تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن هرگاه سخن گويد ياد (خدا) مى كند و منافق هرگاه سخن گويد بيهوده گويى مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834204191




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حاشیه ای خواندنی از بزرگ ترین هیئت دانشجویی ایران/ از رازی که پناهیان افشا کرد تا شعر مطیعی برای سردار


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری دانشجو: یکی که صدای پخته ای دارد، از انتهای مسجد، می گوید: «برای رسوایی منافقین داخلی صلوات!» جوانی که کنار دست من نشسته، می گوید: «منظوری نداشت».گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو - فردین آریش؛ ساعت از 6 گذشته است که خودم را می رسانم جلوی درب ورودی دانشگاه امام صادق(ع). مسیر درختکاری شده یِ منتهی به مسجد امام صادق را بالا می روم. روی زمین آسفالت حیاط دانشگاه، پرچم آمریکا را کشیده اند که ملت جابه جا از رویش رد می شوند. کمی جلوتر، پوسترِ «شمر زمانه ات را بشناس» را بنر کرده اند. جلوی ورودی مسجد، مردم کفش ها را توی پلاستیک می کنند و می گذارند توی قفسه های بی در؛ نه کفش داری ای هست، نه قفسه ی قفل داری. کسی نگران گم شدن کفش هایش در مجلس امام حسین (ع) نیست. توی مسجد نماز جماعت تمام شده و مداحی دارد زیارت عاشورا می خواند. آنهایی که به نماز اول وقت نرسیده اند، آخر مسجد به امامت طلبه جوانی نماز جماعت دیگری می خوانند. زیارت عاشورا که تمام می شود چراغ ها را روشن می کنند. سرم را می چرخانم توی مسجد و خودم را آن میانه ها جاگیر می کنم. پابه سن گذاشته ها دور تا دور به دیوار تکیه داده اند یا روی صندلی نشسته اند. روحانی جوان، قاری، اسلاید و دیگران قاری قرآن آیاتی از سوره بقره را تلاوت می کند. سه دوربین از مراسم تصویربرداری می کنند. جوانی هم عکس می گیرد. بنری را طبقه بالای مسجد روی دیوار نصب کرده اند که از قول رهبر انقلاب نوشته است: «همین عزاداری های سنتی است که باعث تقرب بیشتر مردم به دین می شود.» جایگاهی که مراسم آنجا برگزار می شود نسبت به قبله، متمایل به سمت چپ زاویه ای قائم دارد. بعد از قاری، روحانی جوانی پشت تریبون می آید و لطایف قرآنی می گوید. از اینکه: «علم غذای روح است. و باید توجه شود که از چه منابعی دریافت می شود.» می گوید: «قرآن سفره خدا است و امیر مؤمنان و اهل بیت(ع) سفره داران آن.» بعد درباره هدف خلقت می گوید. و وقتی که به آیه ای از قرآن اشاره می کند، قاری آن را با صوت برای جمعیت تلاوت می کند: «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ». در کنار این، پرده پروژکتوری هم کنار جایگاه هست که متناسب با صحبت های روحانی جوان اسلایدهایش عوض می شود؛ یک جور اجرای گروهی و به روز و کارآمد. انتظامات مراسم که لباس ها و گردگیری شبیه به خدّام حرم امام رضا (ع) دارند، در گوشه و کنار به جاگیر شدن مردم کمک می کنند. توی گوش یکی شان هندزفری است و روی دوش دیگری شان چفیه. هنگامه ی صحبت های روحانی جوانی که جمعیت با دقتی نصفه، نیمه به او گوش می دهند، یک نفر مجله ای را دستش گرفته و می خواند. پسر جوانی هم که جلوی است، سرش توی گوشی اش است و انگار دارد مطلبی را با دقت می خواند. روحانی جوان درباره رزق حلال صحبت می کند و حرف های کوتاهش را این دعا به پایان می برد: «خدایا به حق اهل بیت (ع) ما را از بندگان خوبت قرار بده!» بعد روی پروژکتور کلیپی بسیار کوتاهی از توصیه های رهبر انقلاب به هیأت های عزاداری پخش می شود: «چقدر خوب است که در هیأت ها قرآن