واضح آرشیو وب فارسی:قدس آنلاین: گروه جامعه- محبوبه علی پور: در جملات قصار و ارزشمندی که این روز ها در شبکه های اجتماعی رد وبدل می شود به نقل از سیریوس حکیم(!) می بینیم که «زن قلب خانه است و مرد مغز آن»...جالب اینجاست که در هفته سلامت زنان نیز از مادران به عنوان قلب یاد شده و تأکید می شود «مواظب قلب خانواده باشید». اما این روز ها حال و هوای قلب خانه های ما چگونه است؟ روزگار ناخوشی قلبها در یکی از برجهای تجاری شهر با چند شهروند به گفت وگو می نشینیم تا از آنها درباره روزگار «قلب خانواده شان» بپرسیم. پونه شوقی ۲۲ ساله می گوید: روزگار ما خوب است، چون مادرم به نشاط و شادابی خودش اهمیت می دهد. وقتی ما به خودمان اهمیت بدهیم، دیگران هم ما را جدی می گیرند و در همان قالب و فضا از ما توقع خواهند داشت. علیرضا سلطانی هم که دانشجویی ۲۵ ساله است، پاسخ می دهد: گرچه مادرهای ما بهتر از زنان قدیمی زندگی کرده اند و اطرافیان نیز انتظارات معقول تری از آنها دارند، اما یک مادر، همیشه نگران افراد خانواده اش و حتی دیگران است. مادر من هم در عمل خودش را وقف بقیه کرده است. ازاین رو زندگی پر استرسی دارد و به سلامت و آرامش خودش بی توجه است. البته دیگران هم از ایشان انتظار دارند که همیشه این گونه رفتار کند و اولویت را به آنها بدهد. به همین دلیل تصور می کنم مادرم در ۶۴ سالگی به واقع فرسوده و سالمند شده است. البته منور هاشمی ۴۷ ساله از وضعیت مادرش ناخشنود است. او می گوید: مادرم زن بسیار صبور و مهربانی است، در جوانی هم با توجه به قدرت و توان اقتصادی اش دستگیر همه بوده است، اما حالا که حدود 80 سال دارد با بی مهری اطرافیان روبه رو شده، ضمن اینکه چندی است آلزایمر گرفته و حال و روز خوشی ندارد. هومن مرادی هم که مشابه این وضعیت را دیده، چنین پاسخ می دهد: به هیچ وجه علاقه ندارم سالمند شوم، زیرا در جامعه ما سالمندی برای همه و بخصوص برای زنان یعنی پایان راه و فلاکت! پیش از مرگ پدرم، وضعیت خانواده خوب بود، اما پس از درگذشت ایشان همه در تقلای خودشان بودند و مادرم و حقوق او را فراموش کردند. مادرم ۶۹ ساله است و هیچ مشکل جسمی ندارد، اما به لحاظ روحی به دلیل فروش اموال وارث و میراث و مسایلی از این دست، آسیب دید، زیرا ناگزیر شد به دلیل آنکه تحت پوشش بیمه نبود و مستمری نداشت؛ به حمایتهای فرزندان وابسته باشد. هجوم سالمندی به زنان این روز ها صاحبنظران به روند سریع زنانه شدن سالمندی اشاره می کنند، چنانکه بنابر آمار موجود در سال ۱۳۳۵ در مقابل هر ۱۰۰ زن سالمند، ۱۱۱ مرد سالمند وجود داشت، در حالی که ۵۰ سال بعد یعنی در سال ۸۵ در برابر هر ۱۰۰ زن سالمند ۱۰۴ مرد و در سال ۹۰ نیز در برابر هر ۱۰۰ زن سالمند ۹۶ مرد سالمند وجود داشته که این آمار ها از زنانه شدن سالمندی حکایت دارد. این درحالی است که به طور معمول به دلیل شرایط فرهنگی، اجتماعی واقتصادی، زنان سالمندی مناسبی را پشت سر نمی گذرانند، چنانکه چندی پیش دکتر نحوی نژاد، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی به وضعیت سکونت ملکی سالمندان اشاره کرد و گفت: بیش از ۷۳ درصد مردان سالمند در خانه های ملکی خود زندگی می کنند، در حالی که تنها ۲۷ درصد زنان سالمند سکونت ملکی دارند. همچنین میزان بازتوانی مردان سالمند ۸/۲ برابر زنان سالمند است. دکتر براتی سده، رئیس شورای سالمندی نیز می گوید: هم اکنون 6 درصد مردان سالمند تنها، در برابر ۲۳ درصد زنان سالمند تنها در کشور وجود دارد؛ در واقع شمار زنان تنهای سالمند حدود چهار برابر مردان تنهای سالمند است که احتمال افزایش