واضح آرشیو وب فارسی:یزدرسا: تفاوت «آقازادگی» در گذشته و حال؛ مقایسه ای خواندنی بین«آقازادگی» در شاهنامه و دولت یازدهم معیار توزیع مقامات و مناصب دولتی این روزها نه مثل دنیای شاهنامه؛ که وارون آن است، احتمالاً از چنین دولت ناشایسته سالاری نمی توان انتظار فهم و حل مشکلات مردم را انتظار کشید. معیار توزیع مقامات و مناصب دولتی این روزها نه مثل دنیای شاهنامه؛ که وارون آن است، احتمالاً از چنین دولت ناشایسته سالاری نمی توان انتظار فهم و حل مشکلات مردم را انتظار کشید.به گزارش یزدرسا به نقل از دانشجو، شاهنامه پژوهان بر این باورند که بسیاری از سرداران و پهلوانان نامی شاهنامه از بستگان و نزدیکان پادشاهان زمان خود بودند. اگرچه از روی شایستگی که داشتند به این مناصب رسیده بودند اما همگی سپری پیش روی مردم سرزمین شان در روزهای سخت بوده و بزرگترین سرمایه که جانشان بود را برای حفظ آب و خاک و ملت خود فدا می کردند. از این زمره نمونه های فراوانی را می توان سر دست گرفت، که از بارزترین آن ها نخست وزیر ایران جناب «گودرز» است که 72 پسرش را که همگی از پهلوانان زمان خود بوده و «گیو» سرآمدشان بود، در راه این کهن بوم و بر فدا کرد. یا دلاوری مانند «فریبرز» پسر کیکاوس پادشاه ایران، و یا در آن سوی مرزها و در میان لشگر دشمن، «هومان» برادر «پیران» نخست وزیر افراسیاب؛ پادشاه توران، و دیگر پهلوانانی مانند پسران خود افراسیاب که وابستگی به خاندان قدرت، و «آقازادگی» عافیت طلبی و گوشه گیری آنان را باعث نشد. «آقازاده» لفظ مثبتی نیست! برخلاف دنیای شاهنامه که آقازاده ها دوشادوش پدرانشان می ماندند و برای آبادی و استقلال این سرزمین حماسه ها و رادمردی ها را رقم می زدند، آقازاده های امروزی اغلب ترجیح می دهند تا با استفاده از رانت پدر جلای وطن کرده و به دامان دشمنان این مردم پناهنده شوند. متأسفانه مسؤلین مناصب مختلف مملکتی هم به جای آنکه فرزندان خود را به ماندن در کشور و کوشش برای عمران و آزادی این بوم و بر تشویق کنند، بعضاً زمینه ساز خروج آن ها از کشور می شوند. برخی گزارش ها حکایت از حضور بیشتر از 3000 نفر از آقازاده های این مملکت در خارج از کشور دارد، آقازادگانی که اگرچه که بیشترشان به بهانه ی تحصیل جلای وطن کردند، اما حالا و بعد از پایان درس و مشق ادعایی شان هم خیال بازگشت به کشور ندارند. کسانی که اغلب از چنان هوش و استعداد ممتازی هم برخوردار نبودند و تنها با استفاده از رانت پدر و بهره گیری از سرمایه های بیت المال؛ از کشور خارج شده و به بهانه ی تحصیل روانه کشورهای اروپایی شدند. کارشناسان بر این باورند که یکی از بسترهای مناسب «نفوذ» سیاسی در دستگاه های تصمیم ساز و تصمیم گیرنده ی نظام، آقازاده ها و فرزندان مسؤلین کشور است. سرویس های جاسوسی بیگانه با شناسایی این افراد و با نزدیک شدن به آن ها می توانند تا در تصمیمات پدرانشان در مناصب و مصادر حساس نظام دخیل شوند. مع الاسف اینکه در بسیاری از موارد هم در طول سالیان گذشته موفق بوده اند، آمار آقازاده هایی که در تور قانون افتاده اند و در دادگاه شرع مقدس به حبس و زندان محکوم شدند، نشان از همین توفیقات دارد. هم چنین برخورداری پهلوانان شاهنامه که خود از خاندان سلطنتی هم محسوب می شدند از بیت المال و خزانه ی حکومت براساس میزان شایستگی و عملکرد و لیاقت آنان بود، نه نزدیکی به پادشاه یا باندهای قدرت و ثروت. نمونه ی بارزی که برای اثبات این مدعا می توان ذکر کرد در زمان پادشاهی کیخسرو بر ایران زمین و بعد از فتح توران اتفاق افتاد. وی غنائم و سرزمین های متصرفه را بنابر شایستگی ها و زحماتی که هریک از پهلوانان برای گشودن توران کشیده بودند، میانشان تقسیم کرد. احمد توکلی چند روز پیش و در یک سخنرانی در دانشگاه تهران از عضویت همسر و فرزندان یکی از وزرا در بیش از ۱۴ شرکت پتروشیمی خبر داد. وی هم چنین گفت آقای وزیر که سود شرکتهای پتروشیمیایی خود و خانواده اش را در بیرون آمدن از بازار بورس می دید، با طرح این پیشنهاد در ستاد تدابیر ویژه اقتصادی دولت آن را عملی کرد. شکل گیری باندهای قدرت و ثروت خطر بزرگی است که هر دولتی را تهدید می کند، بی تردید ورود میلیاردرها و سرمایه داران به مناصب و جایگاه های مهم تصمیم سازی دولتی، می تواند عملکرد بی طرف دولت را در تصمیم گیری هایش زیر سوال ببرد. روشن است که انگیزه های شخصی مانع از آن خواهد شد که اعضای میلیاردر دولت در جایی که پای مصالح عمومی و سود و منفعت شخصی در میان است، تصمیم درست را اتخاذ کنند. حضور مسؤلین رده بالای دولت یازدهم در هیأت مدیره شرکت های مختلف خصوصی، و ثروت اندوزی آن ها همواره یکی از نقاط ضعف آن و پاشنه آشیل این دولت محسوب شده است. اگرچه که شاید این مناصب و آن ثروت ها، از راه های مشروع و قانونی هم تحصیل شده باشد، اما برای مسؤلی که قرار است به حال محرومین و مستضعفان از مردم فکر کند؛ قطعاً مضر است. بی تردید دولتی می تواند بیشتر و بهتر به حال محرومان و پابرهنگان جامعه برسد که دردهای آنان را از نزدیک دیده و درک کرده باشد. مسلماً مسؤلینی که در منازل گران قیمت خود در بالاشهر تهران نشسته اند، نمی توانند تصمیم درستی برای اوضاع معیشتی و سفره های مردم که هر روز بیشتر آب می رود، بگیرند. برخی ناظران سیاسی معتقدند معیار توزیع مقامات و مناصب دولتی این روزها نه مثل دنیای شاهنامه؛ که وارون آن است، کسانی اغلب به عنوان مشاورین و مستشاران دولتی پُست می گیرند که وابستگی جناحی و سیاسی بیشتری با رییس جمهور و مقامات رده بالای دولتی داشته باشند. احتمالاً از چنین دولتی با چنین سیستم ناشایسته سالاری نمی توان انتظار فهم و حل مشکلات مردم را انتظار کشید.
سه شنبه ، ۵آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: یزدرسا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]