واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جنگ هنوز ادامه دارد نويسنده:کسري کريمي طار
Saboteur از بازي هايي است که مي توانست در سبک جنگ جهاني تحولي به وجود آورد؛ اما به خاطر اشتباه هاي سازندگانش نتوانست به چنين مقامي دست يابد. ايده ترکيب يک بازي جنگ جهاني با يک بازي Open World و استفاده از المان هايي چون پارکور و... روي کاغذ بسيار جذاب به نظر مي رسد؛ اما متاسفانه Saboteur نتوانست به آرمان هاي مورد نظر دست يابد. شخصيت اصلي شان دِولين (Sean Devlin) از قهرمان ماشين سواري جنگ جهاني دوم ويليام گِراور برگرفته شده است. شان همانند ويليام يک قهرمان ماشين سواري ايرلندي است که به فرانسه سفر کرده تا در مسابقات ماشين سواري سالانه شرکت کند. هرچند شان لايق برنده شدن در مسابقه است؛ اما به خاطر دسيسه يکي از ناتزي ها به نام ديرکر (Dierker) قهرماني را از دست مي دهد. شان خشمگين از اتفاقي که افتاده مي خواهد کاري کند؛ اما در نهايت بهترين دوستش را نيز از دست مي دهد. او که يک ايرلندي خوش مشرب است مي خواهد از ناتزي ها انتقام بگيرد و در اين راه هر کاري انجام ميدهد. داستان Saboteur پرداخت نسبتا خوبي دارد و ديدن وقايع جنگ جهاني از يک زوايه ديگر نسبتا جالب است. در اين جا ديگر خبري از D Day ورشادت هاي متفقين عليه ناتزي ها نيست. همين عامل باعث شده Saboteur تا حدي زيادي از کليشه هاي رايج دور بماند. شخصيت پردازي بازي هر چند عالي نيست؛ اما تکه کلام ها و حرکات شان روند بازي را بهبود مي بخشد. شان کاملا شبيه يک ايرلندي و يادآور دو برادر ايرلندي فيلم Boondock Saints است. هم چنين شخصيت پردازي اسکايلر (Skylar) به عنوان يک مامور مخفي انگليس قابل قبول است. با اين وجود Saboteur يک چيز را ثابت کرد: ژانر جنگ جهاني نمي تواند از کليشه هايش دور شود و طرفدارانش بايد منتظر خواب زمستاني اين ژانر حداقل در زمينه بازي باشند. گيم پلي بازي پر از کليشه است. سازندگان سعي کرده اند با الهام از Gears of War و (AC) Assassin s Creed ، از کليشه هاي رايج اين سبک دوري کنند؛ اما شتاب بيهوده و به کارگيري غلط اين المان ها باعث شده Saboteur از يک چاه درآمده اما به چاه ديگر بيافتد! استخوان بندي ماموريت ها مانند بيشتر بازي هاي جنگ جهاني در از بين بردن اسناد و وسايل نقليه و خرابکاري در مناطق ناتزي ها خلاصه مي شود. تعداد زياد ماموريت هاي يک شکل باعث خستگي بازيباز مي شود و از حوصله بازيبازي که به جنگ جهاني علاقه ندارند و به خاطر جبه هاي GTA مانند بازي (!) آن را تهيه کرده، خارج است. در طول بازي، بازيباز با شهر پاريس سر و