واضح آرشیو وب فارسی:وارث: وارث: روضه دریافت فایل شاه هست حسین (زمینه) دریافت فایل شاه هست حسین پادشاه هست حسین دین است حسین دین پناه است حسین سر داد و نداد دست در دست یزید حقا که بناء لا اله هست حسین هفتاد و دو مرد در کنارش بودند این قدر مگو که بی سپاه هست حسین ای وای ز دور خواهرش می بیند وقتی که میان قتلگاه هست حسین شاه هست حسین پادشاه هست حسین هر چند که او پناه مظلومان است بر خاک غریب و بی پناه است حسین شاه کربلا شاه کربلا شاه کربلا کوتاه کن کلام بماند بقیه اش (شور) دریافت فایل کوتاه کن کلام... بماند بقیّه اش مرده است احترام... بماند بقیّه اش از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود آن هم نشد حرام... بماند بقیّه اش هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت آمد به انتقام... بماند بقیّه اش شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام شد سنگ ها تمام... بماند بقیّه اش گویا هنوز باور زینب نمی شود بر سینۀ امام...؟ بماند بقیّه اش پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته در بین ازدحام... بماند بقیّه اش راحت شد از حسین همین که خیالشان شد نوبت خیام....بماند بقیّه اش سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش از پیکر امام .... بماند بقیّه اش بر خاک خفته ای و مرا می برد عدو من می روم به شام... بماند بقیّه اش دلواپسم برای سرت روی نیزه ها از سنگ پشت بام... بماند بقیّه اش دلواپسی برای من و بهر دخترت در مجلس حرام... بماند بقیّه اش حالا قرار هست کجاها رود سرش؟ از کوفه تا به شام... بماند بقیه اش قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش همه گریان اند جز نوکران تو (شور) دریافت فایل ابا عبدالله سالار زینب همه گریان اند جز نوکران تو در روز محشر زتو می خواهم ای شاه بی سر گردم محشور با ساقی لشگر حسین ابا عبدالله سالار زینب الا ای کشته که لب تشنه بین دو نهر آبی مَران از این خانه عشقت جز تو ندارد شاه و اربابی حسین ابا عبدالله سالار زینب همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند برادر جان سلیمان زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری بمیرم من مگر خواهر نداری حسین ابا عبدالله سالار زینب بنشین تا به تو گویم زینب (شور) دریافت فایل بنشین تا به تو گویم زینب غم دل با تو بگویم زینب بعد من قافله سالار تویی، خواهر من دختر حیدر کرار تویی، خواهر من خون ما جمله در این دشت روان خواهد شد خولی و شمر به ما دشمن جان خواهد شد، خواهر من خواهرم! اکبر و عباس و علی اصغر من هدف نیزه و پیکان جفا خواهد شد، خواهر من جمله یاران حسین در سفر کرب و بلا سر به کف، جان به ره دین خدا خواهد شد، خواهر من خواهرم! خون شهیدان به بیایان بلا نهر جوشنده و پر شور و نوا خواهد شد، خواهر من چون که با دجله و با نهر فرات آمیزد خواهرم! خوب نگر تا که چه ها خواهد شد، خواهر من موج طوفنده و غرّان چو هزاران شمشیر بی امان بر سر عُدوان خدا خواهد شد، خواهر من چون که خون شهدا چشم عدو را بندد بزم طاغوت به یک لحظه عزا خواهد شد، خواهر من بعد من خواهر من باز نما قصه ما چو زبانت سپر آل عبا خواهد شد، خواهر من چون که بر نی سر پر خون حسینت بینی خواهرم! صبر نما! ظلم فنا خواهد شد، خواهر من اهل بیتم همه در سوگ پدر می گریند ام کلثوم در آن دم به نوا خواهد شد، خواهر من گر تو را مضطر و نالان و پریشان بینند شاد و خندان دو لب دشمن ما خواهد شد، خواهر من لشگر خصم شما را به اسیری گیرند شام غم مسکن و مأوای شما خواهد شد، خواهرمن این زمان نوبت شمشیر زبان می اید تیز و برّان چو خون شهدا خواهد شد، خواهر من امشبی را شه دین در حرمش مهمان است (دودمه) دریافت فایل امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع الهی بحر قربانی (واحد) دریافت فایل الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم نه تنها سر، که از سر بهتر آوردم علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم برای آن که همدردی کنم با مادرم زهرا برای خوردن سیلی، سه ساله دختر آوردم به بازار عمل با دست خالی من و مهر تو یا مولی الموالی بدم اما شما را دوست دارم همین باشد مدال افتخارم میان موج آتش این شعارم خدایا من حسین را دوست دارم این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است که جان ها همه پروانه اوست هر که از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست عاقل آن است که از عشق تو دیوانه شوند شادی هر دو جهان بی تو مرا جز غم نیست جنت بی تو عذابش زجهنم کم نیست در دم مرگ اگر پا به سرم بگذاری عمر جانی به شیرینی آن یک دم نیست بگذار آدمیان طعنه زنندم گویند هر که خود را سگ کوی تو نخواند آدم نیست /1102101304
چهارشنبه ، ۲۲مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: وارث]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]