تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه مؤمن بيمار شود سپس خداوند شفايش دهد، آن بيمارى كفّاره گناهان گذشته و پندى بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827898934




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بینامتنیت


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: rtech14th November 2008, 01:57 PMعقیده متعارف بر این است که هر متن ادبی می بایستی دارای معنی باشد. فرآیند اخذ معنی توسط مخاطب از متن را تاویل یا خوانش می نامند. اما با وجود ظاهر بدیهی ؛این عقیده در نظریه ادبی و فرهنگی معاصر به چالش کشیده شده است. روی هم رفته، آثار ادبی بر اساس نظام ها ، رمزگان ها و سنت های ایجاد شده توسط آثار ادبی پیشین بنا می شوند دیگر نظام ها و رمزگان و سنت های هنری در شکل گیری معنای یک اثر ادبی حائز اهمیت هستند و اصولا بدون در نظر گرفتن آنها ما قادر به دریافت معنی از متن نمی بودیم این نشان می دهد که متن ها، خواه ادبی خواه غیر ادبی فاقد هر گونه معنای مستقل هستند. متون در واقع متشکل از همان چیزی هستند که نظریه پردازان امروزی آن را امر بینامتنی می نامند. در واقع تاویل یا خوانش متن ردیابی همان نظام ها ، رمزگان و سنت های فرهنگی است که ما آنها را کشف معنی می دانیم به تعبیری بینامتنیت ،همان نظریه ادبی و فرهنگی مدرن، در زبان شناسی قرن بیستم است که ریشه در کار زبان شناس معروف فردنیان دوسوسور دارد. سورسور در دوره ی زبان شناسی عمومی که در سال 1915انتشار یافت بار دیگر به این پرسش بنیادین پرداخت که نشانه زبان شناختی چیست؟ او با تقسیم نشانه به اجزاش، نشانه را همچون سکه ای انگاشت که یک روی آن دال(صوت -تصویر) و روی دیگر آن مدلول (مفهوم) است این نکته نشان می دهد که معنای نشانه غیر ارجاعی است یک نشانه حاکی از ارجاع یک واژه به یک شئی در جهان نبوده بلکه آمیزش دال و مدلول است ما در انگلیسی واژه tree را به خاطر آن به کار نمی بریم که لفظا به اشیائی درخت مانند در جهان اشاره دارد بلکه کاربرد دال آن(tree) تداعی کننده یک مفهوم معین است پس در این صورت باید نتیجه بگیرم که نشانه ها اختیاری اند و معنامندی شان نه به خاطر کار کردی ارجاعی، بلکه به خاطر کار کردشان در نظام زبانی موجود در هر موقعیت زمانی است. این زبان موجود در هر وهله ی زمانی است که به عنوان نظام همزمانی زبان مورد استناد قرار می گیرد، نه عنصر در زمانی زبان که در طول تاریخ تحول می یابد. انسانها به هنگام سخن گفتن یا نوشتن شاید بر این باور باشند که در حال ایجاد روابط ارجاعی اند اما در واقع در کار ایجاد ارتباط زبان شناختی خاصی (parole- پارول) برآمده از نظام همزمانی و موجود زبان (langue-لانگ ) اند. مرجع نشانه نه خود جهان بلکه همین نظام است. بارت می گوید: لانگ جزء اجتماعی زبان است، جزئی که فرد نمی تواند آن را خلق کرده یا تغییرش دهد، لانگ اساسا الزامی جمعی است که برای برقراری ارتباط ، باید کلا آن را پذیرفت. سوسور به دو محور اساسی در نظام زبان ( لانگ ) اشاره می کند- محور همنشینی که حاصل گزینش اصوات از هم دیگر است مانند واژه درخت از میان اصوات رخت و بخت و تخت....