واضح آرشیو وب فارسی:میزان: خبرگزاری میزان-رهبر معظم انقلاب بیان کردند: به قول معروف، استدلال و منطق چرندی هم برای آن درست کرده اند و میگویند: باید «بر سلطه» باشیم. چرا انسان «بر سلطه» باشد؟ مگر دیوانه است که «بر سلطه» باشد؛ آن هم سلطه ی خوب و الهی!؟خبرگزاری میزان-گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب در دیدار هنرمندان و مسئولان فرهنگی کشور در 22 تیر ماه سال 73 بیان کردند: « یکی از شگردهای جبهه ی دشمن، انتقاد از وضع موجود است. چون میدانند طبیعت انسان از انتقاد خوشش میآید، میخواهند یکی را پیدا کنند و به انتقاد از او بپردازند. معلوم هم هست که آنها برای مورد انتقاد قرار دادن، چه کسانی را انتخاب میکنند: مسؤولین و اصلِ نظام را. منتها اگر جرأت نکردند به انتقاد از اصل نظام بپردازند، به اشخاص نظام و سیاستهای آن حمله میکنند. ما چرا این کار را بکنیم؟ ما اگر میخواهیم انتقاد کنیم، خیلی موارد و مسائل هست که میشود از آنها انتقاد کرد. آنها میگویند: «ما میخواهیم علیه سلطه باشیم.» در اوایل انقلاب، یک وقت سراغِ یکی از همین معاریف را - که با بنده آشنایی داشت و حالا از دنیا رفته است - گرفتم. (من در همان اوایل، این فکر را داشتم که با بعضی از رفقا یا آشناهای قدیمی، حداقل تماسِ تلفنی برقرار کنم و سراغی از آنها بگیرم.) در آن گرفتاریهای فراوانِ اوایل انقلاب، عمده ی خواب و استراحت من، در خودروی بود که با آن، از جایی به جایی میرفتم. واقعاً ما وقت خواب و استراحت نداشتیم! با این همه، در همان گرفتاریها، گاهی از فرصتی استفاده میکردم و به وسیله تلفن، از این افراد احوالی میپرسیدم؛ به تصوّر این که شاید برای انقلاب، کاری شده باشد. باری؛ به آن آشنای معروف تلفن زدم که «آقا، چطوری؟ رفیق، کجایی؟ انقلاب شده. خبر داری، نداری؟ نظام شاه رفته و اوضاع عوض شده.» و از این حرفها. ناگهان با لحنِ خیلی بدی شروع کرد به حرف زدن و گفت: «بنای ما بر این است که همیشه بر سلطه باشیم نه با سلطه!» گفتم: «اوّلاً بنای بسیار غلطی است! مگر سلطه همیشه بد است که شما میخواهید «بر سلطه» باشید؟ نه؛ اگر سلطه خوب است، بیایید نوکر سلطه بشوید و «با سلطه» باشید. ثانیاً شما میخواهید «بر سلطه» باشید؟ خیلی خوب؛ سلطه ی امریکا دارد پدر ما را درمیآورد. [سال ۵۸ بود. ]میبینید سلطه ی امریکا که بالاتر از همه است، چه کار میکند!؟ بر این سلطه باش و هر چه دلت میخواهد، بگو!» اِن و اون کرد؛ گوشی را گذاشتم و تا آخر هم سراغ او نرفتیم. البته او بعدها - یعنی این سالهای اخیر - آمد که دیگر اجلِ محتومْ مهلتش نداد و به آن دنیا رفت. امروز سیاست جبهه ی مقابل، همان سیاست است. به قول معروف، استدلال و منطق چرندی هم برای آن درست کرده اند و میگویند: باید «بر سلطه» باشیم. چرا انسان «بر سلطه» باشد؟ مگر دیوانه است که «بر سلطه» باشد؛ آن هم سلطه ی خوب و الهی!؟ شما به دولتهایی که از اوّل تاریخ تا به امروز در دنیا و در ایران خودمان روی کار آمده اند نگاه کنید! آیا دولتی مثل این دولت و دولتمردانی مثل این دولتمردان که پاک، سالم، وطندوست، مردم دوست، خداپرست و خداترس باشند سراغ دارید؟ چرا انسان با اینها مخالفت کند؟ تاریخ خودمان را بردارید و بخوانید. این از تاریخ دوران پهلوی که هیچ؛ واویلاست. تاریخ دوران قاجاریه را بخوانید و ببینید در اواسط و اواخر این سلسله، رجال کشور چه کسانی بوده اند! ببینید کسانی که امروز بر سر کارند، جانشین کیانند! با این حال، آیا سزاوار است که به تبع عناصر جبهه ی دشمن، در آثار هنری خودمان حتماً نیشی به دستگاه بزنیم؟ چرا؟ » انتهای پیام/
شنبه ، ۹آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: میزان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]