کار دارد. البته علاوه بر پاريس حومه هاي اين شهر هم در اختيار بازيباز قرار مي گيرد. طراحي پاريس به زيبايي انجام شده و تجربه Pandemic در اين زمينه به دادشان رسيده است. اگر ناتزي هاي را کنار بگذاريم، بازيباز با گشت و گذار در شهر تا حد زيادي به ياد Mafia مي افتد و مرحله مسابقه اوايل بازي هم به اين حس کمک مي کند. با اين وجود طراحي بخش هاي ماشين سواري چندان جالب نيست. سازندگان سعي کرده اند بخش هاي ماشين سواري بازي را آرکيد مانند در بياورند؛ اما حاصل کار چندان جالب نشده است. کنترل ماشين ها معمولي اما ترمز آن ها بسيار بد و غيرطبيعي است. همين عامل باعث مي شود بازيباز در تعقيب و گريزها از ترمز دستي استفاده کند. متاسفانه ترمز دستي هم بيش از حد طبيعي کار شده و هنگام استفاده از آن، ماشين ناگهان مي ايستد. در کل کنترل بازي به هيچ وجه واقعي نيست (البته جذاب هم نيست). از سوي ديگر تفاوت بين ماشين هاي معمولي چندان سريع نيستند؛ اما ماشين هاي مسابقه اي حتي از ماشين هاي فرمول يک هم سريع تر هستند که براي يک بازي جنگ جهاني دوم به هيچ وجه قابل قبول نيست. البته اين مورد چندان هم بد نيست، زيرا راندن ماشين هاي مسابقه اي جذاب است و تا حدي کنترل خشک ماشين هاي ديگر را از ياد مي برد. از بخش هاي ماشين سواري که بگذاريم به بخش شوتر و مخفي کاري مي رسيم. که اين مورد هم تعريف چنداني ندارد. سيستم شوتر بازي مانند بيشتر بازي هاي روز بر پايه سنگرگيري است؛ اما کنترل نه چندان دلچسب و مبارزه هاي خشک از ارزش هاي آن مي کاهد. هوش مصنوعي دشمنان چندان بالا نيست و آن ها نمي توانند براي بازيباز دردسر زيادي به وجود آورند. ميزان جان شان نيز کم است و با چند تير از بين مي روند. سلامتي بازيباز مانند ديگر بازي هاي روز، بازيابي مي شود؛ بنابراين مبارزه ها چندان نفسگير نيستند. اما مهم ترين ضعف اين بخش، سيستم سنگرگيري خودکار است. واقعا عجيب است که چرا بعد از جواب ندادن اين سيستم در Kane&Lynch، سازندگان بعد از دوسال دوباره دست به دامان اين سيستم شده اند. البته بازي سنگرگيري غيرخودکار هم دارد؛ اما اين سيستم در بيشتر مواقع ناکارآمد است. مبارزه هاي تن به تن هم چنگي به دل نمي زند و در کل سيستم مبارزه هاي بازي دلچسب نيست و نمي توان به اين بخش نمره قبولي داد. البته اسلحه هاي بازي جذاب است و کُندي بازي هاي جنگ جهاني دوم در آن احساس نمي شود. ديگر نکته خوب بخش شوتر شلوغي بازي است. بازيباز در بيشتر مواقع با تعداد زيادي ناتزي روبرو ميشود و در کنار آن وجود بشکه هاي منفجره و اسلحه هاي آتش زا بخش شوتر بازي را بسيار قابل تحمل تر مي کند.
متاسفانه سيستم مخفي کاري بازي واقعا خسته کننده است. شان مي تواند همانند مامور 47 از لباس دشمنان استفاده کند و اجساد آن ها را به گوشه اي تنگ و تاريک بياندازد. البته کافي است تنها يک ثانيه جلوي ماموران ناتزي بدويد يا چند ثانيه در کنارشان باستيد تا آن ها با تمامي اسلحه هاي موجود به سراغ شما بيايند!! بخش مخفي کاري به خاطر چنين موضوعي کاملا ناکارآمد و بهتر است بازيباز به جاي تلف کردن وقتش از همان ابتدا يک آتش بازي درست و حسابي راه بياندازد. يکي از نکاتي که در Saboteur بسيار مشهود است، استفاده از المان هاي جواب گرفته دنياي بازي است که در بالا به سه نمونه آن (سنگرگيري، ماشين سواري و مخفي کاري) اشاره شد. يکي ديگر از المان هايي که در بازي استفاد شده سيستم پارکور است که باز هم چندان جالب کار نشده است. سيستم پارکور به خودي خود جالب است و استفاده از آن در بعضي ماموريت ها (از جمله مرحله هايي که شان سوار قطار است) بسيار کارآمد است؛ اما باز هم عجله سازندگان (نکته اي باعث از بين رفتن نيمي از جذابيت بازي شده) موجب از بين رفتن المان شده است. نزديک ترين مثال به Saboteur خالق اين المان يعني AC است. در AC بازيباز با نگه داشتن يک دکمه و زدن بعضي دکمه ها در مواقع مورد نياز از در و ديوار بالا مي رود. تمام جذابيت اين المان در AC به خاطر راحت بودن آن بود. اين عامل در Saboteur 180 درجه تغيير کرده و به خسته کننده ترين و اعصاب خردکن ترين بخش بازي تبديل شده است. براي بالا رفتن از در و ديوار بازيباز مجبور است تمام مدت دکمه A را فشار دهد. واقعا معلوم نيست ساخت اين المان در بخش هاي اوليه خود قرار داشته يا از اول قرار بوده بازيباز با چنين زجري مواجه شود؟ (بگذريم از اين که انيميشن هاي شان حتي به گرد پاي الطير يا اتزيو نمي رسد). صداگذاري بازي جزو نکات مثبت آن است. صداگذاري شخصيت ها در سطح خوبي قرار دارد. و آهنگ هاي استفاده شده نيز با جوبازي همخواني دارد. با اين همه بهترين بخش بازي طراحي بصري بي عيب و نقص آن است. سازندگان در بخش طراحي بصري و گرافيکي به راستي شاهکار کرده اند. همان طور که اشاره شد شهر پاريس به بهترين نحو ممکن طراحي شده و مناطق تاريخي پرشمار در کنار طراحي جذاب ساختمان ها و مکان هاي مهم شهر، باعث جذابيت اين بخش شده است. هم چنين پرواز بر فراز شهر به کمک زپلين بسيار جذاب است. سيستم جذاب Will to Fight نيز بازي را از لحاظ بصري بي نظير کرده است. اين سيستم بر اساس بازي تحسين شده Okami و فيلم Sin City طراحي شده و برخلاف بيشتر المان هاي تقليدي و ناموفق بازي بسيار خوب از کار درآمده است. در اين سيستم مناطق تحت پوششش ناتزي ها سياه و سفيد و مناطق آزاد رنگي هستند. البته حتي در سياهي هم رنگ هايي چون آبي و قرمز مشهود است. در کنار طراحي بصري بي نظير، Saboteur از گرافيک تکنيکي خوبي نيز برخوردار است. نورپردازي و طراحي خوب وسايل نقليه و شخصيت ها هم به اين موضوع کمک کرده است. به لطف سيستم اختصاصي Pandemic ، براي کنسول PS3 و پشتيباني ازAnti Aliasing 16X، بازي روي اين کنسول بسيار زيباتر از ديگر پلتفرم ها است (نسخه X360 و PC بازي AA ندارد)! جالب اين که پيش از اين حتي سوني هم نتوانسته بود. بيش از 4XAA را در بازي هاي خود قرار دهد. البته طرفداران PC دل چندان خوشي از آن ندارند؛ زيرا علاوه بر غيرفعال بودن AA، اين بازي تا مدت ها روي کارت هاي گرافيک ATI اجرا نمي شد و چندي پيش به لطف يک Patch اين مشکل حل شد. در کل Saboteur پتانسيل بسيار بالايي داشت اما قرباني عجله ناشرش شد و بسياري از المان هاي لذت بخش آن از بين رفت. اين بازي مطمئنا مورد توجه طرفداران سبک جنگ جهاني قرار خواهد گرفت؛ اما بعيد است با وجود بازي هايي چون GTA و Saints Row مورد توجه دوستداران بازي هاي Open World قرار گيرد.
منبع:نشريه بازي رايانه، شماره 33
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 423]