تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830143205




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطرات خاکریز – در پناه نیزار ها ، رزمنده نادر (صادق) حبشی


واضح آرشیو وب فارسی:دز ان ان: یکی بود یکی نبود ؛ غیر از خدای مهربون هیچ کسی نبود . شهریور ماه سال ۱۳۵۹ هم که جنگ نابرابر استکبار جهانی بر علیه انقلاب نو پای اسلامی توسط حکومت بعثی عراق شروع شد .بجز خدا ی قادر و متعال و شفاعت ائمه ی اطهار پناه دیگری برای رزمندگان…یکی بود یکی نبود ؛ غیر از خدای مهربون هیچ کسی نبود . شهریور ماه سال ۱۳۵۹ هم که جنگ نابرابر استکبار جهانی بر علیه انقلاب نو پای اسلامی توسط حکومت بعثی عراق شروع شد .بجز خدا ی قادر و متعال و شفاعت ائمه ی اطهار پناه دیگری برای رزمندگان نبود و این خدای مهربون بود که در هشت سال دفاع مقدس رزمندگان رو یاری کرد تا بتوانند در مقابله با دنیای کفر و الحاد از خودشان و میهن عزیز ایران اسلامی دفاع کنند و اکنون قصه های واقعی تلخ و شیرین در سالهای جنگ را برای ما تعریف کنند . پس …. یکی بود یکی………… در پناه نیزار ها، خاطره ای از رزمنده نادر(صادق) حبشی متولد ۱۳۴۷ دزفول جمعی گردان بلال لشکر ۷ حضرت ولیعصر(عج)که از خاطرات خود از عملیات کربلای ۴ در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۴ سخن می گوید : شب عملیات بر خلاف عملیات والفجر ۸ که آب اروند رود در حالت مد کامل بود . سطح آب در حالت جزر کامل بود و آب کاملاً پایین بود با اعلام رمز عملیات قایق ها شروع به حرکت از شیب تند دهانه نهر کردند اگر از سمت راست دهانه نهر می رفتیم به راحتی از نهر خارج می شدیم اما قایق های ما از سمت چپ می باید خارج شوند که بدلیل شیب تند و پایین بودن سطح آب امکان خروج نبود که به هر شکلی بود با هل دادن و با استفاده از چوب های بلند قایق ها را که در آن رزمنده های گردان بلال بودند و اکثراً هم بیسیمچی و آرپی جی زن گروهان ما بودند به همراه شهید عبدالرضا شریفی فرمانده گروهان و هادی کیانی فرمانده ی دسته ، قراربود که ما از روبرو حرکت کنیم ولی به دلایلی که احتمالاً باز نشدن محور گردان عمار و حضور آنان در محور گردان بلال برای حضور در صحنه نبرد که باعث تجمع بسیاری از نیرو ها و قایق ها شده بود با تدبیر شهید شریفی به سکانی ها گفت: که به سمت محور گردان عمار که باز نشده بود حرکت کنند در این محور دو لنج ماهیگیری که از اوایل جنگ به گِل نشسته بودند قرار داشت که ما پشت قایقها موضع گرفتیم که شهید مسعود آژنگ و رزمنده علیرضا گلیم باف که از غواصان گردان عمار بودند . گفتند: که معبر هنوز باز نشده است . بعد از گذشت مدت زمانی و با وجود باز نبودن معبر فرمانده ما شهید شریفی تصمیم گرفت که با تعداد حدود ۳۰ نفر رزمنده حاضر در موضع نسبت به بازکردن معبر اقدام شود با خروج از قایق ها به دلیل پایین بودن سطح آب رود خانه با زحمت بسیار توانستیم در آن باران گلوله ها و خمپاره ها از میان گل لغزنده و چسبناک با طی مسیر حدود ۳۰ متری به سمت نیزاربرویم در این فاصله تیربارهای دشمن بشدت تیراندازی می کرد با رسیدن به نیزار متوجه مانع دیگری شدیم یک حلقه سیم خار دار در مقابل ما قرار داشت که شهید شریفی بلافاصله با چنگ و دندان و خوابیدن برروی سیم خاردار راه را باز نمود و نفرات نیز از این مانع با مشقت گذشتند و با رسیدن به نیزار متوجه سنگر های عراقی و تیربار ها که با تمام توان بسوی رودخانه گلوله پرتاب می کردند شدیم . که در این حین شهید شریفی که در ابتدای صف بود مورد اصابت گلوله ی تیربار از قسمت سینه قرار گرفت و به همراه شهید احمد فتحی و شهید علیرضا قلمبر به شهادت رسید و چند تن از نیروها منجمله خودم از ناحیه پا تیر خوردم و زخمی شدیم آقای کیانی با دیدن این وضع باقی رزمنده ها را به جلو هدایت کرد با گذشت حدود ۳ ساعت نفراتی که به جلو رفته بودند دوباره برگشتند و در این زمان جریان آب در حالت مد و بالا آمدن قرار گرفت و آب دریا غُران و با موج های سنگین وارد رودخانه می شد و از طرفی با آتش سنگین دشمن لنج های به گل نشسته و قایق های ما آتش گرفته بودند و در تاریکی شب شعله ها بخوبی دیده می شدند .در این وضعیت ۲ تیر دیگر به شانه ی راست من اصابت کرد که با گذشت دقایقی و خونریزی زیاد دیگر توانی برایم باقی نمانده بود و فقط صدای بچه ها را می شنیدم که به دنبال راه چاره برای رهایی از وضعیت نامناسب موضع بودند هادی کیانی با بیسیم درخواست ارسال قایق برای تخلیه شهدا و مجروحین را می کرد در صورتیکه در آن وضع به سر می بردیم و با روشن شدن تدریجی آسمان افراد سالم به طرف مواضع عراقی یورش بردند که بعد ها مشخص گردید همگی آنها به اسارت عراقی ها در آمده اند . بنده بعلت اینکه از قسمت های پا و شانه تیر خورده بودم و با ضعف شدید قوا در همان وضعیت قرار داشتم بعد از گذشت زمانی تلاش کردم با استفاده از سالم بودن سمت چپ بدنم افتان و خیزان از نیزارها عبور نموده وبه سمت مواضع عراقی بروم که بیهوش شدم وزمانی که چشمم را گشودم متوجه شدم که در میان نیزار هستم و با خم شدن نی ها بالای سر و بدنم در حالت استتار قرار گرفته ام و نی ها بصورت سایبان مرا پوشانده بودند در این حالت که قوای ذهنیم تقریبا به حالت عادی بر می گشت صداهای مختلف نا مفهومی به گوشم میرسید که معلوم نبود ایرانی هستند یا نیروهای دشمن لذا تصمیم گرفتم تا شب در همان جا و در میان نی ها که مرا پنهان کرده بودند بمانم تا که در تاریکی شب بتوانم به آنسوی رودخانه بروم . با شدت گرفتن تیراندازی ها فریاد های یاحسین را می شنیدم و نفراتی را که در نزدیکی من به زبان فارسی صحبت می کردند لذا به هر مشقت و جان کندنی بود از نیزار خارج شده و آنزمان بود که نیروهای ایرانی متوجه من شدند که مرا سریعاً پانسمان کرده و با قایق به عقب اعزام کردند و در اورژانس صحرایی بعد از مداوای اولیه بنده را به تهران منتقل نمودند.


سه شنبه ، ۲۱مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دز ان ان]
[مشاهده در: www.deznn.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن