واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
ورزش> لیگ برتر؛
گزارشی از آنچه اتفاق افتاد /"هادی نوروزی" کاپیتان فوتبال ایران شد
پنجشنبه که از خواب بلند شدید، بالاخره از یک طریقی متوجه تراژدی بزرگ فوتبال ایران شدید.
به گزارش سرویس ورزشی "جام نیوز" ، شاید یک پیامک، شاید پیامی در اینستاگرام یا تلگرام و شاید یک تماس تلفنی. شاید هم وبگردی میکردید که چشمتان به خبر این واقعه شوم افتاد، یا مشغول دیدن اخبار از تلویزیون بودید. بالاخره یک راهی وجود داشت که با شنیدن این خبر، تنتان بلرزد. حتماً آن لحظه به خودتان گفتید: «چی؟ هادی نوروزی؟ امکان نداره! چرا؟
جوان به اين رعنايي، كاپيتان پرسپوليس در اوج فوتبالش...» حتماً اول باورتان نميشد و حتماً حالتان گرفته شد اما متأسفانه هادي از پيشمان پر كشيد و رفت. يك عروج باورنكردني. ديگر هادي را با پيراهن شماره 24 و با بازوبند طلايي رنگش در زمين نميبينيم. كافي است همين حالا نام «هادي نوروزي» را در موتور جستوجوگر گوگل search كنيد تا ببينيد چندهزار عكس با پيراهن قرمز از او خواهيد ديد. پسري كه هيچ وقت تغيير قيافه نداد چون هميشه به فوتبالش فكر ميكرد نه به تيپ و قيافهاش. هادي آرام و بيحاشيه بود اما پيمانه عمرش خيلي زود پُر شد.
يك مهماني ساده، آخرين ضيافتي بود كه هادي پيش از مرگ تجربه كرد. يك مهماني خانوادگي. دوستانش ميگويند حدود ساعت 4 صبح حال هادي بد ميشود. او را فوراً به بيمارستان آتيه منتقل ميكنند. سيپيآر بيمارستان كار را شروع ميكند تا او را احيا كند. تلفنها از همان ساعت به صدا درميآيد. پندار خمارلو مديررسانهاي باشگاه يكي از اولين نفراتي بود كه موضوع را متوجه شد. وقتي به بيمارستان رسيد، مهرداد كفشگري، محسن بنگر و عليرضا نورمحمدي را در بيمارستان ديد. كمكم پرسپوليسيها با چشمهاي پف كرده از خواب و حالتي پريشان به بيمارستان رسيدند. كريم باقري، محمود خوردبين، ايمان صادقي، بابك حاتمي و... تكتك آمدند اما كاري از دست هيچكس برنميآمد. در عين ناباوري، هادي ساعتها قبل مثل استارتهاي سرعتي كه در زمين بازي داشت و مدافعان حريف را از پيشرو برميداشت، با اين دنيا و تمام متعلقاتش وداع كرد. انگار مثل هميشه عجله داشت. طبق ادعاي پزشكان بيمارستان آتيه، تلاش 45 دقيقهاي براي احياي نوروزي بينتيجه ماند و او قبل از طلوع خورشيد روز 9 مهرماه، چشمانش را براي هميشه روي دنيا بست.
تا قبل از اينكه ساعت، 10 صبح را نشان دهد، تعداد زيادي از پيشكسوتان، همبازيهاي قديمي، هواداران پرسپوليس و مردم عادي مقابل بيمارستان آتيه جمع شدند. آنها مدام از يكديگر ميپرسيدند: «چه اتفاقي افتاده كه هادي به اين سادگي تمام كرد؟» اما هيچكس جوابي براي اين سؤال نداشت. نوروزي يكي از پاكترين بازيكنان فوتبال ايران بود كه هرگز دستش به هيچ نوع خلافي آلوده نشد. آنهايي كه هادي را از نزديك ميشناسند، روي اين موضوع با سوگند، صحه ميگذارند.
قبل از ظهر بود كه پيكر نوروزي به پزشكي قانوني منتقل شد و مردم از مقابل بيمارستان پراكنده شدند. هيأتمديره حدود ساعت 11 جلسهاي فوري تشكيل داد تا مشكل پيش آمده را آناليز كند. البته زادمهر در آمريكا و عبدي در مالزي به سر ميبردند. برنامهريزي شد و سپس گفتند تشييع پيكر به جاي ورزشگاه شيرودي، در ورزشگاه آزادي برگزار خواهد شد و همچنين به خواسته خانواده نوروزي، پيكر او براي تدفين به بابل، روستاي كپورچال منتقل ميشود.