خوانی شود و مضامین انقلابی گنجانده شود.» بعد از کلیپ پرده پروژکتور از کنار جایگاه جمع شده و دست به دست از گوشه مسجد خارج می شود. با مرگ شعاری برخورد نکنید! «گرچه ابن الحسنم پر شدم از ثارالله/ بنویسید مرا ابن ابی عبدالله» جوانی پشت تریبون قرار می گیرد و شعری با مضمون این بیت می خواند و با طلب صلواتی از جمعیت می خواهد که به اندازه چند قدم جلوتر بیایند تا مردمی که بیرون مسجد توی هوای سرد هستند، بتوانند داخل بیایند. کمی فاصله می افتد بین رفتن جوان و آمدن «حجت الاسلام پناهیان». جمعیت برای خالی نبودن عریضه به بهانه های مختلف صلوات می فرستند. یکی می گوید: «ان شاءالله اربعین بروی کربلا، صلوات!» در این بین، نابودی آل سعود پربسامدترین ایده برای گرفتن صلوات از جمعیت است. یکی که صدای پخته ای دارد، از انتهای مسجد، می گوید: «برای رسوایی منافقین داخلی صلوات!» جوانی که کنار دست من نشسته، می گوید: «منظوری نداشت». حجت الاسلام پناهیان از تفکر صحبت می کند. از مهمترین هدف زندگی هر انسانی که رسیدن به خدا است. می گوید: «همه ما از دالان مرگ عبور خواهیم کرد. مرگ ما ناگزیر است، پس چه بهتر که تلاش کنیم در بهترین وضعیت خدا را ببینیم «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً»». بعد رو به جوان ترها می گوید: «مرگ اندیش باشید! درجوانی تکلیف خودتان را با مرگ روشن کنید: مرگ اگر مرد است گو نزد من آی/ تا در آغوشش بگیرم تنگ، تنگ. با مرگ شعاری برخورد نکنید! تکلیف تان را با آن روشن کنید، وگرنه منفعلانه خواهید مُرد. از مفهوم «شهادت» هم استفاده کنید تا برسید به عاشورا که در آن شهادت نامه ی عشُاق امضا می شود». می دانیم که! حجت الاسلام پناهیان می گوید: «بعد از انتخاب هدف این سؤال مطرح است که چطور به آن برسیم؟ راه رسیدن به هدف چی است؟ آگاهی؟ ما که به اندازه کافی آگاهی داریم. آقای بهجت با یک لبخند ملیحی می گفتند: «می دانیم که!» پس مشکل چیست؟ ایمان است؟ مگر ایمان نداریم؟ مگر به معاد و نبوت و ائمه ایمان نداریم؟ به چی ایمان نداریم؟ همین قدر ایمان کافی است! بیشتر هم نخواهید که ضرر ندارد! همین 7، 8 واحدی که معارف در دانشگاه ها درس می دهند زیادی است. بعضی از این کتاب های دینی مدارس را هم اگر حذف کنند، موافقم. چه خبر است؟ این نگاه به دین یک جور سکولاریسم پنهان درش هست که به وقتش به آن خواهم پرداخت.» می گوید: «پس مشکل ما چی است؟ محبت نداریم؟ من کسانی را می شناسم که با اشک امام حسین (ع) را شهید کردند! محبتش را هم دیده ایم! محبت مثل بنزینی است که توی باک ریخته نشده باشد. باید توی ماشین ریخته شود تا ثمر داشته باشد. علم و محبتی که ثمر نمی دهد چرا می خواهی زیاد شود؟ روایت داریم که فتنه های آخرالزمان خیلیش برای این است که منافقین شیعه رسوا شوند. پس محبت بی ثمر هم داریم.» رفقا کاری کنید ظهور مهیا شود! «مشکل نداشتن «عمل» است؟ اما عمل بی ثمر هم داریم. امشب می خواهم رازی بگویم که همه علم و عمل و محبت ثمر پیدا کند. حلقه واسطه بین علم و محبت و ایمان و عمل، برجسته ترین مهارت معنوی است که باید رویش تمرین کنید. این حلقه مفقوده «نیت» است. «نیت قربه الی الله». اصل نیت است. اگر نیت کرده باشی و نتوانی عمل کنی، نزد خدا مقبول است. برای کارهای مان نیت کنیم: «وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ». رفقا کاری کنید ظهور مهیا شود! آدم با نیت می تواند میانبر بزند. خدا به بندگانش به اندازه نیت شان کمک می کند.» حجت الاسلام پناهیان گریزی هم به روضه حضرت قاسم می زند و میکروفن را به میثم