واضح آرشیو وب فارسی:شفقنا: شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)_ در سیره ی امام سجاد(علیه السلام) هست که آن حضرت در کربلا، مواضع او در سخنرانی هایی که در دوران اسارت ایراد کرد و برنامه ریزی هایش در هنگام رسیدن به مدینه، محور مهم در سیره و زندگی امام سجاد (علیه السلام) به شمار می رود که باید درباره آن اندیشید. به گزارش شفقنا به نقل از رهروان ولایت نشانه های جهاد در سیره ی امام سجاد (علیه السلام) به خوبی مشهود است. کسانی که به همراه امام حسین (علیه السلام) در سرزمین کربلا باقی ماندند، درک کردند که اقدامات امام چیزی جز فداکاری و از خود گذشتگی نیست، زیرا اسلام به جان فشانی، انقلاب به فتیله و سوخت، بیداری به زنگ و صدا، جنبش به پشتوانه و تکیه گاه، قیام به فرمانده و رهبر و زندگی آزاد و شرافتمندانه به جان و خون نیاز دارد. اینک امام حسین(علیه السلام) آماده است خونش را در راه همه ی این چیزها بریزد تا به نتیجه برسند. این حقیقت، از علی بن الحسین امام سجاد (علیه السلام) که در آن زمان در سن بزرگسالان بود و بیست و سه سال از عمرش می گذشت و از آغاز تا پایان آن حرکت، پدرش را همراهی می کرد، پنهان نبود. بنابراین، حضور آن حضرت در کنار پدر، به تنهایی دلیلی قانع کننده بر اثبات وجود روح مبارزه و شجاعت بی نظیری است که این دلاوران از آن برخوردار بودند و تا آخرین لحظه از حسین(علیه السلام) دست برنداشتند. هم چنین کسی که پیش از حادثه ی کربلا دارای روحیه ی مبارزه است، امکان ندارد که پس از مشاهده ی جان فشانی ها و فداکاری های پدر، برادران، خویشاوندان و پیروانش و نیز دیدن آن همه مصیبت و رنج و ریخته شدن خون های پاک، آرام و بی اعتنا بماند و یا سکوت اختیار کند و در صدد انتقام خون پدر خویش که خون خداست، بر نیاید. می دانیم که او حتی در لحظه ای از زندگی اش آنان را از یاد نبرد، بنابراین، چگونه ممکن است شخصیتی چون امام سجاد (علیه السلام) تسلیم شود، آرام بنشیند و یا سازش کند و اجازه دهد که خون پدر و خاندانش به هدر رود؟ چرا که پس از امام حسین(علیه السلام) کسی جز او باقی نمانده بود که انتقام آن خون های پاک را بستاند. شجاعت امام سجاد(علیه السلام) در کوفه و در مجلس ابن زیاد ملعون و در شام در مجلس یزید(لعنه الله علیه) از لحاظ سیاسی، کمتر از شجاعت در میدان نبرد نبود. و حداقل قضیه این است که کسی که هاله ای از کشتارهای خونین او را در برگرفته و یا مصیبت آن همه شهید را پیش روی خود دیده است، چنان مواضع شجاعانه ای را نمی گیرد و این گونه موضع گیری های قهرمانانه از کسی که عافیت طلبی را بر همه چیز ترجیح می دهد، سر نمی زند. آری، چنین دلاوری هایی تنها از کسی امکان بروز دارد که دارای قلبی نیرومند و استوار باشد و بتواند تمامی رنج ها را تحمل کند و برای تحقق تمامی اهدافی دست به مبارزه بزند که به خاطر آن ها انسان های بزرگی در صحنه ی کربلا حضور یافتند، جان فشانی کردند و به شهادت رسیدند؛ اینک کسی که در شمار اصحاب کربلاست و زنده مانده است هر چند در اسارت باشد، باید بایستد و نقش دیگری از مبارزه را ایفا کند. نقشی که امام سجاد(علیه السلام) ایفا کرد، این بود که با بیان و بلاغتی معجزه آسا حق را آشکار ساخت و به روشنی حجت را بر همگان تمام کرد و نیرنگ حاکمان ستم گر را کاملا بر ملا نمود و پرده از روی فساد، ستم گری و انحراف شان از اسلام برداشت. اثر این نقش بر ضد فرمان روایان تبهکار به مراتب از اثر شمشیر برنده ای که امام حسین(علیه السلام) آن را در برابر ستم گران از نیام برمی کشید، بیشتر بود، چرا که آن حضرت در آن شرایط سخت یاور و مددکاری نداشت. امام سجاد(علیه السلام) در برخورد با مردم شام حضرت در برخورد با مردم شام فرمود: «ای مردم! هر سکوتی که در آن اندیشه نباشد، درماندگی است و هر سخنی که در آن یاد خدا نباشد، گرد و غباری است که در هوا پراکنده می شود. هان، آگاه باشید که خداوند، اقوامی را به وسیله ی پدران شان گرامی داشته است. بنابراین، فرزندان به وسیله پدران محفوظ مانده اند، زیرا خدا می فرماید: «وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً[کهف/۸۲] پدر آن دو صالح بود» و لذا خداوند، آن دو را گرامی داشت. به خدا سوگند، ما عترت پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) هستیم. از این رو، ما را به خاطر پیامبر گرامی بدارید، زیرا جدم پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)در منبرش می فرمود: «من را در وجود عترت و خاندانم نگهدارید که هر کس من را نگه دارد، خدا او را نگه می دارد و هر کس من را آزار دهد، لعنت خدا بر او خواد بود». حتی سه بار این سخن را تکرار کرد. به خدا سوگند، ما خاندانی هستیم که خداوند پلیدی ها و گناهان زشت و آشکار و نهان را از ما زدوده است…».[۱] امام سجاد (علیه السلام) با صراحت، قدرت و بلاغت تمام، خود و کاروان اسیران را که به مردم خارجی معرفی شده بودند، معرفی و تبلیغات دروغین آنان را بر ملا کرد و بدین ترتیب، آشکار ساخت که این کاروان، همه از خاندان پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) تشکیل شده است؛ نیز با تلاوت آیات و احادیث، روشن کرد آن کاروان، حامل قرآن و سنت است، تا فریب خورده شدگان بدانند که کاروان از راه دو منبع اسلامی یعنی کتاب و سنت، رابطه ای بسیار محکم با اسلام دارد. موضع گیری دیگر امام زین العابدین(علیه السلام) در مجلس یزید است. او در این مجلس، هویت شخصی خویش را برای همگان روشن ساخت و برای هیچ فرد ناآشنایی، بهانه ای باقی نگذاشت. این روشن گری در مجلسی صورت گرفت که یزید به منظور جشن و شادمانی پیروزی برپا کرده و سران و اشراف را در آن گرد آورده بود. امام سجاد (علیه السلام) خطبه ی رسا و زیبایش را با هیجان ایراد کرد و پی درپی می فرمود: «انا انا یعنی من من…» و هم چنان که خویشتن را معرفی و از افتخارات پدرانش یاد می کرد صدای مجلسیان به گریه و زاری بلند شد.[۲] پس با توجه به سیره امام سجاد (علیه السلام) به خوبی می توان فهمید که آن حضرت در تمام حالات زندگی شان از تبلیغ دین اسلام دست برنداشتند و همیشه به فکر روشن و آگاه ساختن مردم بودند. ———————————————— پی نوشت [۱]. بلاغه علی بن الحسین ۴ / ۹۵، منتخب طریحی. [۲]. خوارزمی، مقتل الحسین علیه السلام ۲ / ۷۱. [۳]. استفاده شده از کتاب «جهاد سیاسی امام سجاد(علیه السلام)» نوشته محمدرضا حسینی جلالی. www.fa.shafaqna.com
چهارشنبه ، ۶آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شفقنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]