این آمار نیز در سالهای پیش رو وجود دارد. این در حالی است که وی به وضعیت ناخوشایند سالمندان تأکید کرده و می افزاید: حدود یک سوم جمعیت سالمند کشور از نظر معیشتی در فقر و محرومیت بسر می برند. چنانکه هم اکنون حدود ۲۸ درصد آنها از نظر معیشتی در وضعیت بدی قرار داشته و نیازمند حمایتهای دولت هستند و متأسفانه از سال ۱۳۹۰ به بعد شمار این سالمندان رو به افزایش بوده است. پژوهشهای متعدد نیز از آن حکایت دارد که مشکلات جسمی نیز مزید بر این چالشهاست، چنانکه از هر سه زن سالمند یک نفر دچار پوکی استخوان است و میزان افسردگی آنها نسبت به سالمندان مرد به طور چشمگیری بیشتر است. چنانکه افسردگی در زنان ۴/۱۵ درصد بوده که این رقم از افسردگی جمعیت عمومی با 7/12 درصد و حتی از جمعیت مردان افسرده با 2/10 درصد پیشی گرفته است. فرسودگی های زودهنگام چندی پیش شهیندخت مولاوردی، معاون امور بانوان ریاست جمهوری با اشاره به سن سالمندی زودرس در زنان گفت: سن سالمندی زنان در سالهای اخیر دو سال کاهش داشته و به ۵۸ سال رسیده است. سهیلا داوری، کار شناس مسؤول سلامت سالمندان معاونت بهداشت و درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نیز با اظهار شگفتی در این زمینه به خبرنگار ما می گوید: اطلاعاتی درباره این آمار ها ندارم، اما سازمان بهداشت جهانی سن سالمندی را بالای ۶۵ سال می داند و در برخی کشورهای پیشرفته این رقم به ۷۰ سال هم می رسد. چنانکه در این کشور ها بسیاری از شهروندان پس از سالمندی به دنبال تحصیل و یا امور دلخواه خویش می روند. این در حالی است که هم اکنون سالمندان در جامعه مورد توجه قرار نمی گیرند. حال آنکه طی سالهای اخیر سالمندی به مسأله ای جدی برای جامعه ما تبدیل شده است، زیرا شمار افراد بالای ۶۰ سال کشور با شمار کودکان زیر پنج سال ما برابری می کند. این در شرایطی است که هنوز هم سالمندان و مطالبات و نیازهای آنها را جدی نمی گیرند. به طوری که هم اکنون ده ها پزشک اطفال در کشور فعالیت می کنند، ولی شمار متخصصان طب سالمندی کافی نیست. همچنین مشکلات این قشر به مراتب متنوع تر و پیچیده تر از اطفال است. این در حالی است که روند گسترده پیر شدن جامعه به گونه ای است که یکی از موضوعات اساسی و محوری آن باید گسترش خدمات به سالمندان باشد. بدین ترتیب باید همان گونه که برای کودکان، متخصصان مختلف درمان مانند حوزه دندانپزشکی، روان شناسی و تغذیه فعال هستند، برای سالمندان نیز چنین باشد. بانوان غمگین تر می شوند؟ اسمش «پریچهر» است و۵۶ سال دارد، ولی این روز ها باید ده ها لایه از رد و نشانهای هجوم زمان را از چهره اش پاک کنی تا به سیمای پری جوان دیروز برسی. می گوید: خانم جانم، 9۰-8۰ ساله بود، وقتی می گفتند: بی بی! پیر شدی، جواب می داد: نگو استخونام می شنوه! منم فکر می کردم همه زنها مثل خانم جانم تا ۹۰ سالگی رو پا و قبراق هستن... ولی من هنوز۵۵ ساله نشده بودم که انبوهی از درد ها را داشتم؛ آرتروز، چربی خون، دیابت... فقط خوش شانسم که یک مستمری و دفترچه بیمه دارم! سهیلا داوری، کار شناس حوزه سالمندی با اشاره به وضعیت نامطلوب زنان می گوید: بنا بر پژوهشی که روی گروهی از زنان سالمند انجام دادیم وضعیت آنها در زمینه سبک زندگی سالم، کیفیت روابط اجتماعی، میزان استرس و میزان نشاط در زندگی، تفاوت معناداری با مردان داشت که این مسأله از ضرورت توجه افزونتر به سلامت زنان سالمند حکایت دارد. در این زمینه می توان افزون برحمایتهای دولتی از توان تشکلهای مردمی نیز بهره برد.
شنبه ، ۲۵مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]