مطیعی می دهد. مطیعی روضه امام حسن (ع) و فرزندانش را می خواند: «کریم کاری به جز جود و کرم نداره/ آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره». روضه نرم و آرام اوج می گیرد و به قلب های حاضران نیش می زند. جمعیت انگار که تازه داغدار شده باشند از عمق جان گریه می کنند و اشک می ریزند. صدای ناله های مردم به آسمان می رود. جایی که فردیت آدم ها به جمعیت شان گره خورده و هرکس به شیوه خود مویه می کند و زخمه بر گلو می زند. جمعیت همراه مداح دم می گیرد: «غریب اونیه که سر به بدن نداره/ آقام رو زمینه، ولی کفن نداره». خداحافظ رفیق روضه که تمام می شود، دست ها به سمت آسمان بلند می شود، مداح و مردم، 10 مرتبه به حق حسین (ع) «العفو» می گویند. و این طلب بخشش از خدای حسین (ع) است در مجلس عزای حسین (ع) که خداوند خود به مؤمنان این طور وعده داده است: «وَ تُوبُوا إَلی اللهِ جَمِیعاً أَیُّهَا المُؤمِنونَ لَعَلَّکُمْ تُفلِحُونَ». موسم سینه زنی رسیده است. جمعیت ایستاده سینه می زنند. کسی لخت و برهنه نشده است. سنگین، ولی دلی و با حس سینه می زنند. پشت سر من جوانی «واویلا حسین» را از عمق جانش فریاد می زند. مطیعی می آغازد: «مُهر من تربت تو، مِهر تو در گِل من/ سوزد از تو غربت تو، روضه روضه دل من». مطیعی آرام می خواند و سنگین. طنین تماس دست های جمعیت با سینه های داغ دار به هم می آمیزد و همراه دل های سبک شده ی جمعیت پر می گیرد و به آسمان می رود. نوحه ای که خوانده می شود تمِ موسیقی متن «خداحافظ رفیق» را دارد. و لابد برای همین است که اینچنین زخمه بر دل می زند و می گریزد. مطیعی بند آخر نوحه را نذر سردار شهید همدانی می کند: «در راه حفظ حرم، بگذریم از سر و جان/ فریاد غیرت ما، ذکر یا زینب مان/ برگشت از معرکه ها، سردار بصیر عشق/ می سوزد در غم او، خاک مظلوم دمشق/ خوش به حال او، عاقبت به تو رسید/ زائر تو شد، موسپید و روسپید». عبدالله ها در فلسطین نوحه مطیعی که تمام می شوداز مسجد بیرون می آیم. چند نفر پشت درب مسجد نماز می خوانند. بیرون مسجد موکت پهن کرده اند که تک و توک آدم هایی رویشان نشسته اند. بعضی در دسته های 2 نفره و چند نفره گعده گرفته اند و با هم حرف می زنند. کمی جلوتر 15، 16 تا بچه دسته عزاداری تشکیل داده اند. یکی، دو تا طلبه هم همراه شان هست. بچه ها دو دسته شده اند. یک دسته می گوید: «عبداللهم و تشنه ی دیدار تو هستم/ عمو یار تو هستم، عمو یار تو هستم». و دسته دوم جواب می دهد: «با دست بریده علمدار تو هستم/ عمو یار تو هستم، عمو یار تو هستم». از جلوی مسجد تا جلوی درب دانشگاه تا چشم کار می کند آدم هست. بیشترشان دارند می روند. بین راه غرفه های مختلفی هست. بالای غرفه ای که در آن چای و کیک به مردم می دهد، نوشته: «مگو حکایت جام و سبو تو ای ساقی/ بگو حکایت مستی که چای می نوشد». جلوتر غرفه فروش کتاب های دفاع مقدس است، با تخفیف 20 درصد. جلوتر یکی عطر می فروشد و دیگری نشریه «فتح» را، که شماره پنجاه و چهارم آن است، بین مردم پخش می کند؛ ویژه شب پنجم و شهادت حضرت عبدالله با تیتر «عبدالله ها در فلسطین». جلوی درب دانشگاه ترافیک آدم ها و ماشین هاست. چشمم به پسربچه ای می افتد که دست پدرش را محکم گرفته و بدون اینکه پدرش متوجه باشد، با خودش زمزمه می کند: «با دست بریده علمدار تو هستیم» و بعد صدایش را بلند می کند و محکم می گوید: «حسین (ع)».


دوشنبه ، ۲۷مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری دانشجو]
[مشاهده در: www.snn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن