واضح آرشیو وب فارسی:بهاران نیوز: جنبش دانشجویی در حال حاضر دستانش هم پر و هم خالی است. دست پر از همه دستاوردهایی که درحوزه عمومی از دهه سی تا اواخر دوران اصلاحات داشته و دست خالی به خاطر بن بست کنشگری در آن هشت سالی که مجبور به توقف بوده و در رویای تحقق جامعه مدنی. اما بیش از دو سال است وارد مرحلهای شدهایم که ممکن است مبهم و گنگ باشد اما از این بابت خیالمان راحت است که حداقل مسیری برای طی شدن وجود دارد. احیا شدن ۷۰ انجمن اسلامی در این دو سال و شروع بهکار دوباره شوراهای صنفی نشان میدهد که این مسیر آنچنان هم خشک و بی آب و علف نبوده و نهالهایی محکم درونش کاشته شده، اما هنوز آیندهای نامعلوم پیش روی فعالان دانشجویی است و همچنان این جریان از خلأ گفتمانی رنج میبرد. به همین دلیل به سراغ حمید رضا جلایی پور رفتیم، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران که سالهاست سعی بر تبیین جنبش دانشجویی در ایران دارد و گاهی در مقام سیاستمدار آنها را نقد و گاهی در کسوت استادی تشویق میکند ولی هیچگاه تسلیم جزو پیشنهادهای او نبوده است. برای سؤال اول میخواستم ببینیم چه نگاهی در حال حاضر به جنبش دانشجویی وجود دارد و چه برداشتهایی از این وضعیت میتوان کرد. سپس به عقب برگردیم و ببینیم از گذشته چه عناصری را میتوان گرفت که به درد شرایط حال حاضر بخورد؟ اجمالاً به نظر من محیطهای دانشجویی و دانشگاهی هنوز از وضع مخرب دوران احمدینژاد که مختصات آن مطرح میکنم بیرون نیامدهاند. اول مقامات بر اساس یک رشد کمی مکرراً اعلام میکردند تعداد دانشجویان در مقاطع مختلف زیاد و تعداد دانشگاه ها سه برابر شده، تعداد مقالات رودست دنیا زده است. این ها بیشتر یک مانور تبلیغاتی بود تا فضای کنترلی و نیمه امنیتی در دانشگاها دیده نشود. دوم کالایی شدن شدیدتر آموزش عالی دانشگاهی است که متاسفانه این فضا هنوز ادامه دارد. یعنی تحصیل دانشجو، تحصیل کار دانشگاهی و فعالیت دانشجویی به یک امر کالایی و پولی تبدیل شد. لذا در بحث فساد در ایران، فساد فقط اقتصادی نیست دانشگاهی نیز هست که علائم آن خرید و فروش پایاننامه و … است. سوم ضربه زدن به سرمایه اصلی دانشگاه یعنی استادان مجرب و تاثیر گذار با مرعوب و یا بازنشسته کردنشان بود. چهارم کوشش کردند تا دوباره استاد تأثیرگذاری نداشته باشیم. برای این منظور گزینش استاد را از اختیارات گروهای علمی یا خارج یا ضعیف کردند و متاسفانه کمیتههای امنیتی بیرون دانشگاه در این زمینه اثرگذار شدند. این ها باعث شد سالی صدوپنجاه هزار نخبه جوان دنبال ویزای مهاجرت بروند. پنجم برای اینکه سلسله مراتب دانشگاههای ایران را در دنیا بالاتر ببرند، کمیت گرایی را رشد دادند تا در عین سیاست خارجی تبلیغی تقابل گرا، ادعا کنند در علم داریم رکورد می زنیم؛ ثمره آن، بازار رو به روی دانشگاه تهران بود که فریاد میزدند مقاله و پایان نامه را به نرخ های مختلف آماده می کنند. ششم ، مرعوب کردن دانشجویان فعال بود. دانشجو معمولا سبکبال، باهوش، صادق است. معمولاً متأهل نیستند. لذا در باره سرنوشت کشور، کمتر حساب هزینه فایده شخصی میکنند. ولی همه آنها را ترساندند. فضای تحصیلات تکمیلی را امنیتی کردند. ولی هنوز از این فضا رها نشدهایم هرچند مقداری تقلیل پیدا کرده است. البته امیدواریم تا پایان دورهی آقای روحانی این فاصلهگذاری از وضع تخریبی گذشته در دانشگاهها بیشتر شود. این رعب و وحشتی که وجود داشته باعث شده تا دانشجویان تلاش کنند فعلاً ساختارهای تشکیلاتی در دانشگاه را بازیابی کنند. ولی برخی میگویند دیگر جنبش دانشجویی مرده است و توانی ندارد. اما به نظر میآید فعالان دانشجویی طی دو سال گذشته در سراسر کشور بسیار تلاش کردهاند تا دوباره تشکیلات سازی کنند؛ هم صنفی و هم سیاسی. فکر نمیکنید همین که ساختارها دوباره شکل گرفتهاند میتواند امیدبخش باشد؟ این حرکتهایی که میشود اگرچه کند ولی خودش غنیمت است. اگر سؤال شما را بخواهم تا حدودی از منظر جامعه شناسی سیاسی و فنی پاسخ دهم که آیاجنبش دانشجویی در کشور الآن وجود دارد یا نه، پاسخ خیر است. چرا که وقتی از یک جنبش دانشجویی حرف میزنیم دیگر لازم نیست بگوییم هست یا نیست. همه میفهمند که وجود دارد یا نه. اما در عین حال من این بحث را قبول ندارم که پویشها و حرکتهای دانشجویی مرده است. این یک ارزیابی خیلی بدبینانه از حرکتهای اجتماعی است. برای مطالعه متن کامل اقدام به خرید نشریه این ماه “ایران فردا” کنید.
سه شنبه ، ۲۱مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بهاران نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]