واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت/
تحلیل نشریه گاردین از دیدگاه رهبر انقلاب درباره محصولات آمریکایی
شناسهٔ خبر: 2949157 - یکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۲
سیاست > سایر
نشریه گاردین نوشت: آیتالله خامنهای توافق هستهای را به عنوان نشانهٔ عملی از اینکه غرب برای اولین بار انقلاب اسلامی و استقلال ایران از نفوذ آمریکا را پذیرفته است میبیند. به گزارش خبرنگار مهر، حسین درخشان در یادداشتی که چندی پیش در نشریه انگلیسی زبان گاردین منتشر کرد به موضوع برجام و حساسیت رهبر معظم انقلاب نسبت به منافذ ورود دشمن به ویژه آمریکا پرداخت. ترجمه کامل این یادداشت بدین شرح است: بعد از توافق ایران با شش قدرت جهانی در اوایل سال جاری بر سر برنامههای هستهای خود، آیتالله خامنهای بارها از نفوذ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایالات متحده امریکا در ایران هشدار داده است. با این حال خود او بود که از مقامات ارشد ایرانی برای یک سری مذاکرات علنی و مخفیانه با مقامات آمریکایی حمایت کرد. حمایتی که در نهایت منجر به توافقی شدکه برخی از ناظران سه سال پیش اصلا آن را ممکن نمیدانستند. این بسیاری از تحلیلگران و صاحبان کسب و کار را درباره روابط آینده ایران و امریکا گیج کرده است؛ حالا که درهای ایران بر روی تجارت خارجی باز شده، چه کسانی اجازه خواهند داشت در ایران کسب و کار کنند و چه کسانی این اجازه را نخوهند یافت؟ آیا روزی مغازههای مکدونالد را در ایران خواهیم دید یا نه؟ آیت الله خامنهای از ایام جوانی مجذوب ادبیات ضد استعماری بود. در اوایل دهه ۱۹۶۰ او کتابی را درباره جنبش استقلال هند و نقش مسلمانان در آن ترجمه کرد. او نهرو و فرانتس فانون را تحسین میکند و بر خلاف بسیاری از روحانیون، به متفکران ایرانی چپگرا مانند مهدی اخوان ثالث، جلال آل احمد و علی شریعتی نزدیک بوده است. البته این مسئله آیت الله خامنهای را تبدیل به یک سوسالیست نمیکند. او به مالکیت خصوصی باور دارد و طرفدار دخالت حداقلی دولت در اقتصاد است. در واقع افکار ضد استعماری این شخصیتهاست که او را جذب میکند. در عین حال او دستاوردهای غرب در علم و فناوری را تحسین میکنند و حتی هشدار میدهد که با وجود مادیگرایی، فردگرایی، مصرفگرایی، و لذتگراییای که بیشتر از همه در آمریکا متجلی است، غرب نمیتواند این پیشرفت را ادامه دهد. آیت الله خامنهای تاریخ را هم زیاد مطالعه میکند، به خصوص تاریخ مداخلات امریکا و اروپا در جهان و نیز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی. استراتژیِ آمریکایی براندازی در سال ۱۹۵۳ از ایران شروع شد. آن زمان که شاهی که به دست دولت منتخب محمد مصدق کنار گذاشته شده بود، در پی کودتای سیا به قدرت بازگشت. در دوران جورج دابلیو بوش آمریکا دوباره سیاست براندازی از طریق نظامی یا غیرنظامی را اولویت بخشید. عراق و افغانستان اشغال شد و برخی کشورهای دیگر مانند ایران را هدف برنامههای تخریب و تضعیف حاکمیت قرار گرفت. در سال ۲۰۰۶ کنگره امریکا ۶۶ میلیون دلار را با عنوان بودجهٔ دموکراسی ایران برای دو پروژه مجزا تصویب کرد که بیشتر این پول به نهادهایی مانند رادیو آزادی، خانه آزادی و موقوفه ملی برای دموکراسی رسید- نهادهایی که همه در زمان جنگ سرد مورد استفادهٔ مؤثر آمریکا