بازيكنان به خانه نوروزي در منطقه سعادتآباد رفته بودند. آنجا حسابي شلوغ بود. مردم جمع شده بودند تا براي آخرين بار با كاپيتان محبوب پرسپوليس وداع كنند. هر چهره فوتبالي كه فكرش را كنيد از عادل فردوسيپور و محمد رويانيان گرفته تا تكتك بازيكنان پرسپوليس و حتي چند تن از چهرههاي استقلالي، حتي امير قلعهنويي را آنجا ميديديد. هواداران از داخل خيابان براي هادي شعر ميخواندند و همسر و نزديكان هادي در داخل، بيتابي ميكردند. ظهر كه شد، هاني فرزند هادي از مدرسه به خانه برگشت. براي اينكه زياد جاي خالي پدرش را احساس نكند، به او گفتند محسن بنگر در تمرين او را زده و پايش شكسته است. به همين علت چند روزي در بيمارستان خواهد بود.
اين لحظه، غوغايي به پا شد. خانواده و دوستان و همبازيهاي هادي طاقتشان را از دست داده و اشك ميريختند. عليرضا نورمحمدي، حميدرضا عليعسگری، فرشاد احمدزاده، ايمان صادقي و... براي گريه كردن به طبقه بالايي و راه پلهها پناه آوردند. چند ساعت بعد، مردم از مقابل در خانه نوروزي متفرق شدند. آنها براي كاپيتان تيم پرسپوليس سنگ تمام گذاشتند. همه چيز به ورزشگاه آزادي كشيد. به يك خداحافظي تاريخي با بازيكني كه 7 سال در اوج سكوت و بدون حاشيه براي پرسپوليس فوتبال بازي كرد. يك بازيكن مؤدب كه همه را مجبور ميكرد احترامش را نگه دارند. او حتي وقتي كاپيتان هم نبود، مورد توجه قرار ميگرفت.
صبح ديروز در ورزشگاه آزادي غوغاي ديگري برپا شد. بيش از 20 يا شايد 25 هزار نفر، زن و مرد، پير و جوان آمدند تا با هادي وداع كنند. او روز 28 تيرماه سال 1394 تازه 30 ساله شده بود. حالا هم كاسه عمرش لبريز شد و از ميان ما رفت. مردم سنگ تمام گذاشتند. قرار بود مراسم از ساعت 8:30 شروع شود اما استقبال مردم از اين مراسم باعث شد از ساعت 7:45 با شعارهاي حاضران در ورزشگاه آزادي همه چيز غیرعادی شود. در دست همه، عكسي از هادي بود. كسي نبود كه او را دوست نداشته باشد. شعارهايي به گوش ميرسيد كه دل هر كسي را ميلرزاند: «هادي بلند شو، ورزشگاه بيقراره» يا «پرسپوليس حمله... هادي بايد گل بزنه» و «كاپيتان تيمت رو بردار و بيار» و حتي «نوروزي، روحت شاد». اين شعارها گاهي با تشويق حاضران همراه ميشد و گاهي همراه با نوحهسرايي در مدح اباعبدا... الحسين (ع) با سينهزني.
نماز بر تابوت هادي يكي ديگر از آن سكانسهاي تلخ تاريخ فوتبال اين مملكت بود. هاني و هانا، پسر و دختر هادي، يادگارهاي او در اين دنيا مقابل تابوت پدرشان زانو زده بودند. هاني تازه ماجرا را فهميده بود و گريه ميكرد. همسر هادي هم از همه بيتابتر. هيچكس نميتوانست آرامش را به قلبش بازگرداند. همسر هادي به داخل زمين چمن رفت و به ياد هادي روي آن دويد. او جدا از اينكه پيراهن همسرش را دور گردن خود بسته بود، ساعت و انگشتر هادي را با خود حمل ميكرد.
فضاي سنگين اين مراسم، حضار را به گريه انداخت. چهرههاي فوتبالي، بازيكنان، مربيان، مديران، خبرنگاران، عكاسان، بوقچيها و همه در سوگ هادي ميگريستند اما او آرام در تابوت خود خوابيده بود. هادي از ميان ما رفت آنهم با يك بدرقه بينظير. پيكر او فردا در قبرستان روستاي كپورچال تدفين ميشود و اين آخرين لحظه از زندگي نوروزي روي زمين است. روح او هميشه بايد با تيم بماند و شمارهاش 24 كه كاش به موزه برود./110
۱۱/۰۷/۱۳۹۴ - ۲۱:۱۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]