واضح آرشیو وب فارسی:تا شهدا: وقتی از برخی شهدای شاخص شهرستان، مثل شهیدان اربابی، ملکیان و عربیان، که در کوچه ها و خیابان های همین شهر زیسته اند نام بردیم، نام ها به گوششان آشنا بود، ولی فقط در همان حدی که بر معابر و اماکن نقش بسته بود…به گزارش تا شهدا به نقل از خطب شکن، سال ها از پایان دوران جنگ تحمیلی گذشته است و آنان که حتی یک روز از جنگ را ندیده اند، به سنین جوانی رسیده اند و امروز نسلی از نوجوانان در حال رسیدن به بلوغ و جوانی هستند که شاید هیچ ذهنیتی از دوران دفاع مقدس نداشته باشند. با این حال فرهنگ دفاع مقدس، که تجلی آموزه های اصیل انقلاب اسلامی است، باید به نسل چهارم و پنجم منتقل شده باشد تا خیال ما از مصونیت انقلاب از توطئه های دشمنان در امان باشد. در این گزارش به مناسبت روز شهادت شهید فهمیده، که به نام روز نوجوان نیز نامیده شده است، با چند تن از نوجوانان شهرمان، که در پایه ی هشتم مشغول تحصیل بودند، هم سخن شده ایم تا از آنان در مورد شناخت شان از شهدا بدانیم. *** عباس که ادعا می کند شهدا را خیلی خوب می شناسد، از شهید آوینی نام می برد و می گوید: «او یک هنرمند بوده و مجموعه فیلم هایی ساخته است»؛ فکر می کنم منظور او مجموعه ی روایت فتح شهید آوینی بود، هر چند او هر چه فکر کرد نام این مجموعه را به یاد نیاورد! بعد از این که از چند تن از شهدای شاخص دفاع مقدس نام بردیم، او شناختی از آنان نداشت. در آخر هم می گفت: «باید در کتاب های درسی بیشتر از شهدا بنویسند تا ما بیشتر با آنان آشنا شویم.» البته در کتاب های درسی، در برخی جاها یادی از شهدای دفاع مقدس شده است، دریاقلی سورانی و حاج حسین بصیر، از جمله ی این شهدا هستند. با این حال به نظر می رسد دانش آموزان در کتاب های درسی آشنایی خوبی با شهدا پیدا نمی کنند. وقتی از شهید حاجی بصیر نام بردم همه نامش را شنیده بودند، ولی دقیقا به یاد نداشتند او چه کار کرده است. احتمالا به خاطر آن که نام این شهید در کتاب پایه ی هفتم آمده است، آنان اطلاعات مربوط به وی را از خاطر برده اند. با این حال دریاقلی را خوب می شناختند و داستان او را هم خوب به یاد داشتند. علیرضا در مورد دریاقلی(که درسی در کتاب خوانداری سال ششم به داستان او اختصاص داشته است) می گفت: «دریاقلی کسی بود که به رزمندگان خبر داد دشمن در حال حمله است و اگر او نبود، شاید ایران در جنگ شکست می خورد!» شاید منظور او از شکست خوردن در جنگ، سقوط آبادان باشد که در پی آن ممکن بود اهواز هم با حمله ی عراقی ها در معرض تهدید جدی قرار گیرد. به تدریج صحبت به فیلم های جنگی رسید. از آن جا که نوجوانان امروز زمان زیادی را به تماشای تلویزیون صرف می کنند، به نظر می رسید فیلم های جنگی را به خوبی در یاد داشته باشند. با این حال فقط تصویری کلی از این فیلم ها در ذهنشان باقی مانده بود و از آن جا که کارگردانان این نوع فیلم ها، بیشتر به جای تلاش برای معرفی شخصیت و سبک زندگی شهدا، به وقایعی مثل درگیری و انفجار می پردازند تا با ایجاد صحنه هایی جذاب مخاطبان را به خود جذب کنند، با دیدن این فیلم ها با شهیدی آشنا نشده بودند. البته هادی از سریال «شوق پرواز» و شهید عباس بابایی نام می برد و می گوید: «چون من خودم خلبانی را خیلی دوست دارم، این سریال را دنبال می کردم.» او می گوید: «شهید بابایی انسان متواضعی بوده است و ما هم باید در زندگی خودمان متواضع باشیم.» عباس صحبت های او را این گونه ادامه می دهد: «شهیدان به خاطر تواضع خودشان معروف بوده اند. من شنیده ام که در زمان جنگ فرماندهان و سربازان (منظور او رزمندگان است) یکی بوده اند و هیچ تفاوتی نداشته اند.» علی از فیلم «چ» هم نام می برد ولی تقریبا از پیام های فیلم و شخصیت شهیدان اصغر وصالی و چمران چیزی در ذهنش نمانده است. در واقع او فقط داستانی کلی از فیلم در یاد دارد. نکته ی جالب این بود که وقتی از برخی شهدای شاخص شهرستان، مثل شهیدان اربابی، ملکیان و عربیان، که در کوچه ها و خیابان های همین شهر زیسته اند نام بردیم، نام ها به گوششان آشنا بود، ولی فقط در همان حدی که بر معابر و اماکن نقش بسته بود… به هر حال همه ی بچه ها بدون استثنا قهرمانان فوتبال و انیمیشن های خارجی را می شناسند، منتها قهرمانان ملی خود را نمی شناسند. از این رو آن چه از صحبت با این گروه مشهود بود، فقدان تولیدات در رده ی کودکان و نوجوانان، خصوصا در زمینه های نمایشی و بصری بود که باعث می شود آنان بیشتر به فیلم های خارجی روی آورند.
پنجشنبه ، ۷آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تا شهدا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]