واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: من اونی نیستم كه اگه درم ببندی/ از دیوار بیام/ من درو میشكونم / به این حال و روز افتاده است... غلامرضا بروسان شاعر خراسانی، دومین جایزه ادبی كشوری یعنی جایزه شعر نیما را برای دومین مجموعه شعرش دریافت كرد. نخستین مجموعه شعر او یك بسته سیگار در تبعید نیز در نخستین دوره جایزه شعر خبرنگاران، برگزیده شده بود. جایزه شعر خبرنگاران برای بروسان، شهرت و اعتباری به دنبال آورد و باعث شد شعر او، شناخته و برجسته شود و حتی مجموعه به صورت سه زبانه ترجمه و شعرهای آن در بین علاقهمندان به شعر دست به دست شود. امیدواریم این جایزه جدید نیز باعث شود روند صعودی تثبیت شعری این شاعر آیندهدار، حفظ و تقویت شود. امروز سالها بعد از آغاز دوران شاعری بروسان، او به شاعری نامدار و دارای طرفداران مخصوص به خود تبدیل شده و این موقعیت برای كمتر شاعری به سن و سال او، فراهم آمده است. بخشی از این موقعیت به كاركرد رسانهای جایزههایی كه نصیب شعر او شده است، بازمیگردد و بخش دیگری از این توفیق به ویژگیهای شعری او بر میگردد. نخست باید بگوییم كه این شهرت زودهنگام میتواند شمشیری دولبه هم باشد و شاعر را چنان در مستی توفیقات اینچنینی غرقه كند كه او، برآوردن مطالبات طرفداران خود را وظیفهای بداند كه باید به هر شكل آن را برآورد و همین مساله شاعر را از وظیفه نخستیناش یعنی شاعری باز دارد. تصویری كلی كه از شعر بروسان میتوان به دست داد، مرد عاصی خستهای است كه به شكلی وحشی هنوز عاشق است. این مرد عاصی و درگیر عشق و عاطفه به قواعد زندگی شهری و مدرن گردن نهاده است و البته هنوز داغدار آن خوی و خصلت پیشین است. شاعری كه زمانی چنین بیاعتنا به چارچوبها و قاعدهها بوده است كه: من اونی نیستم كه اگه درم ببندی/ از دیوار بیام/ من درو میشكونم / به این حال و روز افتاده است كه:/ حالا رعیتی هستم/ با آرزوهای بلند/ و كلماتی كه به سر ما پشت كردهاند نتیجه طبیعی این دیگردیسی و تغییر حال و روز، پررنگ شدن نوستالژی گذشته آرمانی و ایجاد تقابل با امروزی است كه شاعر در آن گرفتار است. بیشك این نگاه و حس و حال در جامعه مدرن امروز ایران طرفداران زیادی دارد، اما چیزی كه بیشترین اتكای شعرهای بروسان بر آن است و باید درباره آن به صورتی مشروحتر سخن گفت، توانمندی او در ایجاد فضایی حسی و متكی بر نوعی عاطفه مردانه له شده است كه انصافاً شاعر در نشان دادن این حس و تصویر كردن آن توانایی خوبی دارد. منم كه دوستت دارم/ و غم/ بشكههای سنگینی را در دلم جا به جا میكندیا:آه بلبل كوهی!/ بلبل كوهی!/ برای آوازی كه من سر دادهام/ دهان تو كوچك استیا:عزیزم/ هیچ قطاری وقتی گنجشكی را زیر میگیرد/ از ریل خارج نمیشودیا: محمدباقر!/ احساس درختی را دارم/ كه در مسیر كارخانه چوببری/ قرار گرفته است تاختن در میدان تواناییهای عاطفی و تحریك حسی مخاطب، مهمترین برجستگی و توانمندی شاعرانه غلامرضا بروسان است و انصافا او در این عرصه بخصوص در ارائه شعرهایی كه به شكلی عمیق و تاثیرگذار حس شكست خوردگی و غمی درونی را به مخاطب القا كند، یكی از توانمندترین چهرههایی است كه در شعر امروز میشناسیم. شاید یكی از دلایل مهم رویكرد بسیار به شعر او نیز همین حس غمگین مستتر در سطرهای اوست كه ادامه سنت شعر فارسی و روحیه غمپسند ایرانی است. مساله اصلی اینجاست كه بروسان تا كجا میخواهد از ظرفیت این توانمندی شعری خود و ویژگی سرودههایش بهره ببرد؟ میان «یك بسته سیگار در تبعید» و «مرثیه برای درختی كه به پهلو افتاده است» چقدر فاصله هنری است؟ در این میان چه چیزهایی به شعر او اضافه شده است؟ تقریباً هیچ چیزی و او مجبور شده است در مجموعه دوم هم تعدادی از شعرهای مجموعه نخست خود را بیاورد و كنار هم قرارگرفتن سرودههای بعد و قبل انتشار نخستین مجموعه نشان میدهد كه شعر بروسان همچنان بر محور شعری حسی، غریزی و خیالی صرفاً تشبیهگرا میچرخد. بروسان امروز شاعری است كه شعرش نه تنها مورد توجه عامه است، بلكه گروهی از شاعران جوان نیز از شعر او تقلید میكنند. به همین دلیل او باید بیشتر و پیشتر از بقیه سعی در ارتقای سطح شعری خود داشته باشد. او شاعری است كه به ظرفیتهای شعری خود به خوبی آگاهی دارد و احتمالاً بیش از هركسی میداند كه زمان پوست انداختن زبانی شعرش نیز فرارسیده است. با وجود این كه خاستگاه او، سرزمین شاعران زبان آور است، بروسان در مواجهه با عناصر تشكیل دهنده شعر همه صحنه را تقریباً به كلی به حس توانمند و تاثیرگذارش واگذار كرده است. در شعر او از اجراهای زبانی، ایجاد كاركردهای تازه میان كلمات و بهرهمندی از روایت یا بینامتنیت خبری نیست. واژهها به سادهترین شكل و بدون تراش خوردگی است و شاعر برای بهره بردن از ظرفیتهای زبان (جز در مواردی اندك نظیر شعر صفحه 36) تلاشی نمیكند و به همین دلیل، شعر او برای كسانی كه سادهترین و در دسترسترین شكل شعر را میپسندند بسیار جذاب است. این، یقیناً حالت مطلوبی برای شاعری حرفهای مانند غلامرضا بروسان نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 507]