و غیره و محور جانشینی برگزیدن وا ژه های مشخص از میان واژه های ممکن است. هر پاره زبانی(پارول) توسط فرآیندهای آمیزشی در راستای محور همنشینی و فرآیندهای گزینشی در راستای محور جانشینی ایجاد می شود. سوسور در دوره زبان شناسی عمومی می نویسد: در زبان تنها تفاوتها وجود دارد. حتی مهم تر: یک تفاوت عموما خود حاکی از اجزای مثبتی است که تفاوت مذکور میان آن دو برقرار می شود؛ اما در زبان تنها تفاوتهایی عاری از اجزای مثبت وجود دارند .چه دال را در نظر بگیریم و چه مدلول را زبان حائز ایده ها یا اصواتی نیست که موجودیت شان مقدم بر نظام زبانی باشد، بلکه تنها حائز تفاوتهای مفهومی و آوایی نشات گرفته از آن نظام است. سوسور ، در دوره زبان شناسی عمومی علم جدیدی را متصور می شود که به بررسی «حیات نشانه ها در جامعه» خواهد پرداخت. او این علم را سیمولوژی (نشانه شناسی) می نامد نشانه شناسی یا چرخش زبان شناختی سوسوری طرز تلقی های مختلفی در علوم انسانی ایجاد کرد که می توان آن را یکی از خواستگاههای نظریه بینامتنیت دانست. میخائیل باختین نظریه پرداز ادبی روس نظر متفاوتی در رویکرد به زبان با سوسور داشت. دغدغه ی زمینه های اجتماعی تبادل کلمات امری است که اهم توجه او را بسوی خود جلب کرد . اگر سرشت رایطه بنیاد کلام برای سوسور از در نظر گرفتن زبان به عنوان یک نظام عمومیت یافته و انتزاعی ناشی می شود از نظر باختین این سرشت از موجودیت کلام در عرصه های اجتماعی مختلف ناشی می شود. که خود موجد ایده بینامتنیت است. با این حال نه سوسور و نه باختین اصطلاح بینامتنیت را در آثار خود به کار نبرده و اعتبار ابداع این واژه نصیب ژولیاکریستوا می شود وی تحت تاثیر آراء این دو نظریه پرداز بود و می خواست نظریات عمده آنها را با یکدیگر تلفیق کند . که بعدا به آن خواهیم پرداخت. پس از سوسور، نشانه زبان شناختی دیگر یک واحد نامتحد ،غیر ثابت و رابطه بنیاد بوده ،فهم این نکته ما را به شبکه ی گسترده ای از روابط، تشابهی و تفارقی، رهنمون می سازد که نظام همزمانی زبان را شکل می دهند این نکته هر چند در مورد کل زبان است ولی در مورد نشانه ادبی نیز صدق می کند. کار مولفان آثار ادبی صرفا گزینش واژه ها از میان یک نظام زبانی نبوده، آنان پی رنگ ها، صورتها ی متنوع ژانری ، خصوصیات شخصیتی، تصویر پردازی ها ،شیوه های روایت گری و حتی عبارات و جملات را هم از میان متون ادبی پیشین و از سنت ادبی بر می گزینند. مثلا اگر یک مولف مدرن شخصیتی شیطانی را در متن خود به نمایش بگذارد، به احتمال قوی بیشتر باز نمود جان میلتون از شیطان در شعر روایی بهشت گمشده، را مد نظر داشته تا هر تصور لفظی و واقعی دیگری از ابلیس مسیحی را. همان گونه که بارت و دیگران بحث کرده اند حتی متون ظاهرا «واقع گرا» نیز معنای خود را نه از بازنمایی مستقیم جهان فیزیکی بلکه از رابطه ی خود با نظامهای ادبی و فرهنگی می گیرند. با در نظر گرفتن چنین رویکردی به متون می توان گفت که یک اثر ادبی دیگر حاصل افکار اصیل یک مولف نبوده و ریشه در نظام در هم تنیده متون دارد. حاصل چنین نگرشی لا جرم ما را به این اندیشه رهنمون می کند که رولان بارت تحت عنوان مرگ مولف از آن یاد می کند بارت در این مورد می گوید: اکنون می دانیم که یک متن