تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827754930




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زنی شوهرش را کشت


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

زنی شوهرش را کشت اعتیاد همسر به مواد مخدر، بدبینی برقراری ارتباط با افراد غریبه و از همه مهمتر بی تفاوتی شوهر و عدم توجه به همسر به خیانت زن و برقراری روابط نامشروع و در آخر قتل مرد منجر شد.
 

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی پلیس، زنی به نام «سارا» 26 ساله که با همدستی دوست شوهرش، شوهر خود را به قتل رسانده بود ، پس از دستگیری و بازجویی های فنی در پلیس آگاهی به مرکز مشاوره معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی یکی از شهرستان های استان فارس انتقال داده شد. وی با اندامی بسیار نحیف و لاغر با رنگی پریده در حالی که نای حرف زدن نداشت ماجرا را این گونه بیان کرد: دومین فرزند خانواده هستم، پدرم دارای دو همسر است که من از همسر اولم، در خانواده ای پرجمعیت با وضع مالی نسبتا خوب بزرگ شدم. پدرم راننده است و مادرم خانه دار و بی سواد، پدرم همیشه بیرون از خانه آواره جاده ها و بیابان ها بود و فرصت کافی جهت توجه به نیاز های عاطفی من و خواهران و برادرانم نداشت. به دلیل شلوغی جمعیت خانواده مان در سن 15 سالگی با اصرار پدر و مادرم مجبور به ازدواج با «حامد» شدم که ثمره زندگی من و شوهرم یک پسر 9 ساله و یک دختر هفت ساله است. شوهرم از ابتدا اعتیاد به مواد مخدر داشت و اکثر اوقات شبانه روز را در منزل به سر می برد، بسیار بدبین بود حتی به من اجازه نمی داد که به دیدن خانواده ام بروم یا در مراسم جشنی شرکت کنم. در طول زندگی به خاطر رفتار شوهرم بارها تصمیم گرفتم خودکشی کنم اما هربار با دیدن بچه هایم از این تصمیم منصرف می شدم.چهار سال قبل شوهرم برای تامین معاش خانواده نزد یک دامدار به نام «فرشاد» مشغول کار شد و من و بچه هایم مجبور شدیم در اتاقی در دامداری زندگی کنیم. کم کم رفت و آمدهای صاحب دامداری به خانه ما شروع شد و با هم صمیمی شدیم طوری شد که تلفنی با هم صحبت و درد دل می کردیم، گاهی اوقات که ما در تامین هزینه های زندگی کم می آوریم او کمکمان می کرد و به اصطلاح کم و زیاد زندگیمان را می گرفت. یک ماه قبل به اتفاق شوهر و بچه هایم و خانواده «فرشاد» به سفر مشهد رفتیم در طول سفر شوهرم مدام مرا اذیت و آزار می کرد خیلی بداخلاق تر شده بود، مدام بهانه تراشی می کرد تهمت های ناروا می زد، حتی فحاشی می کرد. من خیلی تحمل کردم تا از سفر برگشتیم یک روز به «فرشاد» گفتم مرا از دست این دیو صفت نجات بده و کمکم کن تا راهی برای رها شدن از این زندگی لعنتی پیدا کنم. فرشاد گفت تنها راهی که به ذهن من می رسد این است که او را به قتل برسانیم، نمی دانم چی شد که بدون هیچ عکس العملی پیشنهادش را قبول کردم و تصمیم گرفتیم شوهرم را از سر راه برداریم و با هم نقشه قتل را کشیدیم. فرشاد مقداری سم تهیه کرد و آورد خانه ما، مدتی بود شوهرم برای ترک اعتیاد شربت متادون مصرف می کرد من سم را در شربت متادون حل کرده و برای شوهرم آوردم.شوهرم همین که شربت را برداشت آن را بو کرد و گفت: بوی مشروب می دهد و آن را نخورد و از فرشاد خواست که آن را امتحان کند، من فورا شربت را برداشته و دور ریختم. این بار سم را در شربت توت فرنگی حل کرده و به شوهرم دادم چند دقیقه بعد از نوشیدن شربت حالش بد شد و شروع به تشنج کرد همان لحظه احساس پشیمانی کردم فورا آب قند آماده کردم و بهش دادم اما حالش بد و بدتر شد. حوالی ساعت دو و نیم بعد از نیمه شب بود که حالش خیلی بد شدم تصمیم گرفتیم او را به بیمارستان ببریم به زحمت او را سوار ماشین کرده و به سمت بیمارستان به راه افتادیم . در بین راه متوجه شدیم به سختی نفس می کشد هنوز به بیمارستان نرسیده بودیم که بدنش سرد شد دیگر نفس نمی کشید، نبضش دیگر نمی زد و بدنش حسابی سنگین شده بود. به سمت جاده خاکی که به خارج از شهر منتهی می شد تغییر مسیر دادیم نمی دانم چقدر از شهر فاصله گرفتیم که در کنار جاده ایستادیم جسد را از داخل ماشین بیرون آورده و در کنار جاده رها کردیم. از ترس آنکه کسی جسد را پیدا کنند مقداری کاه روی آن ریخته و مقداری بنزین هم روی جسد پاشیدیم،آن را آتش زدیم و بلافاصله با سرعت از محل دور شدیم.صبح روز بعد هنگامی که بچه ها سراغ پدرشان را گرفتند به آنها گفتم که پدرتان برای تعمیر ماشین بیرون رفته است، دست و پایم را گم کرده بودم نمی دانستم چکار کنم، سعی کردم به خودم مسلط شوم و با حفظ خونسردی به کلانتری مراجعه و اعلام نمودم همسرم شب گذشته از منزل خارج و تاکنون مراجعت ننموده است. سه روز بعد ماموران پلیس آگاهی جسد نیمه سوخته شوهرم را در حالی پیدا می کنند که کارت ملی اش در جیب شلوارش نسوخته و از بین نرفته، به همین علت به سراغم آمدند و مرا به پلیس آگاهی بردند. دو روز در پلیس آگاهی چیزی نگفتم و به قتل اعتراف نکردم اما در برابر سوال های فنی و تخصصی ماموران نتوانستم دوام بیاورم و با حرف های ضد و نقیضی که می زدم سرانجام لب به اعتراف گشودم و همه چیز را اعتراف و آدرس فرشاد را نیز به ماموران دادم. بعد از آن ماموران فرشاد را نیز دستگیر و وی هم مثل من به همه چیز اعتراف کرد حالا از کار خود خیلی پشیمان هستم و افسوس روزهای گذشته را می خورم به بچه هایم فکر می کنم که چه سرنوشتی در انتظارشان هست، به شوهرم که چطور جان می داد، سرانجام خودم و... اعتیاد همسر به موادمخدر، بدبینی برقراری ارتباط خانوادگی با افراد غریبه، صمیمی شدن و در میان گذاشتن اسرار زندگی، رعایت نکردن حریم خصوصی، رفت و آمدهای پی در پی و مسافرت های خانوادگی و از همه مهمتر بی تفاوتی شوهر و عدم توجه به همسر به خیانت و برقراری روابط نامشروع و در آخر قتل منجر شد.


 


چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 19:11





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن