تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس حقيقت را از طريق قرآن نشناسد، از فتنه ها بركنار نمى ماند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806973037




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

/بسته گزارشی روزانه فارس/ کتاب‌های سریع‌القلم را چه کسی می‌نویسد؟/ هدف تکرار تئوری سروش و پاسخ به سؤال حجاریان چیست؟


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: /بسته گزارشی روزانه فارس/
کتاب‌های سریع‌القلم را چه کسی می‌نویسد؟/ هدف تکرار تئوری سروش و پاسخ به سؤال حجاریان چیست؟
هدف تکرار تئوری سروش و پاسخ به سؤال حجاریان چیست؟! و کتاب‌های سریع‌القلم را چه کسی می‌نویسد؟! مطالبی است که در بسته امروز گزارش تحلیلی خبرگزاری فارس به آنها پرداخته‌ایم.

خبرگزاری فارس: کتاب‌های سریع‌القلم را چه کسی می‌نویسد؟/ هدف تکرار تئوری سروش و پاسخ به سؤال حجاریان چیست؟



بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابه‌لای رسانه‌های کشور می‌پردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیل‌های موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.   ***   هدف تکرار تئوری سروش و پاسخ به سؤال حجاریان چیست؟! سیدعلیرضا حسینی بهشتی، از استادان دانشگاه و از چهره‌های نزدیک به جریان خاص، اخیراً در یک گفت‌وگوی مطوّل با خبرگزاری ایلنا، صحبت‌هایی را پیرامون «رابطه روحانیت با مردم»، «امکان تجدیدنظرخواهی در اسلام انقلابی» و «قرائت‌های مختلف از دین» مطرح کرده است که در ادامه به سه گزیده از صحبت‌های وی در اشاره به سه موضوع مذکور اشاره می‌شود:   یکم_ با بیان اینکه رابطه مرید و مرادی، متباین و متضاد است! : به تعبیرِ شهید بهشتی این رابطه؛ منحط و ذلت‌آور است. البته به این معنا که فرد از دیگران انتظار داشته باشد تبعیتِ محض و بدون چون و چرا از او داشته باشند، وگرنه مردم به یکدیگر ارادت دارند... اما آنچه گاهی چه در «رابطه روحانیت با مردم»! و چه در رابطه میان روشنفکران و صاحبنظران با علاقمندانشان می‌بینیم فراتر از این است. شهید بهشتی در نوشته‌ها و گفتارهایشان بارها و بارها در رابطه با آسیب‌شناسی روحانیتِ شیعه در ایران، این مسئله را مطرح می‌کند. ایشان می‌گوید این رابطه حداکثر می‌تواند رابطه‌ی عالم و متعلم باشد، رابطه‌ای که بر آن گفتگو حاکم است.   دوم_ عده‌ای از مردم در هر زمانی به‌نظرشان می‌آید می‌خواهند زندگی فردی و اجتماعی‌شان براساس یک مکتب اداره شود. اینجا افراد تصمیم می‌گیرند آگاهانه و آزادانه واردِ یک قرارداد اجتماعی بشوند. وقتی می‌گویم این مرام و مکتب را به عنوان مرام فردی و اجتماعی خودم انتخاب کنم، یعنی یک نظام حق و تکلیف را پذیرفته‌ام و پایبندی‌ها را از همین حالا می‌پذیرم. این برداشت درباره ایدئولوژی‌هایی مثل سوسیالیسم یا مارکسیسم یا اسلام انقلابی صدق می‌کند...! اگر افراد یک قرارداد اجتماعی را بر این اساس تنظیم کردند و خواستند زندگی اجتماعی خود را اینطور تنظیم کنند و براساس آن زندگی فردی خود را تعیین کنند، نمی‌توانیم بگوییم آزادی‌ انتخاب‌ آنان مخدوش شده است. یک مورد باقی می‌ماند که مورد مهمی است، یعنی حق تجدیدنظرخواهی! چنانچه در قراردادهای معمولی مثل خرید و فروش و همکاری‌ها می‌بینید، یک ماده برای شرایط فسخ آن وجود دارد و اگر اختلاف‌نظری در این زمینه پیش آمد، مرجع داوری برای آن تعیین می‌شود. درباره قرارداد اجتماعی هم طبعاً باید چنین چیزی وجود داشته باشد، به این معنا که حق تجدیدنظر برای اعضا محترم شمرده می‌شود تا اگر من وارد قرارداد اجتماعی شدم و بعد نخواستم در این قرارداد باقی بمانم، راه‌ها و سازوکارهایی باشد که براساس آنها اجازه‌ی تجدیدنظر داشته باشم.   