رشته کلماتی عرضه دارنده ی یک معنای«خدا انگارانه» ی واحد («پیام» مولف - خدا) نبوده، بلکه فضایی چند بعدی است که در آن طیف متنوعی از نوشته ها ، بی آنکه هیچ یک اصیل باشند، در هم آمیخته و با هم مصادف می شوند. متن بافته یی از نقل قولهای بر گرفته از مراکز بی شمار فرهنگ است. نویسنده تنها میتواند به تقلید از حالتی بپردازد که همواره پیشین بوده، و هیچ گاه اصیل نیست. تنها توان او به هم آمیختن نوشته ها و رو یا رو ساختن برخی با برخی دیگر، به گونه ای است که هرگز بر هیچ یک از آنها استوار نشود. اگر او بخواهد خود را بیان / برون فکنی کند ، دست کم باید بداند که آن «چیز» درونی یی که در اندیشه ی «ترجمان» آن بوده خود تنها یک لغت نامه ی آسان ساخته است که هر کلمه اش تنها از طریق کلمات دیگر قابل توضیح است،و این روند تا بی نهایت ادامه دارد در اینجا اشاره صریح بارت این است که معنای کلام مولف نه از آگاهی یکه ی او بلکه از جایگاه آن کلام در نظامهای زبانی- فرهنگی است .هر کلمه ای که مولف به کارمی گیرد ،هر جمله ،هر بند، یا کل متنی که می آفریند ریشه در نظام زبانی دارد که خود برآمده از آن بوده، و از این رو معنای خود را نیز بر اساس همین نظام کسب می کند. این نوع نگرشی که توسط بارت مطرح شده همان نگرشی است که نظریه پردازان هم عصر او آن را نگرش بینامتنی نامیده اند. همانطور که اشاره شد اصطلاح بینامتنیت نخستین بار در آثار ژولیاکریستوا مطرح شد و دوره ی زمانی آن از اواسط تا اواخر دهه ی شصت فرانسه می باشد. آثار کریستوا در این زمان در کنار آثار بسیاری از دیگر متفکران پسا ساختار گرای بحث انگیز نظیر ژاک لاکان، ژاک دریدا، رولان بارت، میشل فوکو و لوئی آلتوسر قرار می گیرد. از نظریه پردازانی که کریستوا بسیار متاثر از او بود می توان از با ختین نام برد. باختین بر زمینه های اجتماعی، طبقات و گروههای خاص به کار برندگان زبان تاکید داشت. با آن که فرمالیسم در صدد تشریح«ادبیت» آثار ادبی و زبان شناسی سوسوری در صدد تبیین زبان به عنوان یک نظام همزمانی بوده به زعم باختین هر دو رویکرد این نکته را نادیده می گیرند که زبان در موقعیت های مشخص موجودیت دارد. باختین می گوید زبان شناسی سوسوری بدون چنین توجهی به خصوصیت اجتماعی،همچنان در حد چیزی می ماند که می توان آن را «عینیت گرایی انتزاعی» خواند و واژه وجهه اجتماعی و انسان مدار خود را از دست می دهد. باختین می نویسد: نه تنها گفته، بلکه نفس اجرای آن دلالت و اهمیت تاریخی و اجتماعی دارد همچنان که در کل نفس تحقق آن در این جا و آن جا و اکنون در یک شرایط مفروض،در یک وهله ی تاریخی معین و تحت شرایط اجتماعی مفروض از چنین دلالت و اهمیتی برخوردار است. نفس حضور گفته به لحاظ تاریخی و اجتماعی دلالت گر و حائز اهمیت است. زبان شناسی انتزاعی سوسور زبان را از ماهیت مکالمه ای اش تهی می سازد،ماهیتی که در برگیرنده سرشت اجتماعی،ایدئولوژیک، سوژه محور و سوژه نگر زبان است. حرف باختین در نهایت این است که زبان در ارتباط کلامی ملموس و نه در نظام زبان شناختی انتزاعی زبان یا در روان فردی گویندگان حیات و تکامل می یابد و در واقع موقعیت زبان یک وضع صیرورتی داشته که نهان و آشکارش در موقعیت های اجتماعی است. در این جا آنچه به نظر بدیهی می رسد جنبه خطاب وارگی کلام و گفته است که بایستی گرانیگاه مطالعه زبان باشد باختین می گوید: جهت گیری کلام به سوی مخاطب بی نهایت حائز اهمیت است. در واقع، کلام یک کنش دو سویه است این کنش همان اندازه که با خود کلام تعیین می شود با توجه به طرف خطاب معیین می گردد. این کنش در قالب کلام، دقیقا حاصل رابطه ی متقابل میان گوینده و شنونده، میان مخاطب کننده و مخاطب شنونده است.هر و همه ی کلامها بیان گر «یکی» در رابطه با «دیگری اند» من قالب کلامی خود را از دیدگاه دیگری، نهایتا از دیدگاه اجتماعی که به آن تعلق دارم اخذ میکنم. کلام پلی است که بین من و دیگری زده می شود. اگر یک سر این پل به من متکی است، سر دیگر آن به مخاطب ام اتکا دارد. کلام قلمرویی است که هم مخاطب کننده و هم مخاطب شونده، هم گوینده و هم طرف سخن اش در آن سهیم اند. اشاره باختین در اینجا همان چیزی است که وی ژانر گفتاری می نامد و تفاوتها را در طنین و آهنگ کلام معین می سازد مثلا ما در خوش آمدگویی به رئیس یک موسسه با خوش آمدگویی به یک دوست طنین و آهنگ کلام یکسانی بکار نمی بریم. واژه هایی که ما بر می گزینیم در هر موقعیت خاصی حائز یک«دیگر بودگی» در رابطه با خود اند باختین می گوید گوینده آدم کتاب مقدس نیست که تنها با موضوعات بکر و هنوز نام نا یافته سر و کار داشته و برای نخستین بار نامی به آنها بدهد... در واقعیت ...هر گفته یی ،علاوه بر مضمون خاص خود، همواره به شکلی از اشکال به گفته هایی از دیگران که مقدم بر آن گفته بوده اند (به مفهوم گسترده کلمه )پاسخ می دهد. گوینده (آدم) نیست و بنابراین سوژه گفتار او خود به ناچار به صورت عرصه ای در می آید که نظرات وی در آنجا با نظرات شرکای اش (در گفت گو یا بحث بر سر وقایع روز مره)،یا با دیگر دید گاهها ،جهان بینی ها، گرایش ها، نظریه ها و امثال آن (در سپهر ارتباطات فرهنگی) مقارن می شود .جهان بینی ها، گرایش ها، دیدگاهها و نظرات همواره بیانی کلامی دارند. این همه گفتار دیگران (به شکل شخصی یا غیر شخصی) است، و جز در گفته نمی تواند انعکاس یابد. گفته نه تنها موضوع خود، بلکه گفتار دیگران درباره آن، را مورد توجه قرار می دهد. همین درک دگربودگی زبان است که مبین مهمترین مفهوم باختینی یعنی مکالمه گرایی، بوده و نشانگر سرشت بینامتنی آن مفهوم می شود به نظر باختین، مکالمه گرایی از مولفه های همه ی زبان ها است. البته این امکان هست که ابعاد اساسا اجتماعی و بین شخصی زبان ارتقاء یافته یا سرکوب شود. او در مارکسیسم و فلسفه زبان به همراه وولوشینوف نشان می دهند که چگونه طبقه ی حاکم می کوشد«نبرد میان داوری های ارزشی اجتماعی را که {نشانه ها}رخ می دهد مضمحل کرده یا به درون معطوف کند، تا به این وسیله نشانه را تک طنینی کند». در واقع بین نیروهای مرکز گرا که گفتمان مسلط را ارائه می دهند و نیروهای مرکز گریز تقابل وجود دارد برای مثال باختین در کتاب خود درباره رابله به بررسی این نکته می پردازد که چگونه سنت های کارناوالی کهن همچون نیروهای مرکز گریزی در کار ارتقاء بخشیدن به ابعاد«غیر رسمی» جامعه و زیستمان انسانی بوده و از راه کار برد زبانی نازل و نمایش «قشر به لحاظ جسمانی پست تر» صورت می دادند انگاره هایی از بدن های هیولایی، شکم های برآمده، حفره های جسمی،هرزه گی ها،می گساری ها و بی بند و باری ها همگی انگاره های کارناوال واره اند. کارناوال از ره گذر چنین انگار ه هایی، شاکله ی جمعی و غیر رسمی مردم را پاس داشته و در برابر ایدئولوژی رسمی و گفتمان قدرت مذهبی و حکومتی می ایستد بحث باختین این است که، وارث مدرن این سنت غیر رسمی، شدیدا هزل گون و هجو آمیز و مکالمه بنیاد کارناوال گرایی را باید رمان دانست. rtech14th November 2008, 01:57 PMدر رمان مکالمه ایی هر شخصیتی از ویژگیهای فردی خاص،و از برخی جهات یکه، برخوردار است. این ویژگی شخصی متضمن جهانبینی شخصیت ،اسلوب گفتار او و موضع اجتماعی و ایدئولوژیک اش ،بوده و این همه از راه سخنان شخصیت به بیان در می آیند. باختین در تحلیل رمان های داستا یفسکی از انگاره ی آوایی سخن بیان می آورد. آنجا که هر شخصیتی جهان را برای خود تاویل کرده ،این تاویل را از راه گفتمان خاص خود بیان می کند این بزعم باختین به معنی آن که مولف (قهرمان را نه با واژه های بیگانه با قهرمان می سازد ،و نه با تعاریف خنثی ؛او نه شخصیت می سازد ،نه یک تیپ، و نه یک طبع، در واقع او اصلا انگاره ی عینیت یافته یی از قهرمان نمی سازد، بلکه آنچه می سازد سخن قهرمان درباره ی خود و دنیای خود است. قهرمان داستایفسکی نه یک انگاره ی عینیت یافته بلکه یک سخن، یک آوای محض است؛ ما او را نمی بینیم، او را نمی شنویم؛هر آنچه سوای سخن او می بینیم و می شناسیم نا ضرور بوده، همچون سازمایه یی در کام سخن می رود، یا این که همچون چیزی برانگیزنده ،و ترغیب کننده همچنان بیرون می ماند) رمان چند آوایه مانند سنت کارناوالی ، با هر نگرشی به جهان که یک نظرگاه رسمی، یک موضع ایدئولوژیک و از این رو یک گفتمان را بر همه دیگر نظرگاهها، موضع ها و گفتمان ها ارجحیت بخشد مبارزه می کند. رمان از این جهت دنیایی را به ما عرضه می کند که براستی مکالمه ای است.البته شاید این واقعیت که همسخنی مکالمه یی با دیگری می تواند در گفته ی یک گوینده واحد نیز رخ دهد، بیش از همه در جریان سیال ذهن مدرنیستی مشهود باشد، فنی که کار رمان نویسانی چون ویرجینیاولف و جیمزجویس دیده می شود می توان این جریان مکالمه درونی را در رمان اولیس جویس دید: یکی از آن یاروها کلک یکی دیگر را می کند. استخوان را پاک کن ،فکرش را نکن کی بود. گوشت عادی برای آنها. لاشه ها همان گوشت گندیده است. خوب، پس پنیر چیست؟ لاشه ی شیر. در سفرهای دریایی در چین خواندم که چینی ها می گویند سفید پوستها بوی لاشه می دهند. چه بهتر مرده سوزان. کشیشها کلا با آن مخالف اند پخت و پز به خاطر منافع آن بنگاه دیگر. همه مشعلها و دلالهای اجاق هلندی. زمانه ی طاعون. آبله های تب برفکی برای نفله کردن آنها. گودال مهلک. خاکستر مرده روی خاکستر مرده. یا تدفین در دریا. آن برج سکوت پارسی کجاست؟ پرندگان فرسوده اندش .