واضح آرشیو وب فارسی:الف: فرمالیته ای به نام مجلس/ بیشتر ماندن در قدرت، مسئله این است
دکتر ارسطاطالیس، 23 مهر 94
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۵
سرانجام برجام به سرانجام خود رسید. سر انجام صبح دیروز برجام در مجلس ایران نیز پذیرفته شد تا مهر تاییدی بر اجرای آن بخورد. سرعت تصویب این قانون مهم در مجلس علتی شد برای بر هم اضافه شدن این سطور در این باب که واقعاً چه واقعیاتی میتواند علل چنین رویدادی در مجلس باشند؟آیا ایرانی که همواره کلاه سرش رفته اینبار کلاه گذاشته؟نتیجه یازده سال کشمکش ایران با ۶ قدرت جهانی سرانجام رقم خورد. اینکه آیا ایران توانست از این کشمکش موفق بیرون بیاید باید در قضاوت آیندگان جستجو شود. اینکه چگونه شد ۶ کشوری که خود هر یک به تنهایی سالها و برخی قرنها کل جهان را روی انگشتان دست چرخانده و اداره کردهاند یک باره متحد شدند و در سر یک میز نشستند و در دیگر سو ایرانی که در صده های اخیر هر چه با هر یک از این کشورها به تنهایی مذاکره و قرار داد بسته بود سرش بی کلاه مانده بود نشست و نتیجه این شد که ایران توانست ایشان را اداره کند و چه باهوش و ذکاوت بود ایران و مذاکره کنندگانش و هیچ هم عجب نیست. باید منتظر آینده بود. آینده ای که در طول تاریخ هر وقت پس از قراردادهای ایران به ظهور رسید کلاه گشاد طرف مقابل بر سر ایران ایرانی در آن نمایان نمایان تر شد. امید که اینبار ما با این سابقه در ۲۰۰ سال اخیر همه کشورهای کلاه بردار جهان را به یکباره و متحد شکست داده باشیم. راستی قراردادی را در ۲۰۰ سال اخیر سراغ داریم که در آن ایران موفق شده باشد منافع خود را حفظ کند؟ آیا دلیلی وجود دارد که آینده هم مثل گذشته نباشد؟مجلسی که از ابتدا ورود آن به موضوع بی معنی بود/ وقتی رییس عاقلانه عمل کرداز یک منظر میبایست رفتار دیروز مجلس را از دیدگاه جهانی مورد بحث قرار داد. از ابتدای کار مشخص بود که دخالت مجلس در این موضوع محلی از اعراب برای حکومت و مردم ایران ندارد. علت این امر در نوع مذاکرات و چینش برنامههای اقدام مشترک بود. تو گویی دولتها به راحتی مجالس خود را دور زده بودند. همانطور که مجلس آمریکا در برابر عمل انجام شده قرار گرفت، مجلس ایران نیز در برابر همین عمل قرار گرفت. وضعیت به گونه ای بود که مجلس نمیتوانست با برجام مخالفت کند چون در این صورت دردسری عظیم بر سر ایران فرود میآمد. ایران و به خصوص مجلس ایران مسئول بر هم زدن مذاکرات و قطعنامه سازمان ملل قلمداد شده و سیل تبلیغات منفی اذهان جهانیان را برای برخورد با ایران فراهم میساخت. از این نظر اقدام آقای لاریجانی با همکاری دولت را میتوان پیشگیری از این موضوع دانست که نکند نمایندگان در جریان این موضوع نباشند و برای کشور دردسر ساز باشند. در این منظر اگر هم مشکلی در برجام باشد الان دیگر وقت اصلاح آن نیست. آن صبو بشکسته و آن پیمانه ریخته!دو احتمال برای اتفاق اخیر مجلسوقتی از منظر دیگر به اتفاق اخیر مجلس نگریسته میشود میتوان نتایج دیگری گرفت. استدلال گفته شده در مورد مجلس از ابتدا در دولت وجود داشت و شاید هم برنامه اقدام مشترک بر همین اساس و هدف چیده شده بود. با این حال تاکید رهبری جمهوری اسلامی و برخی دیگر از مسئولان کشور بر نقش مجلس دو احتمال را میتواند مد نظر قرار دهد: ۱- مجلس به مانند یک امر فرمالیته: حکومت نمیخواست نقش قانونی مجلس را نادیده بگیرد. در این احتمال باید مجلس را به صورت فرمالیته هم که شده در جریان امر قرار داد. فرمالیته به این معنی که مجلس نقش فرمی را دارد که بالاخره باید آن را پر کرد هر چند اثری در انجام کار نداشته باشد. در این دیدگاه نمایندگان مجلسی که در جریان جزئیات مذاکرات نبودند در کل نباید در مورد چیزی که از آن اطلاع کافی ندارند اثرات واقعی بگذارند.۲- بودن بیشتر در قدرت / مسله این است: در احتمال دوم باید گفت که شاید ارجاع موضوع به مجلس واقعی و جدی بوده و سایر بخشهای حکومتی به صورت جدی میخواستند مجلس را وارد موضوع کنند و نقش در رأس امور بودن آن را یاد آور باشند ولی خود مجلسیها بودند که اتفاق دیروز را خواستند. به دلیل رأی آوردن در انتخابات بعدی. همانگونه که دولت فعلی تمام هم و غمش رأی آوردن مجدد و باقی ماندن بیشتر بر سریر قدرت است، نمایندگان نیز با همین استدلال نمیتوانستند در برابر تصویب برجام مانع ایجاد کنند. تو گویی آینده کشور در گرو این است که عده ای در دولت و مجلس ۴ سال بیشتر حکم برانند. مخالفت با برجام سیل اتهاماتی از قبیل کاسبان تحریم، دلواپسان و غیره را متوجه هر مخالفی مینمود و البته که دوستاران قدرت و بقاء بیشتر را یارای مقاومت در برابر این اتهامات نیست.نتیجه گیریدر حال حاضر سخن بر این نیست که این برجام قطعاً بر خلاف منافع ملی بوده یا به سود آن میباشد. صحبت بر سر این است که اگر احتمال اول مطرح باشد مجلس و مردم به چه دردی میخورند و اگر احتمال دوم مطرح باشد باید گریست به حال مردمی که حکمرانانش برای ۴ سال بیشتر حکومت کردن، آینده طولانی نسلهای بعدی کشور را به مخاطره میاندازند. مخاطره از این نظر که لااقل چند صباحی بیشتر بر روی موضوع متمرکز نمیشوند تا خطرات احتمالی آن بررسی شوند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]