سوم_ معرفت ما از دین یک معرفتِ بشری است. دین، دینِ الهی است ولی معرفت ما نسبت به دین مشروط به مقتضیات بشر است بنابراین قرائت‌های مختلفی از دین داریم! نمی‌توانیم بگوییم تنها یک قرائت از دین وجود دارد. اگر بخواهیم این حرف را بزنیم، نه تاریخ با ما همراهی می‌کند و نه عقل. این ما هستیم که این دین را می‌فهمیم، البته ما دین را می‌فهمیم با پایبندهای هرمونوتیک به متن، ولی با این همه بین تفاسیر ما تفاوت وجود دارد.   *در نقد و تحلیل سه موضوع اشاره شده در صحبت‌های آقای بهشتی موارد زیر را باید بیان کرد.   در اشاره به موضوع اول: صحبت‌های بهشتی در اشاره به مسئله رابطه مرید و مرادی و بحث عالم و متعلم؛ در بادی امر صحیح به نظر می‌رسند اما پر واضح است که نکته مستتری که از آنها فهمیده می‌شود، اشاره‌های گنگ به اعتقاد ما در زمینه پیروی محض از ولایت فقیه است. اما پیروی محض از ولایت فقیه و ذوب در اسلام ناب را هرگز نمی‌توان مسئله‌ای عنوان کرد که چیزهایی مثل گفت‌وگو و سایر شرط و شروط‌ها بر آن حاکم باشد. بر این مسئله غیر از یک تعبد، هیچ چیز دیگری حاکم نیست. به سخن دیگر اینکه اگرچه تفکر ناب شیعه، ساحت عقل را بر هر چیزی روا می‌دارد اما ساحت‌هایی نیز وجود دارد که بنا به محدودیت عقل بشر و یا بنا به مصلحت (مثلا در عرصه حکومت) باید تعبد صرف و پذیرش در لحظه را انجام داد. اگرچه در همین ساحت نیز تلاش برای فهم عقلایی و درک استدلالی کار ممدوحی است اما بدیهیست که برای برخی امور نمی‌توان منتظر صرف زمان و یا اقناع حتمی ماند و باید امر ولی را اطاعت کرد. همچنین است که اگرچه ولایتمداری باید در عمل تجلی یابد اما در مسئله ولایت فقیه حتی در صورتی که شخصی نتواند در وادی نظر هم با امر ولی فقیه همسان شود و آنرا درک کند؛ مکلف به عدم اصرار بر ابراز نظر مخالف خود است. چه اینکه بدیهیست شعبه سازی در فرمان ولی فقیه و یا الحاح و اصرار در بیان نظری مخالف با نظر او، اساس رهبریّت و ولایت را زیر سؤال می‌برد و آنرا در حد مدیریتی محدود در یک اداره کوچک تنزّل می‌دهد. (در اینجا باید اشاره کرد که «ولایت» هرگز به معنای بسته شدن افواه و یا دگماتیسم نیست. امر ولایت مقولاتی از دنیا و آخرت انسان‌ها را با توجه به کنش‌های جمعی و رخدادهای زمانه، مورد مدیریت قرار می‌دهد که جامعه را در راه صلاح و فلاح نگاه دارد) کارکرد و ارزش «ولایت» در فرمانپذیری الساعه و پذیرش بی‌قید و شرط فرامین آن است. فرمانپذیری و پذیرشی که یقیناً در کنار تلاش برای فهم استدلال‌ها و مصالحی که فرمان ولایت بر اساس آنها صادر شده است، جلا و رفعتی بزرگتر یافته و فرد را از مقام «صاحب بصیرت» به مقام «صاحب بصیرت نافذ» (در اشاره به مقام ذکر شده برای حضرت عباس از سوی ائمه هدی) سوق می‌دهد.  ضمن اینکه اگر هم برخی مصالح تصمیمات ولی زمانه هیچگاه درک نشود و یا اگر ولی زمانه در دو مقطع دو حکم متضاد را صادر کند؛ این مسائل بنا به استدلال‌های عقلایی، هرگز خدشه‌ای بر مستقیم بودن صراط تبعیت از او و گردن نهادن به فرامینش وارد نمی‌سازد.   در اشاره به موضوع دوم: بهشتی از مسئله حق تجدید نظر خواهی در ماجرای پذیرش عمومی سخن گفته است! چند ماه قبل از وی بود که سعید حجاریان نیز طی مقاله‌ای در روزنامه شرق نوشت: «تأسیس دولت بر اساس دیدگاه فلسفی "جان لاک" مبتنی ‌بر مالکیت است. بر اساس این دیدگاه مردم حق خود را برای صیانت از حقوقشان- تا حدی که آزادی خودشان سلب شود- به حاکم واگذار می‌کنند؛ حالا می‌توان این پرسش را مطرح کرد که اگر بخواهیم قراردادی را فسخ کنیم شرایط چگونه است؟ آیا عقد قرارداد دوطرفه است یا شروطی دارد که نمی‌توان آن را فسخ کرد؟! می‌توان گفت هر عقد، شروط ضمن عقد خود را دارد که طرفین آن را حین انجام قرارداد می‌پذیرند؛ مانند حق طلاق و حق تحصیل که زن و مرد حین عقد ازدواج لحاظ می‌کنند...لذا می‌توان گفت تعهد به قانون اساسی شرط ضمن عقد مردم و دولت است» حجاریان و به تبع او بهشتی در پرسش و پاسخ خود در پی بیان همان شبهه همیشگی یا به عبارت بهتر القای این معنا! هستند که اگر مردم روزی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران را نخواهند چه باید بکنند؟! شبهه‌ای که قبلاً اینطور بیان می‌شد که اگر مردم در همه‌پرسی 12 فروردین سال 58 به جمهوری اسلامی ایران «آری» نمی‌گفتند آنگاه چه اتفاقی رخ می‌داد؟! این سؤال 2 پاسخ دارد. پاسخ اول منطقی است و آن اینکه رأی ندادن به صورتی از نظام حکومتی به این معنا نیست که شاکله آن حکومت باید به دوران پیشاانقلاب برگردد و زحمات و خون‌دل‌های خود و یارانش را به باد بسپارد! بلکه به این معناست که اصلاحات لازم در سبد گزینه‌های مطلوب اعمال می‌شود و از بین گزینه‌ها یکی توسط مردم انتخابات می‌شود یا اینکه به گزینه‌ای رأی آری یا خیر داده می‌شود. پاسخ دوم اما پاسخی است که امام راحل بعنوان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به این سؤال می‌دهد. آن یار سفر کرده در روز 9 فروردین سال 58 و قبل از برگزاری رفراندم، طی سخنانی در مدرسه فیضیه قم می‌فرماید: شما آزادید که به هرچه بخواهید رأی بدهید لکن رفراندم معنایش «آری» و «نه» است و لیکن شما آزاد هستید. به همین نکته هم توجه کنید که «نه» معنایش رژیم سلطنتی نیست؛ «نه» معنایش این است که جمهوری اسلامی را نمی‏خواهید. بعد می‏شود که شما رژیم سلطنتی خواستید و «نه» گفتید؛ می‏شود که جمهوری مطلق خواستید و «نه» گفتید؛ و می‏شود که جمهوری دموکراتیک خواستید و «نه» گفتید. «نه» معنایش رژیم سلطنتی نیست که از آن فرار کنید. در هر صورت شما مختارید که «آری» بگویید یا «نه» بگویید، یا هرچه دلتان می‏خواهد در ورقه بنویسید؛ کسی جلوی شما را نمی‏گیرد. در ادامه این دو پاسخ، عده‌ای این شبهه یا به عبارت بهتر همان سؤال و جواب حجاریان و بهشتی را با ادبیاتی دیگر تکرار می‌کنند مبنی بر اینکه اگر در روزگاری مردم و نسل‌های بعدی از نظام خسته شدند و قصد تغییر داشتند آنگاه چه باید کرد؟! پاسخ این است که اولاً قصد تغییر در نظامی که مستظهر به اصول عقلایی، وحی منزل، شرع اسلامی و تحلیل صحیح(به معنی فهم واقعیت‌های یکتای جهان پیرامون) است؛ نه یک خواست طبیعی که «خیانت» به حقوق دیگران و خیانت به عقل و انسانیت است. ثانیاً فرض بر اینکه کسی توانست هر 4 مبنای عقل و شرع و وحی و تحلیل صحیح را زیر پا بگذارد و به قصد تغییر در نظام نائل شود؛ دو راه در پیش روی او وجود دارد: اول، هجرت از سایه‌ی عملگری آن نظام و رفتن به حیطه‌ی سرزمینی حکومتی دیگر و دوم، دست بردن به قبضه شمشیر و جرأت مبارزه مردانه با آن نظام حاکم در کنار پذیرفتن