واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سندي چاپ نشده از دوران قاجار(3) نويسنده: احمد كتابي، استاد پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي 5. مداخلات آشكار و پنهان بيگانگان مطامع انگليس در خصوص خوزستان ... امروز احمدخان، سرتيپ جهاز(28)، آمده بود ميگفت كه كار عربستان از اين نقلها گذشته: صاحبمنصبان انگليس در جهاز صحبت ميكنند كه اهواز را چنين آباد ميكنيم! چنين و چنان خواهيم كرد! اگر روسها بيايند چنين جنگ ميكنيم و به ما ايرانيان ميگفتند كه وقتي عربستان با ما باشد، براي شما بهتر ميشود! و از اين قبيل عبارات با كمال وجد و شور ميگفتند بدون هيچ احتياطي. در حقيقت، بعضي ما ايرانيان هم، آنها را مدد ميكنيم... (همان، ص 121) و نيز: ... آزاد كردن كارن(29) براي عبور كشتيهاي خارجه باعث نفوذ انگليسيها شده و عنقريب بايد خانه را به اين مهمانهاي محترم پر زور واگذار و عقب كشيد!... (همان، ص 48) و نيز: ... دولت انگليس بدون اذن و اجازه از دولت تا حال سه مرتبه كشتي خود را از شاخه بهمنشير گذرانيده و از وقتي كه بناي اجازة دخول آنها [داده] شده در كارن تلگرام زدن از بصره را به سمت خود بوشهر و بمبئي من باب احتياط موقوف كردهاند كه مبادا مطالب مهمة پوليتيكية آنها به خارج نشر كند... (همان، ص 54) و نيز: ... حضرات انگليسيها، آن طور كه چاكر فهميده، منظورشان تجارت نيست. اين كارها بهانه است. و با اين مستمسك ميخواهند عنقريب محمره(30) و بلكه اهواز را متصرف شوند... (همان، ص 81) و: ... در هر صورت حضرات(31) خيالات بلند دارند. بيچاره خفتهاي كه بيداري در پي او باشد!... (همان، ص 73) اقتدار بي حد و حصر مأموران سياسي انگليس ... نميدانم قونسول انگليس چرا بايد هميشه پنجاه نفر سرباز رشيد افغان و سوار داشته باشد و البته مبلغي هم فشنگ ذخيره دارد. نميدانم به اذن و اجازة دولت است؟... (همان، ص 119) و نيز: ... در حقيقت، جلگة وسيع با صفاي ريشهر(32) را تبعة خارجه در تصرف دارند و ديناري هم از بابت ماليات به ديوان نميدهند، بلكه زور هم ميگويند و سفارت(33) انگليس، كرنل راسل، در حقيقت حكومت دارد و حكومت ايران در جنب سفرا جرأت نفس كشيدن ندارد و با احدي جرأت جواب و سئوال ندارند كه فوراً يك بستگي به سفارتي پيدا ميكنند مثلاً پسرخانه همساية سقا يا رختشور يا آبكش يا دايه يا آشپز فلان نوكر سفير است!... (همان، ص 108) و نيز: و غالب اهل بوشهر به اسم ماست فروش و بلمچي و سقا و غيره همبستگي دارند به سفارتي حتي تجار و كسبه... (همان، ص 109) اعمال نفوذ انگليسيها از يك سو و اختلافات ايرانيها از سوي ديگر ... كار عربستان دو اشكال بزرگ به هم رسانيده: از يك طرف نفوذ انگليسيها با آن استعداد كه فرصت به ما نميدهند و عرصه را بر ما تنگ نمودهاند... و از يك طرف عدم وفاق مأمورين ايران، خواه حكومت كل، خواه اجزاي او و خواه مأمورين موقتي (همان، صص 73-74) رخنة انگليسيها در كشور به بهانة تلگراف ... انگليسها، به بهانه تلگراف، عجب رخنهاي در ايران كردهاند و با رعايا و اراضي مربوط و مأنوس شدهاند و حالا كه بناي استخراج معادن شد، اين قدر بريزند در ايران كه يك وقت ملتفت شويم تعداد نفوس انگليسها معتبرو متمول و مسلح بيش از رعاياي گرسنه ايران است... (همان، ص 137) و نيز در همين خصوص: ... تمام مطالبي كه [به وسيله تلگراف] مابين طهران و اصفهان با بوشهر گفتگو ميشود، انگليسها ميگيرند و رموز را حل كردهاند و قبل از آنكه به صاحب كار برسد صورت آن به لندن تلگرام شده. اين مطلب محقق است بر اولياي دولت. لازم است كه علاجي براي اين كار بكنند و الا چه تلگرامي و چه رمزي؟ (همان، ص 102) تلاش براي تطميع ايرانيان از راه رشوه ... طيلر صاحب(34) كه... به عنوان تجارت آمده است به محمره و اهواز در سه مجلس با حقير ملاقات نموده... اظهار نمود كه چون شما زحمت ما را متحمل شدهايد من بايد... [هدايايي! به شما] بدهم... تعارفات او زياد بود... حقير همه را رد نمود و مراتب را... در حضور... جمعي به نظامالسلطنه اظهار نمود و گفت مقصودي از اين حرف ندارم جز آنكه ملتفت باشيد... كه منظور اينها بستن چشم و گوش ماست تا مقاصد خود را در عربستان صورت دهند و كمال خيانت به دولت و ملت است قبول كردن تعارف از اينها و بعد ناچار همراهي كردن با خيالاتشان... (همان، ص 80) 6. تأسف از عقبماندگي خرمشهر نسبت به بصره ... حقيقت بصره وضعش نسبت به سال 96 [12] و 99 [12] كه حقير ديده بود، خيلي ترقي نموده: نخلستانها زياد شده، بر عدد بيوتات(35) و عمارات افزوده[شده]، كاروانسراها و بازارها زياد شده. خرماي بصره عجب مالالتجارة معتبري شده. از ينگيدنيا(36) و فرنگستان تجار مخصوصاً ميآيند براي خريد. حيف از محمره كه با آن استعداد آب و خاك، خراب و ويران و لاينفع مانده!... (همان، ص 68) و نيز: ... از قرار تحقيق حالا هر سال يك كرور تومان [فقط] قيمت فروش خرماي حلاوي (حلاوه) آنجا [=نخلستان ام الحفيف بصره] است كه بر تمام خرماهاي بصره ترجيح دارد... [و حال آنكه] فروش تمام خرماهاي محمره را [فقط] سالي تا يكصد هزار تومان ميگويند... (همان، ص 71) و نيز در خصوص عدم پيشرفت سواحل متعلق به ايران: ... صبح شنبه 6 رجب[1306 ه ق] حركت نموديم در شطالعرب به سمت دريا تا مقابل فو. ساحل طرف عثماني(37) همه جا آباد و نخلستان بود جز به ندرت... ولي در سمت جزيرهالخضر [متعلق به ايران] غالب سرحدات باير بود... (همان، ص 77) 7. جلاي وطن ايرانيان به عراق و امكان بازگرداندن آنان ... عمده مطالب [كدخدايان و ريش سفيدان طايفه] بيرانوند [كه به ديدن حقير آمده بودند]... اينكه: هزار خانوار آنها از بابت ظلم رفتهاند خاك والي پشتكوه و خاك روم(38)... و اصل ماليات آنها دو هزار و سه تومان بوده و مظفرالملك دوازده هزار تومان ميگرفته و ضياءالدوله سه هزار و پانصد تومان گرفته و معادل همين مبلغ عباسقليخان و لطفعليخان سركردة آنها تعدي كرده و باعث فرار آنها شده... (همان، ص 25) و نيز: ... امروز... حاجي ملا رضا، شهبندر(39) قديم بصره، به اتفاق 25 نفر از تجار عجم و معارف(40) كسبه، از سادات و غير سادات، آمدند از بصره به ديدن [حقير] و از قرار مذكور، دو سه نفر از آنها، بيش، به رعيتي(41) ايراني باقي نيستند. مابقي از سوء سلوك شهبندرها به تدريج رعيتي عثماني را اختيار نمودهاند و از قرار مذكور حالا قريب يكهزار نفر فلاح ايراني در نخلستانهاي بصره هستند... (همان، صص 91-90) و نيز: ... تمام تبعة ايراني، از تجار سكنة بصره و غيره، حاضرند براي آمدن در محمره و ساختن عمارات و آبادي و تجارت و غيره ولي تأمين ميخواهند... (همان، ص 69) 8. تشويق مصرف كالاهاي ساخت وطن ...[در كاشان انواع منسوجات] ... مثل روي فرشي مخمل، تشك مخمل، قاليچة مخمل، ... و اقسام قناويز(42) و خاقاني(43) و شمد و قدك(44) و دستمال چنان خوب ميسازند كه هيچ نسبت به مال فرنگي ندارد. با وجود آنها بر ما ايرانيان حرام مطلق [است] استعمال متاع فرنگي... (همان، ص 184) پي نوشت ها : 28. سرتيپ دريايي (جهاز = كشتي). 29. منظور رود كارون است. 30. خرمشهر. 31. مراد انگليسيهاست. 32. در نزديكي بوشهر. 33. منظور كنسول است. 34. صاحب: «عنواني كه در ممالك اطراف ايران به انگليسيان معنون و سپس به خارجيان دادهاند». (فرهنگ معين). 35. جمع منتهي الجموع بيت: خانهها. 36. تركيبي تركي – عربي است به معناي دنياي جديد (آمريكا) كه از طريق عثماني به كشور ما آمده است. (فرهنگ معين). 37. مراد عراق است كه در آن زمان جزء مستمسكات عثماني بود. 38. مراد عثماني – عراق – است. 39. رئيسالتجار. 40. افراد مشهور، شخصيتهاي برجسته و شاخص. 41. تابعيت. 42. قسمي پارچه ساده ابريشمين كه غالباً سرخ رنگ است (فرهنگ معين). 43. معناي اين لغت در فرهنگ معين و لغتنامه دهخدا ذكر نشده است ولي با توجه به قراين موجود ميتوان احتمال داد كه نوعي پارچه مرغوب باب دربار خاقان بوده است. 44. جامة كرباس رنگين، پارچة غيرابريشمي ملوّن. برگرفته از: آينه ميراث، دوره جديد، سال ششم، شماره دوم، تابستان 1387 (پياپي 41) منبع: www.dowran.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 436]