واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
چگونه صهیونیستها از اختلافات در جهان اسلام میوهچینی میکنند؟
آلسعود در جریان حادثه منا فرصت مغتنمی برای نزدیکی به تهران، عذرخواهی بابت اشتباهات در اداره حج و جبران خسارات وارد شده داشت. آلسعود میتوانستند در پس این حادثه، زمینه نزدیکی بیشتر جهان اسلام را فراهم آورده و مانع از سوءاستفاده صهیونیستها از اختلافات موجود شوند.
فاجعه منا نمادی روشن از سقوط اخلاقی آلسعود بود. دولتی که هرچند مدعی رهبری جهان عرب است اما در جریان حادثه منا تصویری از مدیریت خود به نمایش گذاشت که تنها قابل مقایسه با حکومتداری گروهکهایی چون طالبان و داعش بود. بیتردید آنها که دستی بر مطالعات سیاسی دارند، میدانند که فجایعی چون آنچه در منا رخ داد، هم میتواند بستر مناسبی برای ایجاد تنش در مناسبات سیاسی شود هم فرصتی برای بهبود همکاریها میان کشورها. مدیریت مناسب حوادثی از این دست و همگرایی میان کشور میزبان بحران با کشورهای قربانیداده، حادثههای غیرسیاسی را تبدیل به بسترهای مناسب برای ارتقای روابط سیاسی میکند و اما بیتوجهی به ملاحظات مدیریت بحران، نتیجهای جز تشدید تنشهای سیاسی ندارد. بازی اشتباه ریاض در مدیریت فاجعه منا با وجود اینکه از ابتدای واکنشها به حادثه منا، تهران تلاش کرد بهدور از هرگونه فشار سیاسی، تنها مسائل مدیریتی حج را پیگیری کرده و از حقوق حجاج کشورمان دفاع کند، اما توهم ریاض در ادامه مقابله با تهران باعث شد تا یک فاجعه انسانی که میتوانست زمینهای برای همکاری دو کشور را پدید بیاورد، به یک رویارویی سیاسی بدل شده و هر روز بر ابعاد آن افزوده شود. بیتردید اگر مقامات سعودی از ساعات اولیه فاجعه، با آغوش باز به استقبال پیشنهاد کمک تهران میرفتند و در همکاری نزدیک میان کشورهای اسلامی، زمینه کاهش تلفات انسانی فاجعه را فراهم میآوردند، اینک مناسبات تهران و ریاض چنان منفی نمیشد که دو طرف چه در نیویورک و چه در تهران و یا ریاض، به موضعگیری پیاپی علیه یکدیگر مشغول شوند. موضعگیریهایی که جز به گسست میان کشورهای اسلامی منتهی نشده و برنده اصلی آن صهیونیستهایی هستند که میدانند نتیجه نزدیکی جهان اسلام و پایان اختلافات میان کشورهای منطقه، نابودی رژیم اشغالگر قدس است. انزوای ریاض با وجود فشار بر تهران ریشههای این رفتار ریاض در قبال بحران منا را باید در سالهای گذشته دید. همان سالهایی که دولت سعودی به ایالات متحده پیغام میفرستاد: «سر افعی را قطع کنید»؛ و منظور از سر افعی برای سعودیها، ایران بهعنوان کانون محور مقاومت در منطقه بود. عربستان که بهار عربی را کابوسی در برابر ادامه حکومت دیکتاتورهای وابسته به خود یافت و میدانست بیداری اسلامی نتیجه الهامگیری از انقلاب اسلامی ایران است، از انقلاب 57 بهعنوان بزرگترین خطر امنیتی خود در منطقه یاد کرده و در تمام این سالها کوشش کرد از جایگاه خود در خاورمیانه با تضعیف کشورمان دفاع کند و بهجای راهبرد همگرایی منطقهای بر آتش واگرایی دمیده و برای رسیدن به جایگاه رهبری عربی، حتی سر تعظیم در برابر صهیونیستها فرود آورد. با این حال نتیجه همه این تاکتیکهای ایرانهراسانه چه بود؟ دولت باراک اوباما که بهخوبی شاهد همکاری نزدیک دولت عربستان با تندروها در عراق، سوریه، افغانستان و سایر کشورهای اسلامی بود، نه فقط به توصیه عربستان برای «قطع سر افعی» عمل نکرد و حتی فریب سناریوی قتل سفیر عربستان در واشنگتن را نخورد، بلکه با پیگیری مذاکرات هستهای، توانست به توافقی دست یابد که ریاض را بیش از هر زمان دیگری منزوی کرد. «منا»، فرصتی که آلسعود از دست داد عربستان برای به شکست کشاندن مذاکرات هستهای همه کار کرد. از کاهش قیمت نفت، تا دخالت در عراق و سوریه و به راه انداختن جنگ یمن. ریاض که در طول مذاکرات شاهد رقابتهای داخلی بر سر جانشینی ملکعبدالله هم بود، خاماندیشانه دست خود را در اتحاد با نخستوزیر پرحاشیه رژیم صهیونیستی رو کرد و چنان در مقابله بیفرجام با تهران افراط به خرج داد که حتی کشورهایی چون قطر، کویت و عمان راه خود را از ریاض جدا کرده و نشانههایی از همراهی با تهران از خود بروز دادند. همین واکنشها خشم تلآویو و ریاض را در پی داشت و هرچند تهران به عربستان توصیه میکرد راه خود را از اصلیترین دشمن جهان اسلام جدا کند، اما آلسعود خود را بازنده توافق هستهای وین میدانست و همین باعث شد صبوری خود در مواجهه منطقی با بحرانهای پیشرو را از دست بدهد. بیتردید اگر پس از توافق وین، ریاض جایگاه تازه تهران در منطقه را میپذیرفت و به ندای کشورهای دیگر عربی برای مذاکره با تهران در نیویورک توجه میکرد، امروز مجبور نبود در یک فاجعه انسانی، دست به دامان حقههای نخنمای سیاسی شده و آن را به اختلافات دیپلماتیک مربوط کند. آلسعود در جریان حادثه منا فرصت مغتنمی برای نزدیکی به تهران، عذرخواهی بابت اشتباهات در اداره حج و جبران خسارات وارد شده داشت. آلسعود میتوانستند در پس این حادثه، زمینه نزدیکی بیشتر جهان اسلام را فراهم آورده و مانع از سوءاستفاده صهیونیستها از اختلافات موجود شوند. با این حال ریاض نهتنها چنین نکرد، بلکه همچنان بر طبل اختلاف کوبید. اختلافات اسلامی و بقای صهیونیسم حالا نتیجه این اختلافافکنیها بر شاه سعودی روشن شده است. ریاض بهدلیل بیکفایتی در اداره حج، تحت فشار افکارعمومی جهان قرار گرفته و بهسبب محروم کردن خود از کمک سایر کشورهای اسلامی در مهار بحران، منزویتر از قبل شده است. عربستان که به اختلافات خود با تهران دامن زده، در نیویورک قدرت چانهزنی خود بر سر سوریه و عراق را از دست داد و حتی در یمن نیز در موضع ضعف قرار گرفت. به این ترتیب سیاستمداران کمتجربه سعودی نه فقط از بحران منا برای کاهش اختلافات خود با ایران بهره نگرفتند بلکه خود را به چاهی انداختند که نتیجهاش بیثباتی داخلی و انزوای بینالمللی است. این شاید همان هدفی باشد که صهیونیستها نیز بهدنبال آن بوده و میدانند ادامه تضعیف کشورهای اسلامی، تضمین بقای آنها عایدی دیگری نخواهد داشت. شاید اگر حکمرانان عربستان، توصیه رهبر انقلاب را به گوش گرفته و چنانکه گفته میشود، از مواضع غیرمنطقی خود در قبال فاجعه منا عدول کنند و نگذارند هر حادثهای، شکاف تهران و ریاض را بیشتر کند، آنگاه منافع جهان اسلام بیشتر تامین شده و مانع از آن میشود که عربستان بهعنوان کشوری مهم در جهان اسلام، مُهرهای سرسپرده در دست صهیونیستها شود. یوسف آبشاریان منبع: رصد، پایگاه تحلیلی دفتر پژوهش انتهای متن/
94/07/12 - 00:11
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]