خاک، آتش، آب. می گویند غرق شدن لذت بخش ترین چیزها است. کل زندگی ات را در آنی می بینی. و دیگر برگشتی به زندگی نیست. اما در هوا نمی شود دفن شد.... اما وجود دیگر بودگی آن چیزی است که در رمان های چند آوایه و رمانهای سوررئال اصل است منتهی بلحاظ فنی در این دو تفاوتهایی هست که جای بحث آن در این مجال نیست. دگر بودگی بنیان بینامتنیت است آنجا که همه گفته ها از رهگذر دیگر آواهای رقیب و متعارض مطرح می شود. پس سرشت زبان در صیرورت آن است آنجا که کلام تثبیت شده و یگانه محلی از اعراب ندارد باختین می نویسد: کلام یک چیز مادی نیست، بلکه امری همواره در حال تحرک بوده، و رسانه ی همواره متغیر تعامل مکالمه ای است. کلام هرگز جذب یک آگاهی واحد یا یک آوای واحد نمی شود. حیات کلام با انتقال از دهانی به دهان دیگر، از زمینه ای به زمینه ی دیگر، از یک گروه اجتماعی به گروه اجتماعی دیگر، از نسلی به نسل دیگر، دوام می یابد. در این روند کلام سیر خود را از یاد نبرده و نمی تواند کاملا از قید قدرت زمینه های ملموسی که به آنها وارد شده فارغ باشد. هنگامی که عضوی از اعضای یک جماعت سخن گو کلامی را مطرح می کند، این نه یک کلام خنثایی در زبان بوده و نه کلامی آزاد از الهامات و ارزیابی های دیگران است، کلامی که آواهای دیگران در آن منزل نکرده باشد، نه، او کلام را از آوای فردی دیگر دریافت می کند، کلامی که از آوای آن دیگری انباشته بوده . کلام از زمینه ی دیگری به زمینه ی او وارد شده و تاویلهای دیگران را با خود دارد. اندیشه او با کلامی از بیش منزل کرده کار می کند تاکید باختین بر دیگر بودگی همگی ناشی از این دریافت اند که زبان هرگز از آن ما نبوده، که هیچ سوژه ی انسانی واحدی وجود ندارد که اصلا بتواند ابژه پژوهش روانشناختی باشد. پس در تاویل متون هیچ تاویلی کامل نبوده بلکه این تاویل پاسخی است به کلامهای پیشین. بنابراین همان طور که تودوروف می گوید: مهمترین وجه گفته یا دست کم نادیده انگاشته ترین وجه آن، یعنی بعد بینامتنی آن است. پس از آدم دیگر هیچ شئی بی نام و هیچ کلام بکار نرفته ای وجود ندارد. این نگرش به زبان همان نگرشی است که کریستوا با اصطلاح تازه خود، بینامتنیت، برجسته ساخته و بار دیگر ما را به مقولات دو آوایه و ژانرهای گفتاری باز می گرداند. دهه ی 1960 تا 1970عرصه نظریه پردازهای مختلف در مورد زبان مخصوصا در زمینه ی نقد سوسوری و در نتیجه نقد ساختارگرایی بود. اکثر نظریه پردازان سرشناس در زمان ظهور پسا ساختارگرایی در فرانسه از جمله ژاک دریدا، رولان بارت، فیلیپ سولرس و میشل فوکو که در نشریه تل کل قلم می زدند سهم مهمی در ادبیات و اندیشه های فلسفی و سیاسی داشتند. در واقع تل کل مکان مشترکی بود که این نظریه پردازان نظرات محوری خود را در مورد متن و متنیت ارائه کردند. کریستوا در تحلیل سیمولوژی (نشانه شناسی) سوسوری به نقد مدلول معین و ثابت می پردازد مدلول های مورد بحث در نشانه شناسی ساختارگرا اسطوره ها، سنت های فرهنگی شفاهی، متن های ادبی، و در واقع هر متن فرهنگی را به صورت علمی تحلیل می کرد و مدعی بود که چون دال ها هرلحظه در یک نظام همزمانی حضور داشته و ایفای نقش می کنند در نتیجه مدلولهای تعیین پذیری را می توان برای آنها مهیا کرد بزعم کریستوا این دیدگاه از این واقعیت اجتناب می کند که دالها متکثر و آکنده از معنای تاریخی اند و همچنین سوق مدلول به طرف عینیت گونگی آن ما را از توجه به سوژه انسانی باز می دارد. نظریه ی پسا ساختارگرا به طور عام و نویسندگان کلیه ی همکار با گروه تل کل به طور خاص، تصورات رایج از مناسبات میان دال و مدلول را شاه راهی می دانند که ایدئولوژی مسلط از آن طریق قدرت خود را ابقا کرده و اندیشه های انقلابی یا دست کم عرف شکن، را سرکوب می کند برای مثال دریدا به این بحث می پردازد که همه ی عمده گفتمانهای ایدئولوژیک و گفتمان های ظاهرا عملی یا عینی متکی بر وهم «مدلول استعلایی» اند، و همچنان در مصاحبه یی با ژولیاکریستوا خاطر نشان می کند،مدلول استعلایی «در خود و از خود» در جوهره ی خویش.... به هیچ مدلولی ارجاع نداشته ، از زنجیره ی نشانه ها بیرون شده، دیگر به عنوان یک دال ایفای نقش نمی کند. با این حال حرکت از مدلول به سوی دال، محوریت و شفافیت عمده نشانه هایی را که برای تثبیت نظام گفتمانی به کار بسته شد،تضمین می کند و از بار ایدئولوژیک مدلول می کاهد میشل فوکو در گفتمان مسلط که حکایت از همبستگی دانش و قدرت دارد با کنکاش در مدلولها و مفهوم ها به سنت دیرینه آنها باریک شده و راههایی که قدرت و ایدئولوژی مسلط با بازنمایی آن به عنوان حقیقت از راهیابی اندیشه های دیگر ممانعت بعمل آورده را در مورد تحلیل قرار می دهد. جستجوهای وی در این زمینه ها در کتابهای تاریخ جنون و اراده به دانستن... ارائه شده است. نظریه تل کل بنیان های معنا و ارتباط را مورد حمله قرار داده به ستایش از، و پژوهش در، آن چیزی می پردازد که در برابر تثبیت رابطه ی دال / مدلول مقاومت می ورزد. این کار به تعبیر مارکسیستی ،حمله یی به کالایی شدن اندیشه و نوشتار است همچنان که بارت می نویسد، کریستوا طلایه دار چنین جنبشی بوده، آنچه ژولیا کریستوا طرح می کند نقدی بر ارتباطات است او نشان می دهد که ارتباط این محبوب علوم اثباتی(نظیر زبان شناسی) ،محبوب فلسفه ها و سیاست «مکالمه» ،«مشارکت» و«مبادله» کالا است. به عبارت دیگر، ارتباطات و معنا دانش و کار فکری را به عنوان یک محصول، یک شئی با ارزش کالایی شدن و مبادله پذیر عرضه می کند و ایده های قابل مصرف واجد ارزش هستند کریستوا، با توجه به حمله به تصورات موجود از ارتباطات، به ایجاد شیوه ی جدیدی از نشانه شناسی اقدام می کند که آن را معنا کاوی می نامد. با این رویکرد تازه، او می کوشد متون را بعنوان مواردی همواره در حال تولید و نه محصولاتی برای مصرف بی درنگ، در نظر گیرد با چنین ایده ای وی بر فرآوری معنا نظر دارد با در نظر گرفتن اندیشه کریستوا ایده ها به عنوان فرآورده های کامل شده و قابل مصرف عرضه نمی شوند، بلکه عرضه ی آن ها به گونه یی است که خواننده خود ترغیب می شود تا در مسیر فرآوری معنا گام بردارد عرصه این چالش متن است و نشانه شناسی نوین کریستوا در عین حال که در صدد تحلیل متن بوده خود مقید به آن نیز هست. در این نشانه شناسی نوین، کریستوا پیوسته گفتمان های علمی و منطقی را در چارچوب زمینه های هنری و داستانی قرار داده، از این رو به نحوی خودآگاهانه تمایز میان علم، یا امور منطقی و زبان یا نیروی تخیل و میل را مخدوش کرده و منازعه یی میان آنها به راه می اندازد. کریستوا در«متن در بند» دغدغه ایجاد روالی را دارد که یک م سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3536]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن