واضح آرشیو وب فارسی:چغادک نیوز: پر واضح است و البته بی شک شنیده اید که تاریخ و یا به اصطلاح "گذشته" چراغ راه آینده است. هرچند تاریخ عیناً تکرار شدنی نیست اما با کمی تعمق و تامل می توان اصول و چارچوب هایی کلی را از آن استخراج کرد که تحلیل آن چگونگی برخورد با جریان ها و اتفاقات را بر آدمی روشن می کند.به گزارش "چغادک نیوز"، پر واضح است و البته بی شک شنیده اید که تاریخ و یا به اصطلاح "گذشته" چراغ راه آینده است. هرچند تاریخ عیناً تکرار شدنی نیست اما با کمی تعمق و تامل می توان اصول و چارچوب هایی کلی را از آن استخراج کرد که تحلیل آن چگونگی برخورد با جریان ها و اتفاقات را بر آدمی روشن می کند. در این میان و در گرماگرم بررسی برجام -که مهمترین مبحث سیاسی این روزهاست- و بحث پیرامون چیستی و چرایی و چگونگی آن تقریباً نقل همه ی محافل شده است نیم نگاهی به گذشته و آنچه آن را "تاریخ معاصر" می خوانیم مفید به نظر می رسد. در سیر سیاسی تاریخ معاصر عمدتاً دو جریان کلی قابل ارزیابی ست -که علی رغم داشتن اهداف تقریباً مشترک- به دلیل وجود تفاوت در دیدگاه و مسیر حرکت، نتایج متفاوتی را کسب و ارزیابی های متعددی را در قبال رفتار خود ایجاد کرده اند. این دو جریان که بر مبنای سیاست موازنه ی "منفی" و "مثبت" در تاریخ معاصر معرفی می شوند را می توان منشا برکات و نقمات بی شماری در دو قرن اخیر دانست به نحوی که حامیان موازنه مثبت سیاهه ای سرشار از سیاهی دارند و در آن سو موازنه ی منفی در یکی از تجلیات خود منجر به انفجار نور و طلوع مجدد اسلام در قالب جمهوری اسلامی گردیده است. هرچند این نوشتار در پی تقدیس و یا تکفیر همه ی افراد و عناصر دخیل در این جریانات نیست اما باید به این نکته اذعان داشت که عملکرد این جریانات در برهه هایی از تاریخ مایه ی شور بختی و در برخی مواقع موجب شیرین کامی اهالی این دیار شده است که می بایست در ادامه ی مسیر تاریخ، مورد سنجش قرار گیرد. جریان موازنه ی مثبت که به بیان دیگر می توان آن را "سیاست قاجاری" معرفی کرد ضعف خود در مدیریت و پرورش استعداد و نیز رهاسازی پتانسیل های موجود را پشت پرده ی القاب و عناوین و کلمات روشنفکر مآبانه پنهان کرده و غالبا با توجیه حرکت به سمت "توسعه" با اتصال به قدرت های بزرگ (بخوانید استعماری!)، نه تنها نتوانسته خود را به کاروان دنیای مدرن برساند بلکه تاریخ در قراردادهای متعدد گواه ناتوانی و یا خیانت ایشان است. در یک تعریف ساده سیاست موازنه ی مثبت با دست شستن از ظرفیت های داخلی، قبله ی آمال خود را در مراکز به ظاهر تمدنی و قدرتمند جستجو می کند و برای رسیدن به اهداف خود دست به دامن اجانب است به نحوی که با تئوریزه کردن وابستگی، خود را ملزم به برآوردن حاجات و نیازمندی ها از این مراکز قلمداد می کند و در یک جمله موازنه ی مثبت قائل به "امتیازدهی" ست. به گمانم شفاف ترین مثال برای موازنه ی مثبت را می توان در انعقاد قراردادهای مختلف و البته همسنگ با هدف ایجاد موازنه! با روس و انگلیس در قرن گذشته دید. حال آنکه موازنه ی منفی که روشن ترین تعبیر آن در عصر حاضر "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" ست با تکیه بر توان داخلی و بومی تلاش می کند تا دست اجانب را از دست اندازی به سرنوشت ملت ها کوتاه کند. ثمره این نوع نگاه نیز در ادوار مختلف تاریخی در تاریخ معاصر قابل مشاهده و بررسی ست. از جریان مشروطه گرفته تا انقلاب اسلامی ... و البته این روزها پیکر مطهر سردار شهید حسین همدانی خط ملموس این جریان است. اما آنچه این روزها قدری کام امت اسلام را تلخ کرده است "فرجام برجام" است. توافقی که اگر بر مبنای جریان های اشاره شده مورد ارزیابی قرار گیرد به صورت واضح و مشخص از سنخ "موازنه ی مثبت" قلمداد می شود. همان گونه که با اشاره و حتی گاه به صراحت در کلام برخی از رجال سیاسی این جریان نمود یافته است و افرادی از جمله هاشمی رفسنجانی جزو عناصر تاثیرگذار در این روند به شمار می آیند. روشن ترین مصداق این مدعی نیز تعبیر ایشان در رابطه آمریکا با عنوان "ابرقدرت" برای توجیه چرایی ارتباط با این کشور و یا همان "چرایی امتیازدهی" است! البته هاشمی را می بایست به عنوان لیدر و حامی این جریان قلمداد کرد و افرادی از جمله دکتر حسن روحانی، محمدجواد ظریف و تیم مذاکره کننده هسته ای را عناصر خط شکن و هجومی در این عرصه به تصویر کشید. هرچند در حال حاضر زوایای نگاه افراد به این توافق منجر به تحلیل های متفاوت از برجام می گردد اما نباید از ذهن دور داشت که تاریخ بی ملاحظه در این باره قضاوت خواهد کرد و در خدمت و یا خیانت روشنفکران و اهالی سیاست زبان خواهد گشود. هرچند بررسی شواهد و قرائن نیز بر ناسالم بودن دیدگاه موازنه ی مثبت صحه می گذارد. خوش خیالی و اعتماد مفرط به آنچه آن را "قدرت های بزرگ" و یا "دنیا" می خوانند در همین مدت کوتاه نیز میوه های تلخی را به بار نشانده است. میوه هایی از نوع تهدیدهای رو به ازدیاد تا توهین و تحقیر و –به قول جناب صالحی- دبه در آوردن! سرنخ ها و شواهد بسیاری بود و هست اما انگار برخی از حضرات اصرار دارند تا به جای عبرت از تاریخ، خود مایه ی عبرت شوند! ............. جهت مطالعه بیشتر و دقت در مفاهیم موازنه ی مثبت و منفی!: 1 . یک عدّه ای در قضیّه ی مذاکره و مسئله ی مذاکره سهل انگاری میکنند، سهل اندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. ... بعضی بی خیال هم نیستند لکن سهل اندیشند، عمق مسائل را نمیفهند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره ی با آمریکا مخالفت میکنید؟ ... با این نگاه عامیانه و ساده اندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابن سعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ تاریخ را این جور میفهمید؟ زندگی ائمّه را این جور تحلیل میکنید؟ رهبر معظم انقلاب 15/07/94 2 . صف استوار آرزومندان این موهبت و کمربستگان راه جهاد و شهادت در ایران اسلامی و در سپاه و همه ی نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی، صفّی بلند و بنیانی مرصوص است: و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا. رحمت خدا بر شهید همدانی و بر همه ی مجاهدان راه حق. رهبر معظم انقلاب (به مناسبت شهادت سردار همدانی) 18/07/94
شنبه ، ۲۵مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: چغادک نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]