محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827899736
نویسندهها را منزوی کردهایم/ معضلی به نام کارمندان ادبی کوتوله!
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گفتگوی تفصیلی مهر با صادق کرمیار-۱/
نویسندهها را منزوی کردهایم/ معضلی به نام کارمندان ادبی کوتوله!
شناسهٔ خبر: 2944477 - سهشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۲
فرهنگ > شعر و ادب
صادق کرمیار با انتقاد از نگاه جاری به اهل قلم گفت: وقتی خودمان را قیم اهل قلم بدانیم و بگوییم تو نمیفهمی جامعه چه میخواهد، ما میفهمیم؛ دیگر چیزی باقی نمیماند. خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: صادق کرمیار با انتشار رمان «نامیرا» در سال ۸۸ بار دیگر نام خود را بر سر زبانها انداخت. رمانی که به گفته خودش هشت سال قبل ایده نوشتنش در قالب یک فیلم نامه برای رسانهملی شکل گرفته بود و با مشورتهایی که او با سید مهدی شجاعی داشته نسخه داستانی آن شکل گرفت و در نهایت راه به کتابفروشیها پیدا کرد. نامیرا اما با این وجود در تمامی شش سال گذشته از انتشارش، در قامت ادبیات دینی و عاشورایی و فراتر از آن، ادبیات مستقل اثری قابل اعتنا، خواندنی و تامل برانگیز بوده است که نتوانسته هماوردی از حیث مضمون و جذب مخاطب داشته باشد. شش سال پس از انتشار این رمان و همزمان با عرضه این رمان در پویش کتابخوانی روشنا، کرمیار در گفتگو با مهر از دغدغههای صنفی خود و نیز ناگفتههای نامیرا میگوید. بخش اول این گفتگو را در ادامه میخوانیم: * جناب کرمیار در یکی از مصاحبههای گذشته شما خواندم که گفتهاید بزرگترین خدمت دولت به نویسندهها این است که آنها را به حال خود بگذارد و کاری به کارشان نداشته باشد. تعبیر شما دقیقا این بود که «به نویسنده کمک نکنید و تحملش کنید.» من هم میخواهم از اینجا شروع کنم. شما از جمله نویسندگانی هستید که مخاطب خاص خودتان را دارید که کم هم نیستند. چرا معتقدید که دولت و یا سیستم فرهنگی دولتی نباید به حمایت از نویسنده بپردازد و اجازه بدهد او خودش راه خودش را برود؟ یادم نمیآید که گفته باشم مسئولان نویسنده را تحمل کنند، چون این نویسندگان هستند که ناچارند مسئولان را تحمل کنند! واقعیت این است که از ابتدای انقلاب تا کنون نهادهای فرهنگی به ویژه وزارت ارشاد با سیاست حمایت و هدایت با اهالی فرهنگ رفتار کرده است. یعنی امکانات مالی و اختیارات حکومتی در دست داشته و از آن به عنوان ابزاری برای هدایت اهل قلم و هنر استفاده کرده است. بعد از این همه سال هیچ کدام از مسئولان و صاحبان اندیشه جمع نشدند که فکر کنند آیا این سیاست ما را به نتیجه دلخواه رسانده یا از اهدافمان دور کرده؟ ما در جامعهای چند صدایی زندگی میکنیم که این چند صدایی در دنیای مجازی نمود بیشتری دارد. دلیلش هم وجود گروههای اجتماعی مجازی متعدد است که تحت عناوین مختلف در حال کار هستند. من الان در گروههای زیادی در فضای مجازی مانند تلگرام عضو هستم و میبینم که در هر گروه افرادی هستند که نظرشان با گروه های دیگر تفاوت جدی دارد. این نشان میدهد که نحلهها و طیفهای مختلف فکری در جامعه هست. از طرف دیگر ما در ایران نهاد فرهنگی کم نداریم. هر نهادی هم وابسته به یک نحله فکری است. اینها دارای امکاناتی نیز هستند و بودجههایی را از دولت و در واقع از جیب ملت میگیرند. وقتی چنین فرآیندی برای تامین مالی این نهادها وجود دارد نمیشود که آنها تنها به سلیقه خودشان توجه کنند. آنها از جامعه بودجه میگیرند و لذا باید تمامی سلیقههای موجود در جامعه را نیز پوشش دهند. این اتفاقی است که نمیافتد. * یعنی سلیقه مخالف را تحمل نمیکنند؟ بله. البته نه سلیقه مخالف نظام که سلیقه مخالف خودشان را تحمل نمیکنند. ما بالاخره مرزهای مشخصی داریم... * منظورتان خط قرمزها است؟ من قائل به خط قرمز به معنای رایج آن نیستم. دلیلش هم این است که در بحثهای فرهنگی واژهها معنی خود را از دست دادهاند و شهید شده و از بین رفتهاند. از هر واژهای دهها مدل تفسیر و قضاوت داریم. در خیلی از کشورها وقتی متنی در جهت خلاف منافع ملی باشد، سیستمی شکل گرفته که با آن متن و صاحبش حتی اگر رئیس جمهور نیز باشد برخورد میکند. در ایران اما با وجود اینکه سیستم تعریف کننده و محافظ منافع ملی وجود دارد که نقدهایی به همین سیستم وارد است، اما کماکان سلیقهها هستند که حکمرانی میکنند و این حکمرانی باعث میشود بسیاری از نویسندگانی که سلیقهشان با آقایانی که بودجهها و مجوزهای دولتی دارند، نخواند، اجازه فعالیت پیدا نکنند. در نتیجه نویسندگانی که کتابشان مجوز چاپ میگیرد و منتشر میشود، در مواجهه با نویسندگانی که اجازه چاپ نمیگیرند، احساس شرمندگی میکنند و متهم میشوند به اینکه حتما با نحله فکری برخی از آقایان همسویند و دستشان با آقایان مسئول در یک کاسه است که اثرشان توانسته منتشر شود، چه برسد به اینکه حمایت شوند. این رویکرد به هر سه گروه نویسنده آسیب میزند. وقتی کار نویسندهای مثل محمود دولتآبادی که بارها اعلام کرده من طبق چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی میخواهم کار کنم، به انتخابات در ایران احترام میگذارد و البته نقدهای خودش را هم دارد، اجازه چاپ پیدا نمیکند، نویسندهای هم که کارش چاپ میشود متهم میشود به داشتن زد و بند دولتی.
* و اگر در این میان دولت دست از حمایت از اهل قلم بردارد، این مشکلات حل میشود؟ در بحث کمکهای دولتی حرف بنده این است که امکانات و مجوزهای فعالیت در کشور عادلانه توزیع شود. مگر در ایران چند نویسنده شناخته شده داریم؟ وقتی خودمان را قیم آنها بدانیم و بگوییم تو نمیفهمی اما ما میفهمیم جامعه چه میخواهد که باید برایش تولید کنی، دیگر چیزی در جامعه باقی نمیماند. چطور ممکن است که نویسنده دچار خودانزوایی نشود؟ چطور ممکن است نویسندهای که کارش چاپ میشود دچار شرمندگی نشود؟ ممکن است تفکر و سلیقه داستان نویسی من با سلیقه آقای دولت آبادی یکسو نباشد، این معنایش این نیست که او اشتباه میرود و من راه درست را میروم. تمرکز قدرت مجوز دادن در نهادی و اعمال سلیقه توسط این نهاد باعث میشود همه نویسندگان دچار دوگانگی شوند و اگر در این میان کسی ضرری کند باید آن صاحب قدرت پاسخگو باشد. * فکر نمیکنید این تمرکز قدرت همان ضامن تامین کننده منافع ملی باشد؟ بگذارید شفاف بگویم. حرف من این نیست که بگذارید همه آثار چاپ شوند و بعد هر کسی شکایت داشت برود و شکایت کند. حرفم این است که صادر کنندگان مجوز باید صاحب تشخیص باشند که نیستند و در این سالها چنین چیزی را از خود نشان ندادهاند. به نظر من خود جوهر کار هم مهم است. کتاب قبل از همه حمایتهای دولتی باید خودش حرفی برای گفتن داشته باشد و راهش را باز کند. اگر نامیرا شش سال است راهش را باز کرده و مخاطبش را پیدا کرده به خاطر خود کتاب و متن است نه اینکه دولت و نهاد قدرت به آن کاری دارد یا نه و اکثر آنهایی که غر میزنند که کتابشان دیده نشده و...از این غافل اند. این در مرحله بعدی است. اول کتاب باید چاپ شود و آن وقت اگر حرفی نداشت، خود به خود فراموش میشود. اما اینکه بگوییم کتاب مخاطب ندارد و پیشداوری کنیم، توهین به شعور مخاطب و شخصیتهای فرهنگی جامعه ماست. هیچ فرهنگی هیچ گاه اینگونه شکل نگرفته و نخواهد گرفت. برخی مسئولان متاسفانه در پیلهای زندگی میکنند که جامعه خودشان را در آن نمیبینند. خود مسئولان ما اعلام میکنند در شهرهای بزرگ بالای ۵۰ درصد مردم ماهواره میبینند و سریالهای به واقع مبتذل ماهواره به راحتی در حال جذب مخاطب است. ما این را نمیبینیم اما سه هزار نسخه کتاب که شاید فروشش دو سال طول بکشد را چنین مته به خشخاش میگذاریم. این قابل درک نیست. کاش توضیح دهند. واقعا کتاب چقدر در جامعه ما با این شمارگان فعلی، تاثیر دارد و سریالهای ماهوارهای که همه چیز جامعه ما را تحت تاثیر قرار دادهاند چقدر تاثیر دارد. این را هم نمیگویم که برویم با عملیات فیزیکی ماهواره را جمع کنیم. حرفم این است که باید تکلیفمان با فرهنگ روشن شود. ادبیات ما فراز و فرودهایی دارد که گفتنش طنز است. ما در دهه ۶۰ در اطلاعات جبهه، داستانی از اسماعیل خویی چاپ کردیم. داستانی بسیار قوی بود و در جهت دیدگاههای رزمندگان در آن دوره و بسیار هم حماسی بود. همان موقع کار نویسندهای دیگر در حوزه هنری را غیرقابل چاپ اعلام میکردند و نویسنده دیگری داستانش را برده بود در خارج از کشور چاپ کند که بتواند ویزا و اقامت بگیرد. همین ماجرا شد که مسئولان را به جای فکر کردن به روزمرگی دائم انداخت و وضعیت به شکلی شد که امروزه ما یک قیف داریم که نه سرش معلوم است و نه تهش و تکلیف هیچ کسی هم با آن روشن نیست.
* آقای کرمیار در سی و چند سال بعد از پیروزی انقلاب داستان و رمانی که سبک و محتوایش دین و انقلاب بوده مسیر راحتتری برای انتشار داشته است. با این حال در این حوزه کم پیش آمده که اثری منتشر شود که در ذهن مردم ماندگار شود. رمان نامیرا از استثناءهای این پروسه است. میدانم که رمان را سال ۸۰ نوشتهاید و سال ۸۸ منتشر شده است. خودتان که این پروسه را نگاه میکنید به نظرتان میرسد که چه چیزی در این کتاب بوده که آن را چنین ماندگار کرده است؟ اینکه در جامعه ما نوشتن رمان دینی و انقلابی مورد تشویق قرار میگیرد و روند انتشارش تسهیل میشود خوب است. اما در مقابل شاهد بودهایم که در همین جامعه انتشار برخی رمانهایی که با موضوع دینی نوشته شدهاند نیز آسان نبوده است. ما حتی از علمای دین نیز اگر سوال کنیم میگویند تنها باید جلوی انتشار اثری را گرفت که در صدد آسیب رساندن است نه کسی که با ما مخالف است، حتّی مخالف فکری و اعتقادی. اگر ما باور داریم که می توانیم با هر تفکری گفتگو کنیم و راه حق را اثبات کنیم، باید از طرح مباحث مخالف استقبال کنیم. الان در اینترنت به وفور رمانهای مبتذل در حال انتشار است و مردم مطالعه میکنند امّا در مقابل با همه این تسهیلاتی که شما می گویید هست و من میگویم نیست، اثر شاخص دینی و انقلابی نداشتهایم. خب چرا؟ نویسنده را با تبلیغات و مصاحبه نمیتوان نویسنده کرد. او باید شاخصههای نویسندگی را داشته باشد. برخی در این مسیر دچار توهم هم میشوند و به برخی از بزرگان این عرصه توهین میکنند تا خودشان بزرگ شوند. به قول معروف منطقشان این است که برای قوی جلوه نشان دادن خود؛ قویترین آدم در آن حوزه را باید زد. فکر میکنند با زدن بزرگان ادبیات خودشان بالا میروند. مساله بعدی نبودن ارتباط بینانسلی در جامعه ماست. فرض کنید ما یک جایی به نام انتشارات کرمیار درست میکنیم و میگوییم اینجا فقط برای نویسندگان حوزه انقلاب و دین است و کس دیگری حق ندارد در این دفتر نشر پا بگذارد، حرف بزند یا کاری منتشر کند. خب شما بگویید نویسندگان این دفتر از که میخواهند یاد بگیرد؟ هیچ کس! اصلا کسی نیست. پس رو میآورند به اینکه همه از روی دست هم بنویسند و در نهایت این دفتر میشود محل حضور یکسری کارمند کوتوله ادبیات که هیچ کاری بلد نیستند و تازه حقوق بازنشستگی هم از من صاحب انتشارات میخواهند. واقعا باید با این معضل چه کار کرد؟ با نویسندههایی که تنها خودشان آثارشان را میخوانند و خودشان به نقد آثار دوستانشان میپردازند باید چه کار کرد؟ با نهاد پرورش دهنده آنها چه؟ نبودن ارتباط بینانسلی این معضلات را میسازد. در گذشتهها پاتوقهای ادبی محل ارتباط میان نسلها بود و در آنجا هر کسی قدر و اندازه و حدش را میدانست. کسی در آن جمع دچار توهم نمیشد. حالا برخی میگویند که آن جمعها محل مرید و مراد بازی بود. خب باشد. اصلا جامعه جهان سوم مگر چیزی غیر از این است؟ این ارتباط که قطع شد، نسل قبل روبه انزوا و فراموشی رفت و نسل تازه هم کار خودش را کرد و مبدل شد به نویسنده متوهم بدون اطلاع از تجربه نسل قبل که نه نحله و نه سلیقهاش مشخص است. درباره نامیرا پرسیدید که چرا مانده است؟ شاید به خاطر چند صدایی بودنش است. وقتی رمان چند صدایی باشد آن وقت جذابیت دارد. * رمان چند صدایی قهرمان پرور است؟ رمانی است که در آن دیدگاههای مختلف مطرح میشود. وقتی این دیدگاهها قابلیت مطرح شدن را داشته باشد و نویسنده بتواند صداهای مختلف را طوری بازتاب دهد که به قداست یک موضوع لطمهای وارد نشود، رمان جذاب خواهد بود. شاید نامیرا توانسته به برخی سوالات ذهنی مخاطبش پاسخ دهد و به او این جرات را ببخشد که بتواند در ذهنش سوالاتی طرح کند. الان جهت گیریهای تبلیغاتی طوری است که مخاطب دائم سوالاتش را سرکوب میکند و حس میکند اگر سوالی دارد دچار اشتباه و ضعف ایمان شده است. اما وقتی این سوالات را در اثری میبیند، به آن جذب میشود. * شما در نامیرا چه سوالاتی را طرح کردید؟ شاید این موضوع کلید بازگشایی راز ماندگاری این رمان باشد. نامیرا سوالاتی را مطرح میکند که از چهارده سالگی در ذهن ما بوده اما گاهی حتی جرات بیانش را نداشتهایم. اینکه چرا امام حسین(ع) به سمت کوفه آمدند؟ مگر مردم کوفه را نمیشناختندشان؟ مگر تجربه پدر و برادرشان را ندیده بودند؟ چرا با خانوادهشان به سوی این شهر حرکت کردند؟ وقتی ما در این کتاب از زبان فردی مانند «عبدالله ابن عمیر» که سابقه روشنی دارد این سوالات را مطرح میکنیم، در ناخودآگاه ذهنی مخاطب نیز بار دیگر این سوال شکل میگیرد و او برای یافتن پاسخش کتاب را ورق میزند و دنبال میکند و وقتی کتاب تمام شد حس میکند به خیلی از سوالاتش پاسخ داده شده است. ادامه دارد... گفتگو: حمید نورشمسی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6]
صفحات پیشنهادی
رئیس کل بانک مرکزی در برنامه رونمایی از بسته خروج از رکود خبر داد پرداخت ۲۵ میلیون تومان وام خودرو و اعطای کار
ولی الله سیف رئیس کل بانک مرکزی در برنامه رونمایی از بسته خروج از رکود دولت از اعطای وام خرید خودرو تا سقف ۲۵ میلیون تومان خبر داد و گفت به کارمندان کارت خرید کالا اعطا خواهد شد رئیس کل بانک مرکزی در برنامه رونمایی از بسته خروج از رکود خبر داد پرداخت ۲۵ میلیون تومان وام خودرو وبررسي کارنامه ادبي جواد افهمي در «فيروزه»
۲۵ مهر ۱۳۹۴ ۱۵ ۵۳ب ظ در شبکه افق بررسي کارنامه ادبي جواد افهمي در فيروزه موج-مروري بر فعاليتها و آفرينشهاي ادبي جواد افهمي در برنامه اين هفته فيروزه شبکه افق صورت ميگيرد به گزارش خبرگزاري موج جواد افهمي داراي مدرک کارشناسي عمران از دانشگاه سيستان و بلوچستان است ولي همنامزدهای اولیه گرانترین جایزه ادبیات کودک معرفی شدند
نامزدهای اولیه گرانترین جایزه ادبیات کودک معرفی شدند شناسهٔ خبر 2942340 - شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۰۹ ۳۲ فرهنگ > کتاب جایزه ادبی آسترید لیندگرن بهعنوان گرانترین جایزه ادبیات کودک اسامی نامزدهای مرحله نخست خود را اعلام کرد به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از سایت شورای کتاب کودکبررسی پرغلط ترین تلفظ نام های ادبی توسط دیلی تلگراف
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب Entekhab ir پس از آن که جی کی رولینگ اعلام کرد که نام شخصیت داستان های او ولردمورت Voldemort به غلط تلفظ می شود و درست آن ولدمور است در یک نظرسنجی 10 نام ادبی به اشتباه تلفظ شده اعلام شد به گزارش ایبنا به نقل از دیلی تلگراف در فهرست اسامی ادبی بنامگذاری روزی برای فرهنگ عربی و فارسی در جشنواره ادبی گلاویژ
برگزاری جشنواره تا یکماه دیگر در سلیمانیه نامگذاری روزی برای فرهنگ عربی و فارسی در جشنواره ادبی گلاویژ شناسهٔ خبر 2942452 - شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲ ۱۰ فرهنگ > تازه های نشر جهان نوزدهمین دوره جشنواره ادبی و بینالمللی گلاویژ تا یک ماه دیگر در شهر سلیمانیه عراق برگزار میشودنامه سرگشاده روحانی اصولگرا به نمایندگان مجلس: مردم ادبیات سخیف، زشت و زننده را نمی پسندند
به بزرگواران یادآوری کنید مردم هنوز در فقر و مشکلات ناشی از آنچه در سال های گذشته کاغذپاره خوانده می شد گرفتارند و اکنون چشم به اقدامات دولتی دوخته اند که با شعار تدبیر مستقر شده و مأیوس کردن این مردم به چالش کشاندن انقلاب و نظام اسلامی است استاد اخلاق با اشاره به اینکه ادبیاگفتوگو با دکتر بانکیپور نویسنده کتاب «دختران آفتاب» نمیخواستم کتابم بین کتابها گم شود/ از
گفتوگو با دکتر بانکیپور نویسنده کتاب دختران آفتابنمیخواستم کتابم بین کتابها گم شود از نامههای فهمیه استفاده کردهام در کتاب ضعیفکشی نکردهایمنویسنده کتاب دختران آفتاب گفت ما در کتاب ضعیفکشی نکردهایم یعنی به نظرات مخالف هم فرصت دادهایم و بهنحو احسن هم نظرات مخالفاعلام نامزدهای گران ترین جایزه ادبی کودک جهان
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب Entekhab ir برگزارکنندگان جایزه ادبی آسترید لیندگرن گران ترین جایزه ادبی جهان با هدف ایجاد علاقه به ادبیات کودک و نوجوانان اسامی نامزدهای این دوره از رقابت ها را به اعلام کرد در این فهرست اسامی نویسندگان بریتانیایی چون کوئنتین بلیک نیل گایمن و شدر شبکه افق ببینید بررسی کارنامه ادبی جواد افهمی در «فیروزه»
در شبکه افق ببینیدبررسی کارنامه ادبی جواد افهمی در فیروزهمروری بر فعالیت ها و آفرینش های ادبی جواد افهمی در برنامه این هفته فیروزه شبکه افق صورت می گیرد به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس جواد افهمی دارای مدرک کارشناسی عمران از دانشگاه سیستان و بلوچستان است ولی همهمعرفی نامزدهای گرانترین جایزه ادبیات کودک جهان
جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۴ ۳۳ جایزه ادبی آسترید لیندگرن اسامی نامزدهای مرحله نخست خود را اعلام کرد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا اسامی نویسندگان راهیافته به مرحله اول جایزه 400 هزار پوندی آسترید لیندگرن که عنوان گرانقیمتترین جایزه حوزه ادبیات کودک را یدک میکشد ا-
گوناگون
پربازدیدترینها