واضح آرشیو وب فارسی:اعتماد: پس از حمله عراق به ایران، با وجود بستر فرهنگی و ریشه های تاریخی- اعتقادی عاشورا در جامعه ایران، بیشتر ضرورت دفاع در برابر تجاوز عراق، از طریق بسیج عمومی و «دفاع همه جانبه» مورد تاکید قرار گرفت. بر پایه ملاحظه یادشده، نظر به اهمیت مفهوم جنگ عاشورایی و پیوستگی آن با برخی مسائل اساسی جنگ، از جمله اتمام آن، در این یادداشت این مفهوم مورد بازبینی قرار گرفته است. 1- اهتمام به الگوی «جنگ عاشورایی»، با وجود زمینه ها و ریشه های تاریخی و اعتقادی آن در جامعه ایران، در دوره جدید برآمده از آموزه های اعتقادی- سیاسی امام خمینی بود که با بیان عبارت «خون بر شمشیر پیروز است»، در کوران انقلاب آغاز شد. ایشان همچنین حمله عراق را در چارچوب «جنگ اسلام و کفر» و «جنگ حق و باطل» صورت بندی کرد و پیروزی و شهادت را «احد الحسنیین» نامید. این نگرش به جنگ در واقع هسته مرکزی تفکر تکلیف گرایی و تقدم آن بر نتیجه گرایی را تبیین کرد، به این معنا که اگر ما تکلیف خود را انجام بدهیم، هر نتیجه ای حاصل شود، به معنای پیروزی است. برابر تفکر امام خمینی، نتیجه با تکلیف به هم پیوسته است، ولی نتیجه فرع بر تکلیف است. به همین دلیل انجام عمل سیاسی- اجتماعی، مشروط به نتیجه نیست، بلکه باید بر اساس تکلیف انجام شود. برابر این نظریه، نتیجه در عین حالی که اهمیت دارد و باید برای تحقق آن تلاش کرد، ولی به تقدیر الهی واگذار می شود. 2- با وجود اهمیت الگوی جنگ عاشورایی در باورهای فرهنگی و اعتقادی جامعه ایران، مفهوم جنگ عاشورایی برای نخستین بار پس از سال 63 و در شرایطی مطرح شد که با وجود ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، هیچ گونه چشم انداز روشنی برای پیروزی بر عراق و اتمام جنگ وجود نداشت. همچنین برخی گرایشات برای اتمام جنگ در حال شکل گیری بود. در چنین شرایطی تاکید بر جنگ عاشورایی در ذیل مفهوم تکلیف گرایی، با تاکید بر ادامه جنگ، بدون توجه به هر نتیجه ای مطرح شد. با گذشت زمان و تغییر در شرایط نظامی جنگ، تفسیر جدید از تکلیف گرایی برای مخالفت با تلاش های سیاسی برای اتمام جنگ موجب شد برخی افراد و جریان ها، پذیرش قطعنامه 598 را به مثابه یک انحراف از تکلیف گرایی در جنگ و تحمیل جام زهر به امام خمینی ارزیابی کنند. 3- رویکرد نقادانه به اتمام جنگ در چارچوب مفهوم تکلیف گرایی، موجب طرح این پرسش می شود که هدف جنگ چه بود و چگونه باید به پایان می رسید؟ اگر بر هدف سقوط صدام تاکید و گفته شود که جنگ برابر هدف یادشده باید تا شکست عراق ادامه پیدا می کرد، می توان در نقد این موضع گفت که این نوع نگرش به جنگ برخلاف ظاهر آن، برآمده از نتیجه گرایی است زیرا در این تحلیل، سقوط صدام به عنوان هدف ذکر می شود و اعتراض به اتمام جنگ، به این دلیل صورت می گیرد که نحوه پایان جنگ از طریق قطعنامه 598، موجب شد تا نتیجه مطلوب (سقوط صدام) حاصل نشود. فارغ از اینکه آیا ابزار و امکانات تامین چنین هدفی وجود داشت یا خیر؟، چنین تفکری در نقد اتمام جنگ و تحمیل پذیرش قطعنامه به امام، برخلاف ظاهر آن، اندیشه «تکلیف گرا» نیست، زیرا نحوه پایان جنگ از طریق پذیرش قطعنامه 598 و انتقاد از آن، با منطق نتیجه گرایی صورت می گیرد. 4- نظر به واکنش امام و ناخرسندی از نحوه پایان جنگ از طریق قطعنامه 598، این پرسش وجود دارد که اگر امام صرفا تکلیف گرا بود و به نتیجه توجهی نداشت، چرا نحوه پایان جنگ و پذیرش قطعنامه را به «نوشیدن جام زهر» تعبیر کرد؟ حال آنکه باید از هر نتیجه ای که حاصل شده است، راضی باشد. این موضوع نشان می دهد که بی توجهی به نتیجه، با تفکیک تکلیف از نتیجه، نزد تفکر تکلیف گرا و منتقد، با تمسک به الگوی عاشورا و استناد به اندیشه های امام خمینی، نیاز به بازبینی و تامل بیشتری دارد زیرا در نظام معرفتی برآمده از اندیشه و رفتار امام خمینی، اگرچه تکلیف گرایی مورد تاکید است، ولی به معنای بی توجهی به نتیجه نیست. از نظر ایشان مفهوم پیروزی به عنوان نتیجه، مورد اهتمام است، اما در سایه تکلیف گرایی قرار دارد. در این میان منتقدان پایان جنگ، ضمن نادیده گرفتن پیوستگی نتیجه گرایی با تکلیف گرایی در اندیشه امام خمینی، نتیجه گرایی را در پوشش مفهوم تکلیف گرایی طرح می کنند! در حالی که امام خمینی ضمن عمل به تکلیف، از نتیجه حاصل شده اظهار ناخرسندی می کند.
چهارشنبه ، ۲۹مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اعتماد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]