واضح آرشیو وب فارسی:اعتماد: مهم ترین کار در رادیوی سال ۶۲ نزدیک کردن نیروهای قبل و بعد انقلاب بود. این می توانست نقطه قوت من هم باشد. چون نیروهای بعد انقلابی در اختلاف سیاسی آن روزها از آمدن من دلخور بودند. و نیروهای هنری و فنی که از سختگیری های آن روزها دلگیر بودند، علاقه مند به همکاری خود را نشان می دادند. جدا از اینکه باور من این بود که نباید مرز بین این نیروها زیاد باشد. سابقه کار من در رادیو تلویزیون مشهد، بوشهر و شیراز هم پشتوانه من بود که چنین کرده بودم. سن کمی داشتم ولی شاید به دلیل ارتباطات سیاسی ام اعتماد به نفس زیادتر از لازمی پیدا کرده بودم. یک کاسه کردن نیروهای بعد و قبل انقلاب یا حداقل نزدیک کردن شان خیلی مهم بود و برای پیشبرد کار ضروری. اما مرزبندی بین آنان زیاد بود. در اصطلاح آن روزها کارمندان قبل انقلاب طاغوتی وکارمندان پس از انقلاب یاقوتی نام داشتند. این البته اصطلاح رسمی نبود ولی در افواه و به صورت شوخی وجدی مطرح بود. طاغوت یک اصطلاح قرآنی بود که به سمبل طغیان و ستم گفته می شد و در طول مبارزات، شاه را طاغوت می نامیدند. به همین دلیل کارمندانی را که از قبل انقلاب در ادارات بودند به شوخی طاغوتی می گفتند. گرچه خیلی از نیروهای جدیدی که وارد ادارات شده بودند، خودشان طاغوتی اداره دیگری بودند که با تغییر محل کار یاقوتی شده بودند. یک کاسه کردن نیروهای طاغوتی و یاقوتی دغدغه اصلی من بود. در امور هنری دستور دادن کار ساز نبود. در خیلی از ادارات با بخشنامه و نظارت می شد سیاست ها را اعمال کرد. اما در حوزه های هنری باید اثر از عمق جان افراد نشات بگیرد. به این دلیل دوگانگی کار سختی بود. بعضی دوستان سردبیر که خودشان کار تهیه یاد گرفته بودند یا تهیه کنندگانی که خود کار نویسندگی را به عهده داشتند خیلی موفق بودند. من به این اعتماد متقابل خیلی باور داشتم. قبل از تهران وقتی مدیر رادیو تلویزیون شیراز شدم، بعد از دو، سه روز مدیر پخش و حراست شیراز در خارج از ساعت اداری به دفترم آمدند و من را برای یک امر محرمانه به داخل رژی پخش بردند. آنجا هم دعوای بیان طاغوتی و یاقوتی در اوج بود. تابلویی از تمثال مبارک امام در پخش نصب شده بود. گفتند در پی بالا گرفتن این اختلافات دوجناح قدیمی و جدیدی اخیرا چند بار به تابلو جسارت شده است و آن را شکسته اند. توضیح دادند که ما در این چند روز از پشت این قاب به صورت مخفی سیمی به داخل اتاق مدیر پخش کشیده ایم که تا تابلو ضربه ای به خورد داخل اتاق مدیر پخش زنگی به صدا در آید و در این اتاق دوستان ۲۴ساعته کشیک می دهند تا بلافاصله بتوانند فرد خاطی را شناسایی کنند. من بر اساس همان روحیه که معتقد بودم باید همه باهم کار کنیم و در یک تصمیم نسبتا متهورانه گفتم سیم را قطع کنند و خودم تعهد می دهم که دیگر این کار تکرار نشود. فردای آن روز کلیه عوامل قدیمی پخش و نیروهای جدید مرتبط را جمع کردم. گفتم ما می خواهیم به هم کمک کنیم. می دانم اتفاقاتی که در این مرکز افتاده از سر عناد به امام یا انقلاب نبوده. از این پس به هم کمک کنیم و دوست باشیم. با همین رفتار دیگر تصویر مبارک امام آسیبی ندید و اتاق مدیر پخش هم از کشیک ۲۴ ساعته خالی شد. با این تجربه در یک اشل بزرگ تر وارد رادیو ایران شده بودم. ورود به رادیویی که عمده مدیران اصلی و نه بدنه آن، از موضع طلبکارانه، معتقد بودند که دیگران که کار رادیویی بلد بودند به دلیل اینکه در دوران قبل از انقلاب کارمند رادیو بودند، حق ندارند که آنتن را در اختیار داشته باشند. نزدیک کردن مجموعه تهیه کنندگان که کار رادیو را می شناختند به مجموعه ای که انقلابی بودند کار سختی بود. هر دو طرف ادعاهای جدی داشتند. انقلابیون مدعی بودند که تهیه کنندگان رادیویی حق یا ظرفیت برنامه سازی در تراز روزهای انقلابی سال 62 را که جنگ نیز وجود داشت، ندارند. تهیه کنندگان نیز مدعی بودند که در انقلاب مثل دیگران سهم داشته اند و مثل انقلابیون می توانند برنامه سازی کنند. اما در شرایطی که من به رادیو رفتم، اوج فاصله داشتن این دو جناح بود. سردبیران در ساختمانی که به خیابان خیام نما داشت و با یک راه پله به ساختمان رادیو راه داشت، حضور داشتند و تهیه کنندگان در ساختمانی در وسط رادیو، که ساختمان هماهنگی نام داشت. این تلاش برای یکی کردن یا نزدیک کردن این دو مجموعه به یکدیگر را من بزرگ ترین کاری می دانم که در دوره مدیریت رادیو انجام دادم. نتوانستم آنها را یکی کنم ولی در زدودن خشم یا اهانت های متقابل خیلی موفق بودم. بسیاری از کسانی که رادیو را می شناسند آن دوران را دوران آرامش رادیو می دانند. کارمندان قدیمی رادیو، به خصوص از آن ایام بارها به نیکی یاد می کنند. به همین دلیل اتهام نزدیک شدن به طاغوتی ها در رادیو، از نخستین اتفاقاتی بود که در زندگی کاری ام با آن روبه رو بودم.
سه شنبه ، ۵آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اعتماد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]