واضح آرشیو وب فارسی:بولتن نیوز: به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، این مادر به بهانه مهمانی شب به خانه دخترش رفت و درحالی که نوه اش را از سمیه دور کرده بود روی این زن اسید پاشید . حادثه اسیدپاشی به این زن 30 ساله در رفسنجان بامداد چهارشنبه رخ داد و سمیه که خود پرستار بیمارستان اصلی شهر رفسنجان است در آنجا بستری شد و خیلی زود به بیمارستان شفای کرمان انتقال یافت . معاینات نشان داده است که سمیه دچار 25 درصد سوختگی شده و نیاز به جراحی دارد . این زن که باور ندارد مادرش به روی وی اسید پاشیده است خواستار پیگیری و مجازات وی است . گفت وگو با زن اسیدسوخته سمیه گریه می کند، باور ندارد و انگار کابوس دیده است . بغض اجازه نمی دهد حرف بزند و ... می دانی چقدر سوخته ای؟ گفته اند 20 تا 25 درصد، دو دستم که یکی کامل و دیگری تا آرنج، شکم و سینه و هر دو پایم کاملاً سوخته اند . چه کسی به تو اسید پاشید؟ مادرم . مادرت؟ ! بله چون با ازدواج دوم من مخالف بود، این کار را انجام داد . چرا مخالف بود؟ نمی دانم . کلاً همیشه در زندگی ام دخالت می کرد و وقتی شنید می خواهم دوباره ازدواج کنم رضایت نداد و اعتراض کرد . فکر می کردی اینگونه رفتار کند؟ اصلاً، هنوز هم شوکه هستم، من دخترش بودم و همیشه غمخوار مادرم به حساب می آمدم . چه روزی این اتفاق افتاد؟ ساعت 5/1 نیمه شب سه شنبه 5 آبان ماه یا همان بامدادچهارشنبه . کجا این اتفاق افتاد؟ در خانه ای که خودم خریده بودم . به رفتارهای مادرت مشکوک نبودی؟ نه اصلاً، حتی یک درصد هم فکر نمی کردم که بخواهد چنین کاری انجام بدهد . حتی وقتی وارد خانه شد متوجه شدم چیزی در زیر چادرش است اما مشکوک نشدم . چه ساعتی به خانه ات آمد؟ ساعت 11 شب بود که آمد . قرار قبلی داشتید؟ نه . اتفاقاً شب حادثه من در خانه نبودم نزد همسرم بودم که مادرم تماس گرفت و خیلی اصرار کرد که به خانه ام برگردم او ادعا کرد می خواهد درباره مطلب مهمی با من حرف بزند . به اصرارهایش شک نکردی؟ نه، اصلاً اما چون سابقه نداشت آنقدر پیگیری کند گفتم حتماً اتفاق مهمی افتاده است که با عجله دست پسرم را گرفتم و به خانه خودم رفتم . مادرت درباره موضوع مهم صحبت کرد؟ نه اصلاً هرچه هم سؤال کردم گفت با هم صحبت می کنیم . چند بار سمت آشپزخانه رفت و آمد چون پایش درد می کرد گفتم اگر چیزی لازم داری برایت بیاورم که گفت نه می خواهم بخوابم . بعد جا انداختیم و خوابیدیم که مادرم ناگهان به من اسید پاشید . زمان پاشیدن اسید پسرت کجا بود؟ بغل دست من خوابیده بود . صحنه را دید؟ نه سریع پسرم را سوار خودرو کردم و به خانه همسرم بردم . با آن حالت؟ بله اول متوجه نشدم که اسید است وقتی شکم و دست و پایم را خونی دیدم نخواستم پسرم متوجه شود . فوراً او را به خانه شوهرم رساندم . با چه کسی به بیمارستان رفتی؟ وقتی پسرم را رساندم شوهرم حالم را که دید با اورژانس تماس گرفت و گفت فوراً خودم را بشویم و چون حدود 20 دقیقه گذشته بود باعث سوختگی شدید شد بعد از شستن با شوهرم به بیمارستان علی ابن ابیطالب رفتم که خودم هم در آنجا پرستار هستم . در بین راه با همکارم هم تماس گرفتم که به بیمارستان بیاید . پسرت آسیب ندید؟ شب پسرم در بغلم خواب بود که دیدم مادرم آمد آن را از پیشم برد و با فاصله خواباند . وقتی بیدار شدم گفت گردن بچه بد افتاده بود آن را صاف کردم که راحت بخوابد . خودش هم دچار سوختگی شد؟ وقتی که روی من ریخت مثل اینکه دست من به ظرف اسید برخورد کرده و مقداری هم به روی سینه اش ریخته است که داد می زد سوختم و خودش را فوراً به شیر آب رساند . شکایت کردی؟ هنوز نه ! ً هیچ کس نیامد با اینکه اسیدپاشی موضوع مهمی است فقط حراست بیمارستان پرس و جویی کرد و احتمال می دهم پلیس را در جریان گذاشته باشد . به کدام بیمارستان منتقل شدی؟ چون بیمارستان علی ابن ابیطالب بخش سوختگی نداشت به بیمارستان شفای کرمان منتقل شدم . از مادرت شکایت کردی؟ نه قرار است یکشنبه وکیلم کارهای شکایت را انجام دهد . خانواده ات به ملاقاتت آمده اند؟ نه فقط تلفنی تهدیدم کرده اند و خواسته اند شکایت نکنم . نمی خواهی شکایت کنی؟ چرا با وجود این سوختگی که کل بدنم از بین رفته است مردن یا زنده بودنم فرقی نمی کند و شکایت می کنم . منبع: روزنامه ایران
شنبه ، ۹آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بولتن نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]