واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: برنامه های توسعه نیافته کودک تهران- ایرنا- روزنامه ابتکار در صفحه جامعه و شهروند نوشت: فاطمه دانشور، رییس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران، اشاره ای به وضعیت نابسمان کودکانی می کند که درون مراکز سازمان بهزیستی بزرگ شده اند و حالا باید به زندگی اجتماعی برگردانده شوند. اما چطور و چگونه، مهم است. وقتی که سر از میان خروارها کارتون در می آورند.
در این گزارش که در شماره روز یکشنبه 19 مهر 1394 خورشیدی به قلم غزاله پورخاکی انتشار یافته، می خوانیم: به زیستن را به راحتی می توان از میان واژگان بهزیستی پیدا کرد. سازمانی با وسعت یک زندگی بهتر. اما نکته ای که در این میان شاید برای دقایقی تعجب ها را برانگیزاند این است که رییس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران، اشاره ای به وضعیت نابسمان کودکانی می کند که درون مراکز این سازمان بزرگ شده اند و حالا باید به زندگی اجتماعی برگردانده شوند. اما چطور و چگونه، مهم است. وقتی که سر از میان خروارها کارتون در می آورند. با نگاهی دقیق تر به سند چشم انداز و برنامه های توسعه می توان به راحتی فضای خالی و خلایی را در مورد کودکان دید. امیر، یکی از همان کودکان دیروز است که این روزها، نام شیک تری را به وی اختصاص داده اند؛ کودکان رسوبی. حالا که به سن 18 سالگی رسیده است، باید مانند یک مرد وارد اجتماع شود. اجتماعی که قانونش کمی دچار نقص است و حالا باید از سازمان بیرون بیاید و سرکی به خیابان های تهران بزند. کارتون خوابی شاید چاره ای باشد برایش تا بتواند در گوشه و کنار خیابان، روزگارش را فارغ از پرداخت اجاره و کرایه و غیره و ذالک بگذراند. عمق این مشکلات و معضلات آنقدر گاهی زیاد می شود که به راحتی می توان چهره زشت آن را در میان کارتون خواب های گوشه و کنار پارک ها یا دره های فرورفته در عمق شهر دید. **قدم اول در سازمان بهزیستیقدم اول شاید شروع از بهزیستی باشد. سازمانی که تمام هجمه های فاطمه دانشور، عضو شورای شهر تهران به آن وارد است. دانشور معتقد است که بارها ناله های مادرانی را شنیده ام که به خاطر اندک مبلغی مجبور به فروش کودکانشان شده اند؛ به گونه ای که در یک مورد مردی دو فرزند 9 و 12 ساله خود را برای دریافت 60 هزار تومان فروخته بود. همین نکته شاید مسیر راه را به سمت 23 درصدی جمعیت کودکان را در کشور هدایت می کند. زمانی که هیچ تعریف یکسانی از کودک در قوانین کار، مدنی، شرکت در انتخابات و قانون صدور گذرنامه و ... وجود ندارد و این سوال به خوبی نمود پیدا می کند که در این چند سال برای حل مشکل کودکان بدسرپرست، قوانینی پیش بینی نشده است یا تمامی اقدامات به عقیده این عضو فعال در امور کودکان بدسرپرست، مقطعی و تبلیغی بوده است؟**برنامه های توسعه نیافتهبرنامه های توسعه راه خود را در میان اخبار منتشره باز می کنند. برنامه هایی که به خوبی می توان از نامش به مسیر توسعه ای رسید. اما با نگاهی اجمالی به آن می توان تامین هزینه های کودکان بی سرپرست، رسید اما در مورد کودکان بدسرپرست، کمی غفلت باعث پس زدگی آنها به سمت این پدیده نه چندان دیرآشنا کرده است. مروری شاید، باید تا بتوان به الزام تهیه سند ملی امنیت کودکان در روابط اجتماعی رسید. سندی که تا به امروز، تحقق نیافته است. اما همیشه در جایی درجا زده ایم که گفته ایم این کمبودها وجود دارد. راهی برای رفع این نقصان ها ضروری است تا کاهش آسیب های اجتماعی که فقط تریبون های رنگ و وارنگ را به خود اختصاص می دهد، صورت پذیرد. در اینجا به خوبی می توان روند تحویل کودکان بی سرپرست را شاهد بود. کودکی به بهزیستی سپرده می شود. کمبود فضا، دلیل محکمی می شود برای اینکه شرایط واگذاری این کودکان وامانده از حیات یک کودک معمولی به خانواده ها آسان تر صورت گیرد. حال جا برای پذیرش کودک دیگر باز