قرار گرفته بودند. از همین جا بود که ایران هر گونه فعالیت با شعار دموکراسی، آزادی و حقوق بشر را به عنوان عملی براندازانه تلقی کرد. البته تحت فشار فعالان ایرانی باراک اوباما این بودجه را لغو کرد و تا حدی اصل گفتمان براندازی را کنار گذاشت. اما این اقدام نگرانی ایرانیها را از میان نبرد. بر خلاف انتظار ایران، اوباما تعهدِ پرهزینهای را [دربرابر کنگره] برای رسیدن به توافق جامع اتمی با ایران نشان داده است. آیتالله خامنهای از این موضوع استقبال کرده و شکاف سیاسی موجود در حاکمیت آمریکا بر سر این موضوع را حقیقی [و غیر نمایشی] شناخته است. در نتیجه به خوبی میداند که وضعیت اوباما در حاکمیت آمریکا چقدر سست و شکننده است. اوباما به زودی کاخ سفید را ترک میکند و کسی که جای او مینشیند به احتمال زیاد به استراتژیهای چالشگر و تضعیفکنندهٔ ایران، با نیمنگاهی به براندازی، بازخواهد گشت. آیتالله خامنهای توافق هستهای را به عنوان نشانهٔ عملی از اینکه غرب برای اولین بار انقلاب اسلامی و استقلال ایران از نفوذ آمریکا را پذیرفته است میبیند. برای او و بسیاری از ایرانیان، امریکاست که از موضع استعماری غنیسازی صفر کوتاه آمده است. در مقابل، ایران پس از مدتها تلاش موفق شده است واقعیت برنامهٔ صلحآمیز هستهای خود را بقبولاند و حتی برای امکان جلب همکاری بینالمللی در این برنامه از این قدرتها تضمین بگیرد. اما آیتالله خامنهای همچنین میداند که رسانههای امریکایی دوست دارند تصویری خلاف این واقعیت نشان دهند. او مظنون است که اگر مثلاً مکدونالد در بخش ثروتمندنشین شمال تهران مغازهای باز کند رسانههای غربی با عجله این اتفاق را نشانهای از تسلیم شدن ایران و پایان انقلاب ضد امپریالیستیاش توصیف کنند. در سال ۱۹۹۸، زمانیکه در غرب رئیس جمهور خاتمی را با گورباچف مقایسه میکردند، آیتالله خامنهای هشدار داده بود که مکدونالد تنها یک همبرگرفروشی صرف نیست، بلکه پیشقراولی برای سلطهی آمریکا است. او حتی از مجلههای تایم و نیوزویک پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نقل کرد که چگونه گزارش میدادند که فرهنگ و کسب و کار آمریکایی مسکو را تسخیر کرده بود. او نمیخواهد تصویر یک ایرانِ تسخیر شده به دنیا مخابره شود. در سالهای اخیر، آیت الله خامنهای به کرات دربارهی حفظ و احیای سبکزندگی ایرانی-اسلامی و اهمیتی که به خانواده، کار و تلاش زیاد، قانونگرایی، محیط زیست، و کسب علم میدهد سخن گفته است. شکی نیست که مراکز خرید بزرگ، کافیشاپها و رستورانهای فستفود بسیاری که در چند سال گذشته در ایران تاسیس شده با چشمانداز او سازگاری چندانی ندارد. اما حقیقت این است که او برای جلوگیری از این روندتاکنون دخالتِ عملی نکرده است. پیامی که او میخواهد کشورهای در حال توسعه، بخصوص کشورهای اسلامی، از سوی ایران دریافت کنند بسیار ساده است، اینکه میتوانید بدون تکیه بر آمریکا، کشوری امن، پیشرفته و مرفه داشته باشید. حضور علنی برندهای خاص آمریکایی در ایران مانند مکدونالد پیامی معکوس و غلط خواهد فرستاد. همانطور که رئیسجمهور روحانی مدتی پیش در نیویورک تأکید کرد، ایران به شکلی صادقانه درهایش را بر اقتصاد جهانی باز کرده است. اما نمادهای سرمایهداری آمریکایی در بازار ایران جایی نخواهند داشت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]