تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس حقيقت را از طريق قرآن نشناسد، از فتنه ها بركنار نمى ماند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813257036




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

توبه حر چگونه پذیرفته شد؟ / تو در دنیا و آخرت آزادی +تصویر سازی و اینفوگرافی


واضح آرشیو وب فارسی:مرآت: عاشورا نه فقط روزی برای عزاداری است بلکه فرهنگی است که با تدبر و مطالعه بیشتر در زوایای آن می توان زمینه ساز حرکت های عمیقی بود. در این بخش قصد داریم در روزهای عزاداری محرم و صفر به ذکر یکی از شهدای گرانقدر کربلا بپردازیم.به گزارش مرآت نیوز به نقل از فرهنگ نیوز ، شهید والاقدر عاشورا ، حر از خاندان های معروف عراق و از رؤسای کوفیان بود. او پسر «یزید» فرزند «ناجیه» فرزند «قعنب» فرزند «عتاب بن هرمی پسر «ریاح بن یربوع» است.  او از رؤسای کوفیان بود و به سرکردگی هزار سوار برگزیده شده بود. هنگام خروج از کوفه همواره صدایی را از پشت سر می شنید که می گفت ای حر تو را به بهشت بشارت باد. اما کسی را نمی دید. هنگامی که خدمت امام رسید این داستان را بازگو کرد. امام به او فرمودند: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته ای.  در یکی از منازل (قصر بنی مقاتل یا شراف) راه را بر امام بست و مانع از حرکت آن حضرت به کوفه گشت. امام به او فرمود: مادرت به عزایت بنشیند چه قصدی داری؟ حر گفت: آگاه باشید که به خدا قسم اگر غیر شما از عرب به من آن عبارت را می گفت - در حالی که وضعیت او چون شما باشد همین عبارت را به او باز می گفتم. اما به خدا قسم برای من این (حق) نیست که یاد مادر شما کنم مگر به نیکوترین وجهی که می توانم. دانلود فیلم توبه حر  هنگامی که حر فریاد غریبانه امام حسین علیه السلام را که طلب یاری می کرد شنید، نزد عمرسعد رفت و پرسید: آیا تو با این مرد خواهی جنگید؟ عمر گفت: آری به خدا قسم، با او جنگی خواهیم داشت که دست کم، سرها قطع گردد و دست ها جدا گردد. حر گفت: شما چه خواهید کرد؟ آیا پیشنهاد او مورد پسند شما نیست؟ ابن سعد گفت: اگر کار دست من بود (هر آینه از جنگ با او) دست می کشیدم. اما امیر تو (ابن زیاد) از این کار سر باز می زند. حر او را ترک کرد و با دیگران در انتظار ایستاد، در حالی که در کنار او قره پسر قیس قرار داشت.  حر به قره گفت: آیا اسب خود را امروز آب داده ای؟ قره گفت: نه. حر گفت: آیا می خواهی آن را سیراب کنی؟ قره گمان کرد که حر قصد کناره گیری از سپاه ابن سعد را دارد، در حالی که حر چندان تمایلی نداشت که قره جدا شدن او را مشاهده کند. پس او را ترک کرد و رفت. اینجا بود که حر به امام حسین علیه السلام قدری نزدیک شد. مهاجر پسر اوس به حر گفت: آیا تو می خواهی که حمله کنی؟ در پاسخ این سوال حر ساکت شد و بر خود می لرزید، پس در حالی که مهاجر از این حال حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: اگر از من درباره شجاع ترین مرد کوفه سوال می شد، تو را معرفی می کردم، این چه حالتی است که در تو می بینم؟ حر گفت: همانا خود را بین بهشت و دوزخ متحیر می بینم، به خدا سوگند اگر مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد. پس از آن با شلاق به اسب خود نواخت و به سوی امام حسین علیه السلام رهسپار شد. برای دانلود با کیفیت بالا روی عکس کلیک کنید  لحظات دیدار با امام  او به سبب آن چه پیش از آن به آل رسول روا داشته بود و آنها را در مکانی بی آب و گیاه وانهاده بود، سر از خجالت به پایین انداخته بود و به سوی آنها پیش می رفت. «پروردگارا! من به سوی تو باز می گردم، پس توبه ام را پذیرا باش. من دل اولیا و فرزندان پیامبرت را به وحشت انداخته ام. ای اباعبدالله! من بازگشته ام و تائب هستم، آیا برای من راهی به توبه هست؟ امام در پاسخ حر فرمود: آری، خداوند به تو روی خواهد کرد.  این گفتار امام حسین علیه السلام حر را شادمان کرده بود. او به یقین دریافت که به زندگانی بی پایان و نعمت های همیشگی راه یافته است.  "جهت دریافت مطالب محرم و دانلود مداحی های هر شب در ایمیل خود، در خبرنامه عضو شوید(کلیک کنید)" دریافت فایل با کیفیت بالا شهادت حر  پس از حبیب ابن مظاهر به میدان رفت و به پیکار عظیمی نمود. تا جایی که بر اساس روایات تا 40 تن را به درک واصل کرد. وقتی لشگر پیاده نظام به او حمله ور شدند تیری به پای اسب خورد و اسب به زمین خورد. اما حر با چالاکی از اسب پایین پرید و مبارزه ای دلاورانه کرد تا جایی که 40 نفر از سپاه دشمن را به قتل رساند. در همین هنگام پیاده نظام به او حمله کردند و جسم بی جانش روی زمین افتاد. او را به کنار شهدای دیگر خیمه رساندند. وقتی امام خون از صورت حر پاک می کرد و با پارچه ای پیشانی حر را می بست، این جمله را بر زبان جاری می کرد: تو آزاده ای! همان طور که مادرت تو را نامیده است و تو در دنیا و آخرت آزاده ای پروانه عشقم من و شمع سحرم نیست خواهم که زنم بال ولی بال و پرم نیست از شدت شرمندگی از زینب و عباس آنگونه شدم آب که دیگر اثرم نیست سوی تو سرافکنده بیایم که بدانی در پیش وجود تو نمای دگرم نیست اذنم بده تا جان به فدایت بنمایم والله کز این آرزوی بیشترم نیست حرّم من و در بین کمند تو اسیرم جز آتش عشقت به دل شعله ورم نیست از چشمه ی چشمم شده یک نهر روانه جز خون دل آرامش اشک بصرم نیست انتهای پیام/ http://meraatnews.com/ ">پایگاه خبری تحلیلی مرآت نیوز استان سمنان


جمعه ، ۲۴مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مرآت]
[مشاهده در: www.meraatnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن