واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: iman game5th December 2008, 02:08 PMبرگزاري آئينهاي چهارشنبه سوري در ايران ريشه در قرنها پيش دارد و مردم اعتقاد دارند که باروشن کردن آتش و پريدن از روي آن دفع بلا ميشود. بچهها و بزرگترها با افروختن آتش و پريدن از روي آن ترانه زردي من از تو؛ سرخي تو از من را سر ميدهند چهارشنبه سوري و يا به عبارتي چارشنبه سوري از جمله آيينهاي کهن سالانه ايرانيان است که همزمان با سهشنبه آخرسال در نقاط مختلف کشور برگزار مي- شود. قاشق زني ، آجيل مشکل گشا، پريدن از روي آتش و فال گوش ايستادن از مراسم اصلي شب چهارشنبه سوري است. مراسم چهارشنبه سوري بر گرفته از آيينهاي کهن ايرانيان بوده که همچنان ميان آنها و با اشکال ديگر در ميان بازماندگان اقوام رواج دارد. "سور" در زبان و ادبيات فارسي و برخي گويشهاي ايراني به معناي "جشن"، "مهماني" و "سرخ" آمده است. مردم ايران چند روز پيش از فرا رسيدن "چهارشنبه آخر سال" با خريد حنا ، اسباب بازي ، لباس نو و تنقلات مخصوص به پيشواز اين آيين کهن ميروند. نحوست خاکستر قديميهااعتقاد داشتند که خاکستر چهارشنبه سوري نحس است، چراکه مردم هنگام پريدن از روي آن، زردي و بيماري خود را به آتش ميدهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل ميکنند. اين اعتقاد سبب ميشد تا زن هر خانه خاکستر بر جاي مانده ازآتش چهارشنبه آخر سال را در خاکانداز جمع کرده، به بيرون از خانه ببرد و آن را در سر چهارراه يا در آب روان بريزد. زن در بازگشت به خانه، در خانه را ميکوبيد و به ساکنان خانه ميگفت که از عروسي ميآيد و تندرستي و شادي را براي خانواده به ارمغان آورده است. اهالي خانه نيز در اين هنگام در را به روي زن ميگشودند و اعتقاد داشتند که وي تندرستي و شادي را براي يک سال به درون خانه خود آورده است. کوزه شکني از ديگر مراسم چهارشنبه سوري در روزگاران گذشته، کوزهشکني بود که اين روزها حتي در خاطرات مادربزرگها و پدربزرگها هم گم شده است. در اين رسم، مردم پس از آتش زدن بوتهها و خارهاي کوپه شده، مقداري ذغال به نشانه سياه بختي، کمي نمک به علامت شور چشمي و يک سکه به نشانه تنگدستي در کوزهاي سفالين ميانداختند و هر يک از افراد خانواده يک بار کوزه را دور سر خود ميچرخاند و آخرين نفر، کوزه را بر سر بام خانه ميبرد و آن را به کوچه پرتاب ميکرد. " درد و بلاي خانه را ريختم به توي کوچه "، شعاري بود که هنگام پرتاب کردن کوزه از پشت بام زمزمه ميشد و اهالي خانه بر اين باور بودند که با دورانداختن کوزه، تيره بختي، شوربختي و تنگدستي را از خانه و خانواده دور ميکنند. فال گوش همچنين، هم زمان با غروب روز چهارشنبه سوري، مراسم" فال گوش ايستادن " توسط زنان و دختران جوان انجام ميشد. در اين رسم کهن، زنان و دختراني که در آرزوي ازدواج بودند و يا شوق زيارت و مسافرت داشتند، در غروب شب چهارشنبه آخر سال نيت ميکردند و از خانه بيرون ميرفتند.آنان در سر گذر يا سر چهارسو ميايستادند و گوش به صحبت رهگذران ميسپردند. آرزومندان بر اين اعتقاد بودند که اگر سخنان دلنشين و شاد از رهگذران بشنوند،حاجت و آرزوي هايشان برآورده ميشود، ولي اگر سخنان تلخ و اندوه از رهگذران شنيدند،به اين معنا است که رسيدن به مراد و آرزو در سال نو ناممکن است. قاشق زني "قاشق زني"، از مهمترين آيينهاي مرتبط با چهارشنبه سوري در روزگاران گذشته بود. زنان و دختران آرزومند، قاشقي با کاسهاي مسين را برميداشتند و شب هنگام در کوچه و گذر راه ميافتادند و در برابر هفت خانه ميايستادند و بيآن که حرفي بزنند پي در پي قاشق را بر کاسه ميزدند. صاحبخانه که ميدانست قاشقزنان نذر و حاجتي دارند، شيريني يا آجيل و برنج يا مبلغي پول در کاسههاي آنان ميگذاشت. اگر قاشق زنان در قاشق زني چيزي به دست نميآوردند،از برآورده شدن آرزوي خود در سال نو نااميد ميشدند. آش ابودردا يکي از مرسومترين کارها در شب چهارشنبه سوري، پخت " آش ابودردا " بود. در اين رسم کهن، خانوادههايي که بيمار يا حاجتي داشتند براي برآورده شدن حاجت و بهبودي بيمار نذر ميکردند در شب چهارشنبه آخرسال آش ابودردا يا "آش پدر دردها" بپزند. بعد از اين که آش پخته ميشد، اندکي از آن به بيمار خورانده شده، بقيه هم