واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
یادداشت وارده؛
تجزیه خاورمیانه از رویا تا واقعیت
رابین رایت، تحلیلگر سیاسی چندی پیش در مقاله ای در نیویورک تایمز طرحی را مطرح کرد که بر اساس این طرح 5 کشور عربی: عربستان، عراق، سوریه، لیبی و یمن تقسیم خواهند شد.
یادداشت وارده؛ سخن از تجزیه خاورمیانه سابقهای طولانی دارد که نمونه های متاخرتر آن ، مطرح شدن ایده خاورمیانه بزرگ در سالهای 2001 و 2002 و مباحث این روزها درباره تجزیه کشورهایی چون سوریه و عراق در محافل مختلف است. اما سوال اساسی اینجاست که تجزیه منطقه و به اصطلاح بالکانیزه کردن آن که یک هدف و استراتژی استعماری است چگونه ممکن است در بسترها و شکاف های موجود در منطقه پدیدار شود. با فروپاشی امپراطوری عثمانی و تقسیم کشورهای منطقه در پیمان ساکس پیکو، کشورهای جدیدی متولد شد که هر کدام در تحولات منطقه ای تأثیر گذار بودند اما عدم تقسیم بندی درست باعث اختلافات قومی، مذهبی و نژادی در منطقه شد البته فراتر ازاین مسئله رقابت منطقه ای قدرت های بزرگ و منطقه ای در این تنش ها بی تأثیر نبوده است. رابین رایت، تحلیلگر سیاسی چندی پیش در مقاله ای در نیویورک تایمز طرحی را مطرح کرد که بر اساس این طرح 5 کشور عربی: عربستان، عراق، سوریه، لیبی و یمن تقسیم خواهند شد. اینکه به چه میزان این تحلیل منطبق بر وقایع موجود است، نیاز به بررسی و تحلیل دارد. اما در مورد عربستان سعودی، باید گفت نظام سیاسی این کشور پادشاهی و منطبق با یک سیستم استبدادی مطلقه است که توانسته با همکاری غرب به ویژه آمریکا و به مدد دلارهای نفتی و خریدهای تسلیحاتی گسترده، نظامی مستحکم بنا کند. با این حال پادشاهی سعودی به علت تغییر پادشاهان و اختلاف در میان شاهزادگان و شکاف های قومیتی این پتانسیل را برای تقسیم داراست اما این امر در کوتاه مدت متصور نیست چرا که تولید روزانه بیش از ده میلیون بشکه نفت و وابستگی غرب به این تولیدات از عربستان کشوری ساخته است که هرگونه دستکاری در ساختار جغرافیایی و قدرت در این منطقه دنیای غرب را به تلاطم خواهد انداخت. از طرفی دیگر اما، اختلاف شیعه و سنی ممکن است دیر یا زود دامن این کشور را گرفته و مهمترین استان این کشور یعنی استان شرقی عربستان به علت بافت جمعیتی شیعه و داشتن منابع و ذخایر نفتی که دو سوم از ذخایر نفت عربستان را در خود جای داده است بتواند پتانسیل یک تجزبه را داشته باشد. از سویی نیز وجود مکان های مقدس در شهرهای مکه و مدینه و متعاقب آن بروز فجایع مختلف در مناسک حج به انضمام اختلافات مذهبی شیعه و سنی ممکن است منجر به تصمیم جدیدی از سوی جهان اسلام برای مدیریت مستقل این اماکن، شود. با توجه به اظهارات چند روز پیش ملک سلمان پادشاه سعوری در خط قرمز بودن اداره ی این مکان ها بعید به نظر می رسد سعودی ها حاضر شوند به این راحتی تن به مدیریت بین المللی حج دهند، چرا که اکثریت کشورهای اسلامی به علت روابط نزدیک با پادشاه سعودی با این طرح همراهی نخواهند کرد. هر چند که ممکن است در آینده این طرح به عنوان مطالبه اکثریت کشورهای اسلامی مطرح شود و مکان های مقدسی مثل مکه و مدینه به عنوان یک کشور مستقل مانند واتیکان در عرصه جغرافیای منطقه متولد شود. اما در مورد عراق این طرح تا اندازه ای می تواند به واقعیت نزدیک باشد. عراق کشوری است که از بدو تأسیس با مشکلات ساختاری مواجه بوده است، تشکیل این کشور از یک اقلیت کرد در شمال، سنی ها در غرب و شیعیان در مرکز و جنوب، این کشور را با مشکلات جدی روبه رو می نماید. آنچه موجب یکپارچگی عراق گردیده، سیاست سرکوب و مشت آهنین حکومت های مرکزی بوده است. کردها همیشه سیاست گریز از مرکز داشته و خواهان استقلال یا حداقل خود مختاری بوده اند، سنی ها نیز که در سالهای گذشته به عنوان حاکم بلا منازع، قدرت را در عراق به دست داشتند و اقلیت کرد و اکثریت شیعه را تحت سیطره در آوردند که با سرنگونی صدام و تشکیل حکومت جدید عراق، قدرت خود را از دست دادند و شیعیان توانستند به قدرت اول و تأثیر گذار عراق تبدیل شوند. این امر البته به ظاهر، خوشایند اهل سنت عراق نیست و باعث بروز اختلاف ها در ساختار سیاسی این کشور شده که همین امر ممکن است عراق را در سالهای آینده به سوی سه ساختار فدرال با حاکمیت مرکزی سوق دهد که عبارتند از: یک منطقه خود مختار اقلیم کرد (که هم اکنون تشکیل شده است). یک منطقه مستقل شیعی در جنوب. و یک اقلیم سنی در غرب و شمال غرب. در این حالت بعید است عراق در طولانی مدت به حیات خود ادامه دهد و ممکن است تجزیه شود که البته تصمیم گیری قدرت های جهانی و منطقه ای در این امر دخیل است. درباره اقلیم کردستان باید گفت که تمام زیر ساخت های موجود برای یک کشور مستقل ایجاد شده است و رهبران کرد در حال تجزیه و تحلیل اوضاع منطقه برای پیدا کردن یک فرصت مناسب برای اعلام استقلال و تشکیل کشور کردستان هستند. با این حال کردها در صورت استقلال، با مشکلات عدیده ای مواجه خواهند شد از جمله، نداشتن یک راه دریایی و بندری مستقل که از طریق آن تجارت کرده و نیاز یک کشور را تأمین کنند. علاوه بر این، اختلافات داخلی کردهای اربیل و سلمانیه می تواند آینده ی این کشور کردی را در هاله ای از ابهام ببرد. در مورد سوریه هم می توان گفت که پتانسیل تجزیه وجود دارد و بافت اکثریت سنی و اقلیتهای علوی دروزی و مسیحی می تواند پایه های این تجزیه باشد. بنابر طرح رابین رایت سوریه به سه کشور تقسیم خواهد شد؛ کشور علوی ها در غرب، سنی ها در مرکز و شرق، دروزی ها در جنوب غربی و کردهای شمال سوریه نیز به کشور کردستان خواهند پیوست. اما در این سناریو قطعا ترکیه به علت داشتن مرز گسترده با کردها و داشتن روابط نزدیک میان کردهای سوریه و ترکیه زیر بار تشکیل یک کشور کردستان در شمال سوریه نخواهد رفت؛ چرا که می تواند در آینده، چالشی جدی را برای این کشور ایجاد کند، لذا عملا این مسئله در کوتاه مدت منتفی است هر چند ممکن است ترکیه موافقت خود را با یک اقلیم مستقل کردی در شمال سوریه با پیش شرط هایی اعلام کند. اما سناریو تشکیل کشور علوی چند ماه پیش مطرح بود چرا که بشار اسد متحمل شکست های گسترده شده و بسیاری از مناطق تحت کنترل خود را از دست داد اما با تغییر معادلات قدرت در منطقه و ورود روسیه به صحنه میدانی و نبرد علیه مخالفین دولت اسد، و باز پس گیری مناطق از دست رفته قطعا اسد حاضر به مصالحه و دست کشیدن از مناطق مرکزی و دادن استقلال به سنی ها نخواهد بود. آینده ی سوریه به سمت یک حکومت مرکزی با مشارکت گروه های مختلف سیاسی- قومی در ساختار حکومتی خواهد بود. در مورد یمن باید گفت این فرضیه می تواند نزدیک به واقعیت باشد چرا که یمن سابقه تقسیم به دو بخش را داشته است. حضور حوثی ها در قسمت های شمالی یمن و تنگه باب المندب و از سوی دیگر قسمت جنوبی یمن که تحت کنترل اهل سنت است می تواند پایه های تقسیم دوباره یمن باشد، اگر چنانچه گفتگو های صلح این کشور که از سوی سازمان ملل متحد نتیجه بخش نباشد. اما موضوع قابل اهمیت آن که، عربستان، یمن را حیاط خلوت خود دانسته و سعی خواهد کرد سیطره اش را بر شمال و جنوب این کشور حفظ کند و حکومت آینده ی یمن را تحت کنترل درآورد و حوثی ها را در معادلات سیاسی در این کشور به حساب نیاورد، هرچند این امر تقریبا نشدنی است. اگر چنانچه حوثی ها در ساختار آینده ی یمن مشارکت داشته باشند می توان به اتحاد و یکپارچه ماندن کشور امید داشت و در غیر این صورت سناریو تجزیه مفروض است. آخر این که در مورد لیبی باید گفت قزافی در سالهای پایانی حکومت خود طرح تقسیم لیبی را به علت اختلافات و تنوع قومی مطرح کرد و جنگ داخلی در سالهای اخیر در این کشور و عدم رسیدن توافق از سوی گروههای مختلف درگیر در لیبی می تواند سر آغازی برای تجزیه لیبی باشد. در پایان باید به این نکته توجه کرد که طرح بالکانیزه کردن منطقه نتیجه یک سیاست استعماری است که در آن کشورهای استعمارگر با تقسیم کشور های بزرگ اسلامی می توانند کنترل منطقه را بهتر در دست بگیرند. امروز جهان اسلام باید خود را با این بازی خطرناک همراه نکند. * یوسف یعقوبی. کارشناس مسائل سیاسی
۰۹/۰۸/۱۳۹۴ - ۰۸:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]