واضح آرشیو وب فارسی:موعود: // گریه مثبت، نشانه حزن مثبت و تنفّر و انزجار از عوامل ایجاد حزن است. اگر بر مصائب آن حضرت می گرییم، در حقیقت بیزاری و دوری جستن از ظالمان را اعلام می داریم.//واقعه کربلا، اگرچه در عصری دور از ما بوده؛ ولی برای همیشه تاریخ، این درس را به انسان ها آموخت که از یک سو بگویند: «إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُم؛1 به درستی که من با آنانی که با تو در سازشند، می سازم و با آنانی که با تو در جنگند، می ستیزم.» از سوی دیگر بگویند: «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیما؛2 ای کاش من با شما بودم و به رستگاری عظیم نایل می شدم.» توجّه به کربلا و گریه بر مصائب امام حسین(ع) اگر با معرفت توأم باشد، عامل به خود آمدن و تأثّر از کوتاهی ها خواهد شد. آن کس که می گوید من از ظلم بیزارم و با ظالمان در ستیزم، قطعاً خود، ظلم ستیز خواهد بود و از ظالمان بیزار می شود. فردی که آرزو می کند ای کاش با امام حسین(ع) بود تا به رستگاری می رسید، به خود تلقین می کند که از راه امام حسین(ع) تبعیّت کند و خود را در آن راه قرار دهد. آن کسی که بر مصائب آن حضرت می گرید، قطعاً از عوامل ایجاد مصائب نیز بیزاری می جوید. توضیح داده شد که حزن مثبت، پسندیده است و انسان سالم، نمی تواند با مشاهده رنج عزیزان، رنجور نشود و ظهور این رنج و حزن درونی، اشک است و گریه. هنگامی که به مقاتل مراجعه کرده و منابع صحیح تاریخی وقایع روز عاشورا را مطالعه می کنیم، این سؤال مطرح می شود که کدام مصیبت تا این اندازه غم انگیز و کدام جنایت تا این حد جانسوز است؟ جنایتی که در آن، حتّی کودک شش ماهه به بدترین شکلی به قتل می رسد و... تا آن حد که امام عصر، عجّل الله تعالی فرجه الشّریف، عرضه می دارند: «فَلَأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً، وَ لَاَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما؛3 پس هر صبح و شام بر تو زاری می کنم و به جای اشک برایت خون می گریم.» هنگامی که مصائب و گرفتاری ها باعث حزن می شود و مشکلات و جنایات، انسان آگاه را به تأثّر می کشاند و دل هر زنده دلی با مطالعه و مشاهده آن فجایع، دردمند می شود، باید به کربلا و روز عاشورا نگریست. آنجا که برجستگان عالم وجود و نیکان عرصه هستی، در برابر دنیا دوستان و شهوت رانان فریب خورده با بدترین شکل ممکن به شهادت رسیدند. همچنین گریه مثبت، نشانه حزن مثبت و تنفّر و انزجار از عوامل ایجاد حزن است. اگر بر مصائب آن حضرت می گرییم، در حقیقت بیزاری و دوری جستن از ظالمان را اعلام می داریم. از بدترین ظلم ها، گمراهی مردم و تحریف دین است. از مشکلات همه ادیان الهی، این بوده است که منافقان سودجو، در لباس دفاع از دین و برای نیل به اهداف خود، از هیچ ظلمی دریغ نکرده اند. نمونه بارز این فریبکاری در عاشورای حسینی جلوه می کند. اینجا، وظیفه دوستان است که به هر طریقی نقشه شوم منافقان را بر ملا کنند و اهداف پلید آنها را به همگان بشناسانند که یکی از آن طرق، برپا کردن مجالس عزا و سوگواری در این مصیبت است. عزاداران امام حسین(ع) عملاً اعلام می دارند که در عاشورا، فضایل الهی و ارزش های خدایی زیر پا نهاده شده است. به همین دلیل ما علَم سیاه برپا می کنیم تا هدفمان را به جهانیان بشناسانیم که: ای انسان ها، بدانید که می خواستند حق را از میان ببرند و ما به پیروی از امام حسین(ع) اعلام می کنیم که حق کدام است و در دفاع از حق، آماده جانبازی هستیم. حال باید به این نکته توجّه داشت که الگو و سرمشق ما، یعنی حضرت رسول(ص) چه فرموده اند و چگونه عمل کرده اند؟! آن کس که خدا درباره ایشان می فرماید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللهَ کَثیرا؛4 همانا رسول خدا برای شما الگوی نیکویی است، برای آن کس که به خدا و روز پسین امید داشته و خدا را بسیار یاد کند.» حافظ محبّ الدّین طبری از علمای اهل سنّت در «ذخایر العقبی»، صفحه 119 آورده است که: «فَلَمَّا وُلِدَ الْحَسَینُ(ع) جَاءَ النَّبِیُّ(ص) وَ قَال: یَا أَسْمَاءُ هَاتِی ابْنِی فَدَفَعْتُهُ إِلَیْهِ فِی خِرْقَةٍ بَیْضَاءَ فَأَذَّنَ فِی أُذُنِهِ الْیُمْنَى وَ أَقَامَ فِی الْیُسْرَى وَ وَضَعَهُ فِی حَجْرِهِ وَ بَکَى. قَالَتْ أَسْمَاءُ: فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی؛ مِمَّ بُکَاؤُکَ؟ قَالَ: مِنِ ابْنِی هَذَا. فَقُلْتُ: إِنَّهُ وُلِدَ السَّاعَةَ. قَالَ: یَا أَسْمَاءُ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِیَةُ مِنْ بَعْدِی لَا أَنَالَهُمُ اللهُ شَفَاعَتِی ؛ هنگامی که حسین(ع) متولّد شد، پیامبر خدا(ص) سمت من آمد و فرمود: «ای اسماء! پسرم را بیاور.» من او را در پارچه ای سفید قرار داده و به ایشان دادم، سپس آن حضرت در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه فرمودند. آنگاه او را به دامان گرفتند و گریستند. اسماء می گوید، گفتم: پدر و مادرم فدای شما باد؛ چرا گریه می کنید؟ فرمودند: «برای این پسرم.» گفتم: ایشان که هم اکنون متولّد شده اند. فرمودند: «ای اسماء، گروهی سرکش و طغیانگر او را خواهند کشت، خداوند شفاعت مرا به آنها نرساند.» همچنین در صفحه 148 همان کتاب، از حضرت علی(ع) نقل می کند که: «دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللهِ (ص) وَ عَیْنَاهُ تَفِیضَانِ فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللهِ مَا لِعَیْنَیْکِ تَفِیضَانِ دُمُوعاً أَ غَضَبَکَ أَحَدٌ قَالَ بَلْ قَامَ مِنْ عِنْدِی جَبْرَئِیلُ فَأَخْبَرَنِی أَنَّ الْحُسَیْنَ یُقْتَلُ بِشَاطِئِ الْفُرَاتِ فَقَالَ هَلْ لَکَ أَنْ أُشِمَّکَ مِنْ تُرْبَتِهِ قُلْتُ نَعَمْ فَمَدَّ یَدَهُ فَقَبَضَ قَبْضَةً مِنْ تُرَابٍ فَأَعْطَانِیهَا فَلَمْ تَمْلِکْ عَیْنَایَ أَنْ فَاضَتَا؛ بر پیامبر(ص) وارد شدم و چشمان آن حضرت گریان بود. گفتم: «ای نبیّ خدا، آیا کسی شما را غضبناک کرده؟» چشمان شما گریان نباشد. فرمودند: «لحظه ای قبل، جبرئیل از نزد من برخاست و به من گفت همانا حسین در کنار فرات کشته خواهد شد.» علی(ع) فرمودند: سپس آن حضرت فرمودند: «آیا می خواهی از بوی آن تربت به مشام تو برسانم؟» گفتم: «آری.» پس آن حضرت دست دراز کرده و قسمتی از آن تربت را به من عطا فرمودند و من نمی توانستم چشمان خود را از اشک ریختن باز دارم.» طبق نقل منابع دیگر، این اتّفاق در ظهر عاشورا رخ داده است. یعنی رسول خدا(ص) هنگام ولادت فرزند عزیزش و در دوران حیات خود به مناسبت های مختلف گریه نموده و عزاداری برای امام حسین(ع) را مطرح کرده اند و بعد از رحلت نیز از عالم دیگر، این پیام را داده و همگان را متوجّه اهمّیت و حساسیت مسئله نموده اند. مرحوم علّامه مجلسی در جلد 44 «بحارالانوار» آورده اند: «لَمَّا أَخْبَرَ النَّبِیّ(ص) ابْنَتَهُ فَاطِمَةَ بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ وَ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنَ الْمِحَن ، بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَتْ: یَا أَبَهْ مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟ قَالَ: فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ. فَاشْتَدَّ بُکَاؤُهَا وَ قَالَتْ: یَا أَبَهْ فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟ فَقَالَ النَّبِیُّ: یَا فَاطِمَةُ إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَه؛5 وقتی که پیامبر(ص) خبر شهادت حسین(ع) و آنچه از مشکلات را که بر او وارد خواهد شد، به فاطمه(س) فرمودند، آن حضرت به شدّت گریستند و پرسیدند: «پدر جان، این واقعه کی رخ خواهد داد؟» فرمودند: «زمانی که نه من، نه تو و نه علی باشیم.» پس گریه زهرا(س) شدّت یافت و عرضه داشتند: «پدرم، پس چه کسی بر او می گرید؟ و چه کسانی ملتزم اقامه عزا برای او خواهند بود؟» پیامبر(ص) فرمودند: «دخترم، همانا زنان امّت من، بر زنان اهل بیتم می گریند و مردان امّتم بر مردان اهل بیتم و همه ساله گروهی بعد از گروه دیگر، این عزاداری را تجدید خواهند نمود.» طبق حدیث بالا، باید به این نکات توجّه کرد: شخصیّتی، چون حضرت زهرا(س) که غضب و رضای او غضب و رضای خداست، گریستن و توقّع برپایی عزا و گریه برای امام حسین(ع) از طرف او امری ساده و غیر قابل توجّه نیست؛ بلکه به ما می فهماند که این عزاداری، امری لازم و ثمربخش است. تأیید پیامبر(ص) بر اقامه عزا و خبر از برپایی این مراسم در هر سال، بازگوی اهمّیت مطلب است.6 دکتر اسدی گرمارودی پی نوشت ها 1. قمی، شیخ عبّاس، «مفاتیح الجنان»، زیارت عاشورا. 2. «بحارالانوار»، ج 101، ص 339. 3. زیارت ناحیه مقدسه، «اقبال» سیّد ابن طاووس. 4. سوره احزاب، آیه 21. 5. «بحارالانوار»، ج 44، ص 292و293. 6. برگرفته از کتاب «اکسیر اشک بر امام حسین(ع)»، نوشته دکتر محمّد اسدی گرمارودی.
یکشنبه ، ۳آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: موعود]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]