تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هرچیز بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804808321




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«پذیرایی با کتک» بعد از عزاداری امام حسین(ع)!


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
اسرای ایرانی «پذیرایی با کتک» بعد از عزاداری امام حسین(ع)!

خاطرات آزادگان؛
«پذیرایی با کتک» بعد از عزاداری امام حسین(ع)!
اولین محرم در اسارت آبان ماه سال ۵۹ بود. ما برای عزاداری محرم آماده شده بودیم. فکر می کردیم در عراق هم مثل ایران عزاداری می کنند.



سرویس مقاومت جام نیوز؛ اولین محرم در اسارت آبان ماه سال ۵۹ بود. ما برای عزاداری محرم آماده شده بودیم.  فکر می کردیم در عراق هم مثل ایران عزاداری می کنند. ما وسایل عزاداری نداشتیم، فقط یک مداح بود که اسمش حمید ذاکرزاده استوار ارتش بود. با هماهنگی، قرار شد بعد از شام عزاداری کنیم. شب اول یک ساعت بعد از شام ساعت حدود ۵/۸ شب عزاداری شروع شد و به سینه زنی مشغول شدیم و نزدیک دو ساعت همین طور با صدای بلند سینه می زدیم که عراقیها متوجه شدند و یک نائب ضابط عراقی که مسئول سرباز ها بود، آمد پشت پنجره و گفت: دست از این کار بردارید. فرمانده اگر متوجه شود می آید اذیتتان می کند.
البته خودش مرد خوبی بود و ما هم از او تشکر کردیم و خلاصه آن شب اتفاقی نیفتاد. فردا صبح موقع آمار، تمام افسرها و فرمانده و افسر توجیه سیاسی به آسایشگاه ما آمدند و فرمانده گفت: اینجا دیشب چه خبر بود؟ و وقتی کسی جواب نداد، گفت: من دیگر این کارها را از شما نباید ببینم.
یکی از بچه ها گفت: ما عزاداری می کردیم. مگر کار بدی انجام داده ایم؟
افسر عراقی به نام مظفر گفت: اینجا هیچ کس حق ندارد کار جمعی انجام دهد.
البته ما این برخورد را زیاد جدی نگرفتیم و دوباره شب بعد همان کار را تکرار کردیم و دوباره همان استوار آمد و به ما تذکر داد که فرمانده گفته بگویید تمام کنند وگرنه آنها را اذیت خواهیم کرد. ولی بچه ها زیاد اهمیت ندادند و خلاصه این مسئله تا شب عاشورا ادامه داشت و آن شب مراسم خیلی داغ تر از همیشه بود. ما طبق معمول شروع کردیم به سینه زنی. حدود نیم ساعت که گذشت، دیدیم تمام سربازهای عراقی به اضافه ی چند نفر دیگر رفتند به طرف قاطع ۱٫ البته ما چیزی متوجه نشدیم، چون اولاً قاطع ۱ با ما فاصله داشت و ثانیاً از بلندگوی اردوگاه یکباره موسیقی با صدای بسیار بلند پخش شد، بطوریکه ما جز آن صدای دیگری نمی شنیدیم. ولی بعد دیدیم که آن ها از قاطع ۱ و ۲ برگشتند و به طرف قاطع ما آمدند.
حدود چهل نفر عراقی بودند که از جلوی آسایشگاه ما رفتند بالا و شروع کردند به زدن بچه های آسایشگاه ۲۴ و صدای آنها به گوش می رسید ولی ما به عزاداری خود ادامه دادیم. استوار عراقی سابق الذکر دوباره آمد و هشدار داد که مگر نمی بینید همه را می زنند؟ اگر سینه نزنید با شما کاری ندارند. ولی ما گوش ندادیم. بعلاوه، از اینکه متوجه شدیم بچه های آسایشگاه ۲۴ به خاطر عزاداری دارند کتک می خورند، شور بیشتری گرفتیم. خلاصه عراقی ها آسایشگاه های همجوار ما را هم زدند و آمدند آسایشگاه ما، در را باز کردند. ما دور تا دور آسایشگاه نشسته بودیم. فرمانده عراقی آمد داخل و گفت چه کسی بود سینه می زند؟ کسی چیزی نگفت.
فرمانده ارشد آسایشگاه را به نام حمید حیدری که عرب زبان و استوار ارتش بود، صدا زد و گفت چه کسی سینه می زد؟ گفت همه سینه می زدند. گفت تو هم سینه می زدی؟ گفت خوب، من هم با این ها هستم و سینه می زدم. وقتی این را گفت، چند تا افسر عراقی که همراه فرمانده بودند، او را به باد کتک گرفتند و با مشت و لگد و میله ی آهن و شلینگ آنقدر او را زدند که دیگر بیحال شد، بطوریکه حتی قادر به تکان دادن دست و پایش هم نبود و ما گفتیم شهید شده است. بعد فرمانده دستور زدن بقیه را داد. آنها دو دسته از سمت راست و یک دسته از سمت چپ شروع کردند به زدن و ما هم کتک خوردیم.
یکی از بچه ها به نام ذوالفقار طلوعی پتویی روی سرش کشید و رفت گوشه ی دیوار، خودش را چسباند به دیوار و عراقی ها نفهمیدند و از او رد شدند و بقیه را زدند. خلاصه حدود بیست دقیقه تا نیم ساعت عراقی ها همین طور بچه ها را می زدند، ولی آن ها کوچکترین فریادی نزدند.
بالاخره وقتی که خسته شدند و می خواستند بروند، سربازی به نام «حازم» متوجه ذوالفقار طلوعی شد که خود را مخفی کرده بود و آمد پتو را کنار زد. بعد هر کاری کرد که او را به وسط آسایشگاه بکشد، نتوانست و همان جا با شلینگ شروع کرد به زدن، و او هم پتو را روی سرش کشید و آنها چند نفری او را می زدند و خلاصه بعد از اینکه چند دقیقه او را زدند، ول کردند و رفتند.
بچه هایی که می توانستند حرکت کنند، رفتند پیش ارشد که با صدای ضعیفی صحبت می کرد و ما گفتیم حالت چطور است؟ گفت فقط کمرم درد می کند. بچه ها بردندش کنار دیوار و مقداری آب بهش دادند. او گفت حالم خوب است، بروید به بچه های دیگر سر بزنید.
چندتایی از بچه ها نمی توانستند حرکت کنند و تا صبح درد داشتند. عده ای از بچه ها دعا می خواندند و بعضی ها هم که کمتر آسیب دیده بودند، خوابیدند.
فردا صبح آمدند در را باز کردند و گفتند بروید غذا بگیرید. غذای ما شوربا باچای بود. خلاصه بعد از یک هفته بچه های زخمی خوب شدند.
راوی: آزاده رضا کاکا     سایت جامع آزادگان  



۲۶/۰۷/۱۳۹۴ - ۰۷:۲۰




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن