واضح آرشیو وب فارسی:البرزبان: امروزه دشمنان با اجرای نسخه جدید از پروژه نفوذ، مسئولان را حذف فیزیکی نمی کنند، بلکه با استفاده از مهره های داخلی که رویکرد غرب گرایانه دارند، پروژه خود را پیش می برند. این افراد بر تصمیم گیری ها تاثیر گذاشته و روحیه انقلابی را از بین می برند.به گزارش پایگاه تحلیلی خبری البرزبان در دهه ۶۰ نفوذ دشمن ماهیت فیزیکی داشت و برای حذف فیزیکی مسئولان نظام، عناصری را در نقاط کلیدی نفوذ می دادند که حادثه ۸ شهریور و ۷ تیر نمونه آن بود. رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه و نخست وزیر این کشور به واسطه نفوذ فیزیکی به شهادت رسیدند؛ اما امروزه دشمنان با اجرای نسخه جدید از پروژه نفوذ، مسئولان را حذف فیزیکی نمی کنند، بلکه با استفاده از مهره های داخلی که رویکرد غرب گرایانه دارند، پروژه خود را پیش می برند. این افراد بر تصمیم گیری ها تاثیر گذاشته و روحیه انقلابی را از بین می برند. به عنوان مثال مسئولی که چند دهه قبل از پیروزی انقلاب با آمریکا به عنوان شیطان بزرگ مبارزه کرده و همواره خود را پیرو مکتب امام (ره) می دانست، امروز این مطلب را مطرح می کند که تا کی باید با آمریکا قهر باشیم، باید با آمریکا تعامل کنیم و مشکلاتمان را حل کنیم. یا ما باید عوض شویم، یا آمریکا تغییر کند، آیا آمریکا از خوی استکباری خود دست برداشته و ظلم نمی کند؟ آقای مسئول به نظر می رسد شما عوض شده اید که این گونه صحبت می کنید. آمریکا شیطان بزرگ است، شما چه چیزی را می خواهید با این دولت حل کنید؟ مشکل ما با آمریکا هستی شناسانه است. آمریکا با اصل این انقلاب مخالف است، چون انقلاب دنبال استقلال، آزادی و اسلام است. شاید بتوان یکی از مهم ترین راه های نفوذ را، نفوذ در حوزه ی «فرهنگ» جامعه و به موازات آن، زمینه سازی برای تغییر ذائقه ی فرهنگی جامعه دانست. همان گونه که «جوزف نای» با خوشحالی از شلوارهای جین آبی جوانان شوروی یا پخش سریال های آمریکایی در تلویزیون نیکاراگوئه در حین تضاد با حکومت آمریکا و آهنگ و شوهای تلویزیونی، به عنوان اثرات و منابع قدرت نرم آمریکا یاد می کرد، اینک نیز همان الگوی فرهنگی برای تغییر ارزش های فردی و سبک زندگی جامعه ی ایرانی به کار می رود. این تهدیدات نرم افزاری که رهبر انقلاب از آن ها تحت عنوان «ناتوی فرهنگی» نام برده اند، برای کسب قدرت سیاسی با ابزار تخریب اخلاق، مصرف گرایی، بی اعتنایی به هویت ملی، دلبستگی به ارزش های آمریکایی و… اعمال می شوند. این شکل از تهدیدات در کوتاه مدت در قالب مسائلی چون مهاجرت نخبگان و تنش های سیاسی به شکل اغتشاش در مشروعیت، انسجام و ظرفیت نظام های سیاسی به عنوان مؤلفه های نرم امنیتی، بروز می کند، ولیکن در بلندمدت با تغییر در ذائقه ی عمومی جامعه، به تزلزل اساسی در آن مؤلفه های نرم امنیتی و تغییر در جهت گیری های کلان یک جامعه می انجامد. به نظر می رسد یکی از اولین گام ها در فرایند تغییر ذائقه ی فرهنگی، اخبار حضور و فعالیت مک دونالد در کشور است. نمادسازی مبتنی بر مک دونالد، تعبیری جز پذیرش سبک زندگی آمریکایی ندارد. آمریکایی ها و غربی ها در فضای بعد از جمع بندی وین به شدت علاقه مندند تا ناامنی های منطقه ی غرب آسیا (که اتفاقاً خود عامل به وجود آورنده ی آن ها محسوب می شوند) را به عنوان یکی از پیوست های این مذاکرات قلمداد کرده و توافق احتمالی را به خیال خود، به مثابه «اخذ مجوزها و تضمین های امنیتی ایران به آمریکا در قبال منطقه» نشان دهند. این همان گزاره ای است که طی روزهای اخیر به کرات توسط مقامات غربی، به خصوص مسئولین آمریکایی و انگلیسی بر آن اصرار شده است، به گونه ای که وزیر خارجه ی انگلیس، وزیر خارجه ی آمریکا و حتی رئیس جمهور این کشور نیز در روزهای اخیر بر آن پافشاری کرده اند. برای مثال، فیلیپ هاموند، وزیر خارجه ی انگلیس در مصاحبه با شبکه سعودی الحدث طی اظهاراتی اظهار داشت: «روشن است که صداهایی در داخل ایران وجود دارد، اما ما امیدواریم که با بازگشت ایران به تعامل با جامعه بین الملل، با تبدیل شدن به بازیگری با نقش بیشتر در جامعه ی بین الملل، در این مسیر شاید رفتارش در منطقه را اصلاح کند.» از سویی دیگر، یکی دیگر از سیاست های غرب که در روزهای اخیر بیشتر رخ نمایانده، تلاش برای جلوگیری از «نفوذ منطقه ای ایران و تبدیل شدن این کشور به یک الگو در سطح منطقه ای و بین المللی» است. آمریکایی ها به شدت از نفوذ منطقه ای گفتمان انقلاب اسلامی هراسناک اند. برای جلوگیری از گسترش گفتمان انقلاب اسلامی، سناریوی «اختلاف افکنی» و «دوگانه سوزی» را از دیرباز مدنظر قرار داده اند. از یک سو با ترویج دوگانه های برساخته ای چون «شیعه و سنی» یا «عرب و عجم»، یک جنگ مذهبی و قومیتی در منطقه راه انداخته اند و از دیگر سو غرب آسیا را بازار مصرف تسلیحات خودکرده و چرخ صنعت تسلیحاتی خود را بدین گونه می چرخانند. مهم ترین زمینه و بستری که پس از برجام نظام سلطه به طور فزاینده ای برای عملیاتی کردن پروژه نفوذ حساب ویژه ای بازکرده است، گسترش روحیه سازش کاری، تقابل آرمان گرایی با واقع گرایی و القاء ناامیدی و شکست در بین عموم مردم به ویژه جوانان است. تأسف آور آنجاست که ازقضا یک خط فکری سال هاست که در کشور با تئوری پردازی های علمی به دنبال آن است تا موضوع سازش با استکبار را در کشور نهادینه کند. این جریان فکری و سیاسی پس از مذاکرات هسته ای نیز تلاش خواهد کرد تا توافق احتمالی را در همین چارچوب تحلیل و ارزیابی کند و این رویداد را مسیری در جهت منافع ملی و مطالبات اقتصادی مردم معرفی خواهد کرد و بر همین اساس کوشش می کند تا حل باقی مانده مسائل مردم را وابسته به تعامل بیشتر با نظام بین الملل (سازش با آمریکا) کند. این خط سیاسی همچنین بخشی از تلاش هایش را معطوف به این موضوع خواهد کرد تا با استفاده از موقعیت پیش آمده جریان اصیل و جوانان انقلابی را افراطی و مانع تحقق مطالبات مردم معرفی کند. در این زمینه لازم است جوانان معتقد به اصول انقلاب، نقشه طراحی شده دشمن را بشناسند و در موضع انفعال قرار نگیرند. جریان ارزشی انقلاب باید با بازتولید فرهنگ و گفتمان انقلاب اسلامی از همه بسترها، امکانات و توانایی های فکری و مذهبی خود برای پایداری و مقاومت بهره ببرد. نقطه تمرکز رفتار و رویکرد این جریان باید تقابل تمام عیار با استکبار و مصداق اتم آن آمریکا باشد. لازم به ذکر است که عرصه فکری و فرهنگی، مهم ترین راهی است که نظام سلطه از طریق آن سعی خواهد کرد پروژه نفوذ و تحمیل خواست های خود در کشور را عملیاتی کند؛ بنابراین لازم است در این خصوص حساسیت ویژه و اقدامات مؤثر در تمام بخش های کشور به وجود آید. «دنبال چیزی به نام مذاکره ی با ایران اند؛ [امّا] مذاکره بهانه است، مذاکره وسیله برای نفوذ است، مذاکره وسیله برای تحمیل خواست ها است. ما فقط در قضیّه ی هسته ای به دلایل مشخصی که مکرّر هم این دلایل را ذکر کرده ایم، موافقت کردیم بروند مذاکره کنند؛ خب مذاکره کردند. بحمدالله مذاکره کنندگان ما هم در این عرصه خوب ظاهر شدند؛ امّا در عرصه های دیگر ما اجازه ی مذاکره ندادیم و با آمریکا مذاکره نمی کنیم؛ با همه ی دنیا ما مذاکره می کنیم، [امّا] با آمریکا نمی کنیم. ما اهل مذاکره ایم، اهل تفاهمیم؛ هم مذاکرات در سطح دولت ها، هم مذاکرات در سطح اقوام، هم مذاکرات در سطح ادیان؛ ما اهل مذاکره ایم و با همه مذاکره می کنیم جز با آمریکا؛ و البتّه رژیم صهیونیستی بجای خود محفوظ که اصل وجود رژیم صهیونیستی، وجود نامشروع و دولت جعلی است.» ۹۴/۶/۱۸ «دشمن به امید واهی پایان یافتن انقلاب، در فکر نفوذ به خصوص نفوذ سیاسی ـ فرهنگی است که شناخت توطئه های دشمن، تقویت و استحکام روحیه ی انقلابی و حرکت مستمر به سمت تحقق آرمان ها این هدف را ناکام خواهد گذاشت.» ۹۴/۶/۲۵ منبع: سمعک
جمعه ، ۸آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: البرزبان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]