محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846561884
روایت میناوند از اتفاق وحشتناکی که در راه رفتن بر سر مزار نوروزی افتاد
واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
روایت میناوند از اتفاق وحشتناکی که در راه رفتن بر سر مزار نوروزی افتاد
روز نو : مهرداد میناوند قصد داشت به این شهر برود و سر مزار هادی نوروزی حاضر شود اما لندکروز میناوند در نوشهر چپ شد. تصاویر منتشر شده از خودروی این بازیکن نشان می دهد با خوش شانسی از چنین تصادی جان سالم به در برده است. میناوند در این باره به خبرآنلاین توضیح می دهد: «متاسفانه ماشینم چپ شد و فقط خدا را شکر می کنم که زنده مانده ام.» او در پاسخ به این سوال که دقیقا چه اتفاقی رخ داده است، می گوید: «من برای حضور در یک مراسم خیریه به رشت رفته بودم. پس از مراسم هم گفتم راهی روستای هادی نوروزی شوم تا بتوانم سرخاکش بروم. فکر می کنم اگر الان زنده ام فقط به خاطر دعای همان بچه هایی است که در رشت برایشان کار خیریه کردم.» میناوند درباره شکل تصادفش توضیح می دهد: «متاسفانه جاده مشکل داشت. نه ایمنی وجود داشت و نه جاده سازی درستی. اصلا علامتی نبود که نشان دهد جاده باریک می شود. گوشه جاده هم کلی میل گرد و سنگ ریخته بودند. یک چراغ چشمک زن هم گذاشته بودند که از چراغ قوه ضعیف تر بود. یعنی هیچ نوری نداشت که من آن را درست ببینم. یک لحظه کنترل ماشین از دست رفت و چپ کردم.»
او درباره کمک های مردمی می گوید: «باز دم مردم گرم که به من کمک کردند چون خبری از آمبولانس نبود. نیروی انتظامی هم 40 دقیقه بعد از آن تازه رسید. خدا را شکر می کنم که الان زنده ام.»
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۴ - ۲۳:۵۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]
-
گوناگون
پربازدیدترینها