تمام هزینه‌های این اقدام میلیتاریزه. (بدیهیست که پیگیری براندازی یک نظام سیاسی با پشت میز نشینی در سایه همان نظام و در سایه استفاده از امنیت و خدمات آن حکومت و یا با نکوهش "کیش مرگ"! چیزی جز نفاق و در ادامه مفتضح شدن در مقابل قضاوت تاریخ نیست) که البته منطقاً می‌توان گفت کسی که در راه مخالفت خود حاضر می‌شود عقل و شرع را زیر پا بگذارد؛ پس یقیناً به چیزی به نام مبارزه مردانه نیز پایبند نخواهد شد و لذا جز دامان تروریسم و نفاق و فتنه، آغوشی برایش گشاده نخواهد شد. و ثالثاً باید دانست که اساساً سؤال و شبهه ذکر شده توسط حجاریان و بهشتی، در هیچیک از نظامات سیاسی دنیا به این زودی (پس از 36 سال) و در مرحله نوپایی مطرح نمی‌شود و حتی شبهه‌خواهان نیز می‌گذارند تا «غوره مویز شود»! و عمر حکومت به رؤیت نسل‌های چند دهمین خود برسد؛ آنگاه به طرح چنین سؤالات خاصی می‌پردازند. تا خیرخواهانشان به رفع شبهات نسل‌هایی که اصحاب و سپس تابعین اصحاب انقلاب را ندیده‌اند، بپردازند و بدخواهانشان آرزوی اسلاف درگذشته خود مبنی بر براندازی آن حکومت را پِی بگیرند. گفتنیست، حجاریان در حالی از قانون اساسی کشور تحت عنوان شرط ضمن عقد قرارداد مردم با دولت یا حکومت نام می‌برد که اولاً عقد می‌تواند به طلاق! هم منجر شود و ثانیاً همه می‌دانیم اصلاح‌طلبان شأن نزول اصلی خود را در وادی سیاست ایران «اصلاح قانونی اساسی»! می‌کنند.   و در اشاره به موضوع سوم: اینکه آقای بهشتی صحبت‌های عبدالکریم سروش را تکرار کند و بگوید: «قرائت‌های مختلفی از دین داریم»! کار پسندیده‌ای نیست. قرائت‌های مختلف پذیرفته است اما نه در ساحت ذات یکتای حقیقت! نمی‌توان از بهانه‌ای به نام «قرائت‌های مختلف» شمشیر ساخت و بر فرق منطق، دین، فهم مشترک و حقایق بی‌شریک کوبید. بحث قرائت‌های مختلف از ابتدا بر همین اساس پدید آمد که کوبشگر «حقیقت» باشد و سعی کند تا حبل الهی را دچار ثنویت جلوه داده و اینطور عنوان کند که هر دستی به هر حبلی چنگ زد؛ لزوماً می‌تواند به حقیقت برسد. و سرانجام این تئوری غلط نیز غیر از پا گذاشتن بر حقیقت، تفرقه، نسبی‌گرایی و دور شدن از ساحت اثبات‌گرای عقل نیست. بدیهیست که پذیرنده قرائت‌های مختلف از دین! همواره در وادی حیرت به سر می‌برد و حتی در صورت لمس حقیقت نیز با نفسانیت برآمده از پذیرش ثنویت و نسبی‌گرایی، آنرا پس می‌زند و در برهوت حیرانی خویش الی‌الابد خواهد ماند. «تفاوت در تفسیر» که بهشتی بدان اشاره می‌کند اگر به معنای تفاوت در جزئیات و اختلاف بر سر کراهت شدیده یا حرام است در میان فقهای صاحب تفسیر (و نه تلامذه) امر بلااشکال است اما اگر بر سر بدیهیات باشد و پای‌گذرانده بر فهم مشترکی به نام عقل اثبات‌گر، به لاقیدی و فتنه‌گری خواهد رسید.   ***   در حاشیه اعتراض سریع‌القلم به دانشجویان بسیجی کتاب‌های سریع‌القلم را چه کسی می‌نویسد؟! چندی قبل بود که خبرگزاری فارس در لابه‌لای یکی از گزارش‌های تحلیلی خود به آقای محمود سریع‌القلم از استادان دانشگاه و چهره‌های نزدیک به جریان خاص که گفته می‌شود مشاور رئیس‌جمهور روحانی نیز هست اشاره کرد. فارس در گزارش خود آورده بود: او در کتاب عقلانیت و توسعه یافتگی ایران از این می‌گوید که پذیرش گذرنامه یک ایرانی توسط کشورهای مطرح غربی نظیر فرانسه، انگلیس و آمریکا اوج احترام یک دولت به شهروندان خود است! پس از انتشار این مطلب که البته نظیر آن قبل از این و به کرّات در سایر رسانه‌ها نیز نقل شده بود، گویا آقای سریع‌القلم در اعتراض به بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی که گزارش فارس را بازنشر کرده بود؛ اعلام کرده است که چنین مفاهیمی در کتاب او وجود ندارد. او در همین رابطه کتاب عقلانیت و توسعه خود را نیز به دانشجویان بسیجی هدیه کرده و با استفهامی انکاری خواسته است، بداند که در کدام بخش کتاب وی، چنین مفاهیمی وجود دارد؟!   *آقای محمود سریع‌القلم در کتاب عقلانیت و توسعه خود 2 مرتبه صراحتاً به ارتباط مستقیم «احترام» و «اوج احترام» با چیزی به نام «گذرنامه» یا همان پاسپورت اشاره می‌کند. او در صفحه 424 چاپ پنجم کتاب خود در همین رابطه می‌گوید: «عشق و تعصب به سرزمین، قدرت و عظمت است که باعث می‌شود سیاست‌مداران تلاش کنند، گذرنامه کشورشان از نهایت احترام برخوردار باشد.» بدیهیست که گذرنامه یا همان پاسپورت صرفاً برای ورود به سایر کشورها کاربرد دارد و بدیهی‌تر است که منظور آقای سریع‌القلم از «اوج احترام» یقیناً تلاش برای گذر صاحب پاسپورت از فرودگاه کشورهای گابن و چاد و مکزیک نبوده است بلکه کشورهای ممدوح ایشان نظیر آمریکا و انگلیس و فرانسه و فنلاند و چین و ژاپن مورد نظر بوده‌اند و باز هم بدیهیست که آقای سریع‌القلم بر اساس عنوان کتاب خود و محتوای آن در حال موعظه مردمان سنگاپور و اوکراین و آمریکا نیستند بلکه صریحاً در حال سخن گفتن از ایران و ایرانی هستند. آقای سریع‌القلم البته منظور واضح خود را در بحث «احترام به گذرنامه» در فرازی دیگر از کتاب یاد شده نیز مجدداً مورد اشاره قرار می‌دهد و می‌گوید: «اگر به گذرنامه یک کشور در دنیا احترام بگذارند، این یک سرمایه است»! در عین حال ممکن است قصد آقای سریع‌القلم از اعتراض به دانشجویان بسیجی، این بوده باشد که چرا «عین نص» کلام کتاب ایشان در گزارش فارس نیامده است؟! پاسخ این سؤال هم ساده است. اولاً وظیفه خبرنگار رساندن «پیام» است. و پر واضح آنکه وقتی خبرنگار در هنگام نوشتن یک گزارش خبری _ تحلیلی قصد دارد در حد اشاره به نظر شخصیتی، مطلبی را نقل کند، به نقل فحوا و پیام صحبت یا نوشته او بسنده می‌کند و نیازی به آوردن متن دقیق بیانات! نیست. و ثانیاً ما در کشور اخباریون و نص‌پرست‌ها زندگی نمی‌کنیم که عقل را به کناری گذاشته و صرفاً با کلمات و الفاظ محاجّه کنیم و یا زبان ما عربی نیست که با تغییر یک کسره و فتحه، محتوای جمله‌ای تغییر کند. اما مسئله دیگری هم وجود دارد که اشاره به آن خالی از لطف نیست. بخش زیادی از افکار عمومی در ایران اسلامی می‌دانند که تنی چند از استادان اصلاح‌طلب ایرانی به اصطلاح متجدد! هستند که اهل پوشیدن کراوات در مجامع خارجی هستند و عقاید عجیبی با تیترهای «آمریکا دیگر قصد براندازی ایران را ندارد»، «آمریکا و فرانسه پیشرفته‌اند و ما عقب‌مانده و عقب افتاده‌ایم»!‌ «مردم ایران دروغ‌گو و خشن و کم‌تحمل و غیره‌اند»، «خوداتکایی چیز بیهوده‌ای است»، «سیاست به لبوفروش‌ها و راننده‌تاکسی‌ها ربطی ندارد» و ... دارند. این حقیقت واضح از باب تذکار و «اتّقوا من مواضع التّهم» بیان شد تا اگر پس از این کسی صحبتی را درباره افکار آقای سریع‌القلم گفت و آن نقل احیاناً در کتاب‌ها و مقالات و سخنرانی‌های ایشان قید نشده اما به افکار اردوگاه ایشان شبیه بود؛ نه جای تعجب است نه جای گله‌گذاری به دانشجویان بسیجی...

94/07/19 - 13:12





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن