واضح آرشیو وب فارسی:شهدای ایران: شهدای ایران : جوان 24 ساله که 3 سال قبل با طراحی نقشه ای حساب شده همسرش را تنها 3ماه پس از ازدواج به قتل رسانده و با صحنه سازی ماجرای مرگ او را گازگرفتگی جلوه داده بود پس از آن که به سوالات قضایی و تخصصی قاضی سید جواد حسینی (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) پاسخ داد به بیان ماجراهای قبل از وقوع جنایت پرداخت و در حالی که عنوان می کرد: مثل ... پشیمانم. کاش او را طلاق داده بودم ادامه داد: در رشته الکترونیک و تا کلاس دوم دبیرستان تحصیل کردم اما کندذهن بودم و نتوانستم به تحصیلاتم ادامه بدهم. پس از آن که از خدمت سربازی بازگشتم با دختری که از بستگان یکی از همسایگانمان بود آشنا شدم و از این طریق او را خواستگاری کردم. آن روزها با خرید موتورسیکلت در یک شرکت «پیک موتوری» کار می کردم اگرچه به خاطر غرور و نادانی های من اختلافات من و همسرم آغاز شده بود اما مدتی بعد با گرفتن وام و کمک پدر بازنشسته ام مراسم عروسی را برگزار کردیم که تلخ ترین شب زندگی ام رقم خورد. آن شب وقتی کارناوال عروس به راه افتاد پسر دایی ام در حالی که سوار بر خودروی پژو 206 بود و چندین سرنشین هم داشت با سرعت خیلی بالا حرکت می کرد که ناگهان در نزدیکی کمپ غدیر مشهد واژگون شد و کارناوال مرگ رقم خورد. آن شب دختر دایی 8 ساله ام جان باخت، همسر برادرم معلول شد و تعدادی نیز مجروح شدند. همین موضوع باعث شد تا من به بهانه رفتن به بیمارستان، شرکت در مراسم ختم و ...دیگر سرکار نروم این درحالی بود که اختلافات من و همسرم به خاطر بیکاری من شدت گرفته بود و او تقاضای طلاق داشت، اما من به خاطر لجبازی نمی خواستم او را طلاق بدهم تا این که روزی نقشه قتل او را طرح کردم و با صحنه سازی، مرگ او را گازگرفتگی جلوه دادم. هنوز پرونده مرگ مشکوک همسرم در حال رسیدگی بود که با دختر دیگری ازدواج کردم اما هیچ گاه فکر نمی کردم علت دقیق مرگ همسرم فاش شود و مهر قاتل بر پیشانی من خودنمایی کند. اکنون در حالی دستگیر شده ام که قرار است یک ماه دیگر دخترم به دنیا بیاید و من کنار او نیستم. هیچ انگیزه خاصی برای قتل همسرم نداشتم و تنها غرور و لجبازی و تنبلی موجب شد تا دستم به خون آلوده شود اگرچه حدود 2 ماه هم در یک شرکت پیمانکاری استخدام شدم اما از آن جا هم بیرون آمدم و این گونه خودم را به روز سیاه نشاندم. کاش قبل از وقوع جنایت لحظه ای به عاقبت آن می اندیشیدم و یا با درخواست طلاق همسرم موافقت می کردم تا امروز ... ماجرای واقعی براساس یک پرونده قضایی *خراسان
یکشنبه ، ۱۹مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهدای ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]