واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: دو هفته پیش به اتفاق اعضای خانواده، فیلم «محمد رسول الله (ص)» مجید مجیدی را بر پرده ی سینما اکسین اهواز دیدیم. می گویم مجید مجیدی! و نه محمد الرسالهِ مصطفی عقاد و نه محمد فروغ ابدیتِ جعفر سبحانی و نه ... تا بدانیم که این فیلم است و کتاب تاریخ نیست و فیلمِ مجید مجیدی است و نه مصطفی عقاد! فیلمی که سه ساعت روی صندلی سینما میخکوبت می کند! و بعد از اینکه از سینما بیرونی می آیی ترافیک خیابان دکتر شریعتی غُفلت می کند که چی؟ مگر می شود اینقدر سینما رو داشته باشیم؟! آری. فارغ از نقدهای مختلفی که به این بزرگترین و مهمترین و گرانترین پروژه دینی سینمای ایران می شود. این فیلم هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص دارد. هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور بیننده دارد. و از میان تمامی انگیزه های سینما روها از سرگرمی و تفریح گرفته تا عقلانیت و هنر؛ این قداست قهرمان واقعی فیلم است که اشکِ چشمهایت و تپشِ قلبت و ضربانِ احساست و تلنگرِ ذهنت را با سکانس های فیلم کوک می کند. چرا که نه؟ مگر همه ی نوجوانان و جوانان این کشور تاریخ اسلام را در مدرسه راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه از بر ندارند! پس چه جای تماشای فیلمی که قرار نیست تعلیق فیلمنامه اش یا اکشن و حادثه اش یا گره افکنی و گره گشایی درام و داستانش تو را غافلگیر کند و دمی در محیط سرد سینمای ایران، ذیل فیلمی که داعیه ی دین مداری دارد خوش بگذرانی! این است که روایت این فیلم شاعرانه است. یعنی که شیوه ی تخیل و تصویر سازی آن نزدیک به زیبایی شناسی شاعرانه باشد. نه اینکه سینما موزون در مقابل سینمای منثور داشته باشیم! تصویر در شعر به نوعی واسطه ی بازنمایی تخیل است. از این رو وقتی شاعر به تشبیه، استعاره، نماد، اسطوره و تمثیل روی می آورد، در حال ساختن تصویر است. در این میان استعاره و نماد و تمثیل از شگردهای رایج تصویر سازی سینمایی هم هستند. هرچه این استعاره ها و نمادها و تمثیل ها در فیلم شکل تصویری غیر مستقیم تر و مبهم تری از واقعیت تاریخی را روی پرده بیاورند، تصاویر آن فیلم کیفیت شاعرانه ی بیشتری می یابند. وآنگهی به همان اندازه که شاعر حق دارد در فضای شعری دست به تحریف و به تعبیر محافظه کارانه تر، بازآفرینی می زند؛ فیلمساز هم برای تصویر سازی شاعرانه اجازه و قدرت مانور دارد. به همین جهت مجید مجیدی در حس آمیزی های شاعرانه ای که در «رنگ خدا»، «باران»، «بچه های آسمان» و «بید مجنون» بازنمایی کرده، و در این پروژه پربارتر و شکوهمندتر آراسته؛ این هدف را پی جسته است. لذا منتقدان نباید او را به خاطر طفره از گزارش مستقیم واقعیت تاریخی آن هم با بیانی صریح و رئال ملامت کنند؛ که اقتضای شعر گونگی این است. و البته او در ابتدای فیلم پیش بینی کرده بود که : «آنچه در این فیلم به نمایش درمی آید هم، برگرفته از روایت های مسلم تاریخی است و هم، بر اساس برداشتی آزاد که من از شخصیت پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص) داشته ام و به تصویر کشیده ام؛ مجید مجیدی.» و اما آنچه که برخی منتقدان می گویند که هیچ شخصیتی در داستان به طور کامل شکل نگرفته است و هیچ یک از آنها از حد تیپ فراتر نمی روند. آمنه و محمد(ص) به وضوح تداعی گر مریم و مسیح اند و عبدالمطلب یادآور پیر فرزانه که در اسطوره های خضر و ابراهیم می شناسیم. باید بخشی از آیه 159 سوره ی مبارکه آل عمران را یاد آوری کنم که: « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ » به سبب رحمت خداست که تو با آنها اینچنین خوشخوی و مهربان هستی اگرتند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند. و چه تصویری زیباتر و واقعی تر از این که خداوند جل شأنه در باره شخصیت پیامبر اکرم (ص) در این آیه شریفه و دیگر آیات قرآن مجید گواهی می دهد. به قول حضرت مولانا: او به تیغ حلم چندین خلق را واخرید از تیغ ، چندین حلق را تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر بل ز صد لشکر ، ظفر انگیزتر مجید مجیدی خواسته است تا به مخاطب خاص خود، این بُعد از شخصیت پیامبر عظیم الشأن را بازنماید. مخاطبی که تحت هژمونی ستیزنده ی اخبار و گزارش های رسانه هایی است که شبانه- روز از آتش سوزی و آدم کشی و جگر خواری و تجاوز و ... داعش و طالبان و النصره و وهابیت و ... به ستوه آمده اند. او چهره ی لین [نرم خوی] رسول خدا را نشان داده است؛ تا بگوید اسلام واقعی این است. یکی از سکانس های زیبای این فیلم که شاعرانگی و رحمت و رأفت پیامبر اکرم را نشان می دهد و از خلاقیت های مجید مجیدی است. سکانسی که حضرت به سمت غار حرا می رود، گل خار بیابانی به گوشه ای از عبای ایشان می چسبد و وقفه ای در حرکت حضرت ایجاد می نماید؛ او برای جدا کردن آن تلاش می کند اما جدا کردن این خار هم دشوار و هم وقفه ای کوتاه در حرکت وی ایجاد می کند، اما این موضوع سبب شد تا قاصدک های آن گیاه در فضای کوه پراکنده شود. و بدین وسیله مجیدی پیام القایی خود را از انتشار رسالت نبوی در طول تاریخ و عرض جغرافیا بازنمایی می کند. در صحنه ی دیگر گفتگوی بحیرا عابد مسیحی با حضرت محمد (ص) است در آن حین که می پرسد: «خدا را کجا می یابی؟» و حضرت پاسخ می دهد: « در دلهای شکسته...» از دیالوگ های موفق فیلم در این راستای است. فیلم محمد رسول الله در حقیقت روایتی از زندگی آن حضرت توسط ابوطالب است که تماما در یک فلاش بک می گذرد. ابوطالب در دوران کهولت در حالی که تحت تحریم، در شعب ابیطالب به سر می برند، در راه بازگشت از مجلس ابوسفیان که تصمیم دارد به آنان حمله کند به سمت منزلگاه حضرت محمد (ص) در حرکت است. بر سر پله ها گوشه ای می نشیند و وارد فلاش بک می شود. ماجرا از محاصره ی مسلمانان در شعب ابی طالب آغاز می شود و سپس به دوره ی پیش از تولد پیامبر اسلام (ص) باز می گردد. این فیلم رخدادهای پیش از تولد پیامبر اسلام تا 12 سالگی و صحنه های دوره ی شیرخوارگی و خردسالی پیامبر اکرم (ص) را پیش چشم مخاطبان به تصویر می کشد. هزینه ی ساخت این اثر بزرگ سینمایی 623.3 میلیارد ریال بوده است که این هزینه را شرکت سینمایی «نور تابان» وابسته به «بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی» پرداخت کرده است. این فیلم با فیلمبرداری عریض همراه با شفافیت بالای ویتوریو استورارو فیلمبردار نامدار ایتالیایی، و موسیقی متن بی نظیری که همچون سمفونی شگفت آوری در یک اپرا نواخته می شود، توسط ای. آر. رحمان آهنگساز معروف هندی، لحظات به یاد ماندنی را برای شما رقم می زند
یکشنبه ، ۳آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]