می شود. داستان به این راحتی ها هم نیست. حال این وضعیت را به کلانشهرهای بسط دهید. پدیده ها با وسعت این شهرها، بزرگ تر می شوند. شب های تهران، گواهی است بر ردپای تمامی این آسیب ها که در درون خود می لولد و می پیچد و کودکی سراسر آسیب دیگر را می زاید. **تناقضی در آمارهابا توجه به گزارش های ارائه شده، از سال 87 به بعد – سالی که آرام آرام واژه کارتون خواب جای خود را در میان زنان باز می کرد- تعداد زنان کارتون خواب افزایش پیدا کرد. به دنبال افزایش آمار زنان کارتون خواب، به تعداد کودکان متولد شده از این زنان هم افزوده می شود. اما قانون تکلیف مشخصی برای آنها ندارد. پدیده ای غیر قابل انکار که گریبان سیاهه های شب این شهر بزرگ را نه بلکه بسیاری از شهرها را گرفته است. قانون ناقصی که به همان کودکان رسوبی ابتدای گزارش بازمی گردد. آنهایی که پس از 18 سالگی نتوانسته اند در این سازمان بمانند و سر از دره های تنگ و تاریک کارتون خواب ها درآورده اند. آیا مشکل در نظام حمایتی از این کودکان وجود دارد؟ مشکلی که در میان عدم تخصیص بودجه به سازمان بهزیستی، مغفول می ماند. اینها همه در حالی است که رییس سازمان بهزیستی در مرداد ماه امسال از وجود 8 هزار کارتن خواب در کشور خبر داده بود. کارتون خواب هایی که بر اساس جنسیت، سن و نوع مشکلات خود هر یک به نوعی می توانند آسیب های متفاوتی از بیماری های گوناگون تا معضلات گوناگون تر دیگری وارد آورند. انوشیروان محسنی بندپی هم به خوبی به آثار منفی کارتون خواب ها اشاره کرده بود و حل آن را نیازمند تلاش و برنامه ریزی مدون علمی و تخصصی دانسته بود. جای تعجب از آنجایی آغاز می شود که معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در تازه ترین آمار این سازمان، آمار کارتون خواب ها را 15 تا 17 هزار تن عنوان کر و اولویت این سازمان را ساماندهی به وضعیت کودکان کارتون خواب دانست. **کمی بالاتر از هزینه ماهیانه یک میلیون و 200 هزار تومانحال در این میان اشاره به چند نکته ضروری می رسد. اقدامات سازمان بهزیستی در قبال کودکانی که به آنها سپرده می شود، یک پروسه قبل و بعد را می طلبد. ساماندهی به وضعیت کودکان و بعد از اینکه به سن 18 سالگی می رسند، چه وظیفه ای در این میان نمایانده می شود؟ وظیفه ای که حال به وسعت کارتون خوابی هزاران کودکی مانند امیر، می شود و وظایف این سازمان را سنگین تر می کند. آنطور که در میان صحبت های مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی درباره نحوه اسکان کارتن خواب های حوزه بهزیستی دیده می شود، کودکان کارتن خواب نیز چنان چه خانواده ای داشته باشند به خانواده ارجاع داده می شوند و در صورت نیاز، به آن ها خدمات مالی ارائه می شود. اگر کودک کارتن خواب هیچ خانواده و سرپرستی نداشته باشد نیز به مراکز شبانه روزی بهزیستی که مربوط به کودکان بی سرپرست و بدسرپرست است، معرفی می شود که این مراکز معمولا توسط هیئت امنا و موسسات خیریه اداره می شود. در این میان تناقضات بسیاری به چشم می خورد که وضعیت کودکان رها شده از سازمان بهزیستی مورد خطابه خانم عضو شورای شهر تهران است. هزینه هر کارتن خواب در بهزیستی با توجه به شرایط خاصی که دارد متفاوت بوده و حدودا یک میلیون و 200 هزار تومان ماهیانه برای سازمان بهزیستی هزینه برمی دارد. امارها نشان می دهد که حدود 10 درصد از 15 هزار کارتن خواب تهران با بیماری واگیردار مواجه بوده و امکانات موجود تنها برای یک سوم کارتون خواب ها کافی است. هزینه ماهیانه نگهداری از این کودکان بیشتر است یا هزینه های پس از رها شدن آنها؟ اینها سوالاتی است که در میان جدال های میان دو سازمان مسیر خود را گم می کند و در نهایت به این جمله منتهی می شود که: «کودکان احساس، جای بازی اینجاست؟»*منبع: روزنامه ابتکار**گروه اطلاع رسانی**9362**9131
19/07/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]