در ميان فقرا توزيع ميشد. آجيل هفت مغز نذر آجيل براي چهارشنبهسوري هم يکي ديگر از رسوم ديرين چهارشنبه آخر سال در ايران قديم بود. در اين رسم، زناني که نذر و نيازي داشتند در شب چهارشنبه آخر سال، آجيل هفت مغز به نام "آجيل چهارشنبه سوري" از دکان رو به قبله ميخريدند، پاک مي کردند و ميان خويش و آشنا پخش ميکردند. مهمتر از نذر آجيل، "قصه خارکن" بود که توسط افرادي که آجيل هفت مغز را پاک ميکردند، نقل ميشد. نگاهي به آداب و رسوم چهارشنبه آخرسال در شهرهاي مختلف ايران : بروجرد جشن چهارشنبه سوري در بروجرد همانند ساير شهرهاي ايران در غروب آخرين سهشنبه سال برگزار ميشد. شخصيت "حاجي فيروز" دراين شب با جامه قرمز خود در مراسم حاضر ميشد و با دوده حاصل از سوختن بوتهها صورت خود را سياه مي کرد و براي جشنهاي بعدي نوروزي آماده ميشد. تهران در تهران قديم نيز مردم در شب چهارشنبه سوري بوتههاي خشک را از بيابانهاي اطراف جمع ميکردند و با شتر به شهر ميآوردند و در محلات مختلف ميچرخاندند. پس از غروب خورشيد، بوتههاي خشک ، اسباب و اثاثيه کهنه و شکستهاي را که پس از خانهتکاني بيرون گذاشته شده بود، جمع ميکردند و با آنها آتشي درست ميکردند که همه بايد از روي آن ميپريدند. شيراز در شيراز، به دو شب چهارشنبهسوري گفته ميشد: يکي چهارشنبه آخر ماه اسفند (چهارشنبه آخر سال) و ديگري چهارشنبه آخر ماه صفر. با توجه به ارادتي که شيرازيها به حافظ دارند، در شب چهارشنبهسوري دور هم جمع ميشدند و از ديوان حافظ فال ميگرفتند.در قديم رسم بود که دختران دم بخت در اين شب براي بخت گشايي به زيارت آرامگاه حضرت احمدبن موسي (ع) "شاهچراغ " ميرفتند.امروزه هم رسم است که بعضي از زنان براي برآورده شدن حاجت در زير منبر مسجد جامع شيراز معرف به منبر مرتضي علي(ع) حلوا درست ميکنند. مردان و زنان شيرازي معتقدند که هرگاه در عصر روز سهشنبه آخر سال در حوض معروف آرامگاه سعدي صورت و دستان خود را بشويند تا سال ديگر بيمار نميشوند. گيلان گيلانيها، در شب چهارشنبه سوري اسپند و کندر دود ميکردند، گلاب به صورت خود ميزدند و شمع را به نيت روشنايي روشن ميکردند. گيلکيها، خاکستر آتشافروزي شب چهارشنبه سوري را صبح چهارشنبه پاي درختها ميريختنند و معتقد بودند که اين خاکستر موجب باروري درختها ميشود. مازندران رسم چهارشنبهسوري در استان مازندران با برپايي هفت بوته آتش به نشانه هفت فرشته اجرا ميشد. مازنيها معتقد بودند که آتش تطهيرکننده است و بدي و مرگ را ميسوزاند. مردم اين استان دراين شب آش "چهل گياه" براي بيماران و نيازمندان ميپختند. آذربايجان خريد چهارشنبه آخر سال از جمله سنتهاي قديمي مردم تبريز در شب چهارشنبه سوري بود.خانمهاي خانهدار در خريد چهارشنبه سوري آيينه ، شانه و جارو ميخريدند به اين نيت که سال جديد را با وسايل نو آغاز کنند. گروهي از آذريها نيز با اعتقاد بر اين که آبها هنگام تحويل سال از نو متولد ميشوند، در شب چهارشنبهسوري ، کوزههاي کهنه خود را شکسته و کوزههاي تازه را با آب پر ميکردند تا در سال جديد به کنج اتاقها بريزند تا به اين ترتيب ضمن دور کردن بلايا برکت را در سال جديد به خانه بياورند. چهارشنبهسوري در ساير مناطق ايران و جهان اين آيين ديرينه از سوي باختر، در بخشي از کردستان و از سوي خاور، در استان "سينکيانگ" چين و سرزمينهاي ايرانيتبار "يارکند"، "تاشقورغان" و "کاشغر" با تفاوتهايي برگزار ميشد. در تاشقورغان،اين جشن در سومين روز سال نو برگزار ميشد.مردم اين منطقه ضمن آتشافروزي و پريدن از آن، بر بالاي بامها نيز به تعداد نفرات خانه، جام آتشي برميافروختند. در سرزمينهاي اران و قفقاز،همانند استانهاي آذربايجان، در آخرين چهارشنبه اسفند ماه اين مراسم را تکرار ميکردند. در بخشهايي از قرقيزستان نيز اين مراسم باتفاوتهايي برگزار ميشد. اين مراسم در قرقيزستان در غروب نوروز برگزار و تنها شاخههاي خشک درختي به نام "آرچا" سوزانده ميشد. آنچه مسلم است،چهارشنبه سوري منحصر به آتشافروزي نيست،بلکه در روزگاران گذشته اين مراسم با آيينهاي ديگري همچون خوردن غذا به صورت دستهجمعي، سردادن سرودهاي ويژه، قاشقزني، فالگوش، بازيهاي گروهي و نمايشهاي سنتي همراه بود. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 472]