99 ميليون و 125 هزار تومان ميشود. تازه اين اول راه است چون مبلغ وام مذكور، تناسبي با قيمت خانه ندارد و اولاد آدم مثل ساير متقاضيان خوشبخت، مجبور است براي خريد خانه از تسهيلات 35 ميليون توماني 12 ساله با اقساط 526 هزار تومان و تسهيلات 10 ميليون توماني 5 ساله با اقساط 254 هزار تومان هم استفاده كند. يعني فكرش را بكنيد كه علاوه بر رو ميزي و زيرميزي و ساير قضايا و حواشي مرسوم اين روزها، اولاد آدم بايد حدود 2 ميليون تومان از درآمدي را كه ندارد، براي مدت 12 سال به پرداخت اقساط وامي كه شايد با منت به او تعلق بگيرد اختصاص دهد. پيش خودمان بماند؛ اولاد آدم هنوز اقساط وام ازدواجش را نداده، هنوز كارفرما با او قرارداد سفيد امضاي كارش را ماه به ماه تمديد ميكند و معلوم نيست كه اين شندرغازي را كه ميگيرد و ميتواند فقط در طول ماه با آن روزانه يك عدد نان بربري بدون خشاش بگيرد و يك بطري آب معدني غيراستاندارد، چه بايد بكند كه نكرده؟ اصلاً دولت و بانك كارشان درست. مشكل، اولاد آدم است كه مثل ساير نفوس اين مملكت هميشه يك جاي كارش عيب دارد و لنگ ميزند و... البته دولت و بانك هم چندان كارشان درست نيست. يعني آنقدر خاوري و امثال بابك جان و ساير كور و كچلها بردهاند و خوردهاند كه حالا هر چند، چهار ماه از زمان افتتاح وامهاي 80 ميليون توماني مسكن در خرداد سال جاري ميگذرد، هنوز بانكها با توجه به نداشتن نقدينگي و مدت زمان طولاني بازپرداخت آن تمايلي به پرداخت اين وامها از خود نشان نميدهند، اما فكرش را بكنيد كه اين وام را هم ميدادند. آن وقت دولت ما كه جنبه ندارد. يكهو ميديديد قيمت مسكن را باز بالا ميبرد. چون وامها وارد بنگاههايي ميشوند كه بانكها زده اند! و به فعاليتهاي دلالي اختصاص مييابند و قيمت مسكن افزايش مييابد. تجربه اولاد آدم و آدام اسميت، نشان داده وامهاي مسكن جز رونق دلالي كه شغل دوم دولتيهاست، كمك تعيينكنندهاي در خانهدار شدن افراد نداشتهاند. حالا ميگوييد كه چرا اولاد آدم اينقدر دارد براي دولت و بانكها و دلالها، شاخ و شانه ميكشد؟ خب اگر ميدانستيد كه شاخ و شانه كشيدن چقدر سود دارد، شما هم ميكشيديد! لااقل دلتان خنك ميشد كه يك كاري كردهايد! اصلاً بگذاريد داستانش را برايتان بگويم: سابقاً راه و رسم گدايي تا اين اندازه پيشرفت نكرده بود كه في المثل باند و جمعيت و تشكيلات داشته باشند. براي سد جوع و تحصيل درهم و دينار تنها چند شيوه داشتند كه يكي از آنها اين بود كه شاخ و شانه ميكشيدند. شاخ و شانه در حقيقت عبارت بودند از شاخ نوكتيز و شانه استخوان گاو كه گدايان شاخ را در دست راست و شانه را در دست چپ ميگرفتند و بر در خانه و جلوي دكان ميرفتند و مطالبه وجه ميكردند چنانچه صاحبخانه و دكاندار در پرداخت وجه استنكاف و امتناع ميكرد، گداي سمج آن شاخ را به نوعي روي شانه يعني شانه استخوان گاو ميكشيد كه صداي چندش آوري از آن برميخاست و شنونده را به ستوه آورده و مجبور ميكرد چيزي به گدا بدهد و او را از سر خود باز كند و در اين رهگذر گاه نيز با صاحبخانه يا دكان درگير ميشدند كه بعدها اين عمل گدايان به منزله تهديد و ارعاب تلقي شد و عموميت يافت. اما اولاد آدم كه گدا نيست، اهل درگيري هم نيست! فقط حرف ميزند تا شايد آن كليد را يكبار ديگر ببيند....
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]