تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):رمضان ماهى است كه ابتدايش رحمت است و ميانه‏اش مغفرت و پايانش آزادى از آتش جهنم. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826648067




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جنايت 15 ميليوني براي گرفتن انتقام


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: جنايت 15 ميليوني براي گرفتن انتقام
راننده اتوبوس پايش را با سرعت روي پدال ترمز قرار داد. حس كرد با چيزي برخورد كرده است، عجيب بود. او تمام حواسش به جاده بود و چيزي را نديده بود. اما انگار چرخ‌ها از روي چيزي رد شده بودند، با هزار سؤال در ذهنش اتوبوسش چند متر جلوتر توقف كرد. از ماشين پياده شد و به سمت خلاف حركت خودرواش به راه افتاد. در كنار جاده اردبيل- خلخال چيزي شبيه به جسد افتاده بود. جسد به شدت متلاشي شده بود.


به گزارش خبرنگار ما، ساعت 1:12 را نشان مي‌داد كه كارآگاهان پليس استان اردبيل در جريان كشف جسدي در جاده خلخال - اردبيل قرار گرفتند. آنها بلافاصله راهي محل شدند، جسدي در كنار جاده افتاده بود، باتوجه به آنكه چندين خودرو از روي آن عبور كرده بودند، جسد كاملاً متلاشي شده بود و حتي هويت و جنسيت آن مشخص نبود.
   ‌ تلاش براي رمزگشايي حادثه
جنازه به دستور بازپرس پرونده براي مشخص شدن هويت و علت مرگ به پزشكي قانوني انتقال داده شد و در بررسي‌هاي صورت گرفته باتوجه به آزمايشات صورت گرفته، مشخص شد كه جنازه متعلق به مردي حدوداً 40 ساله است. از سويي كارآگاهان جنايي براي رازگشايي اين پرونده تحقيقات را ادامه دادند. طبق روال پرونده‌هايي كه هويت جسد مشخص نيست، آنها به سراغ پرونده‌هاي افراد فقداني رفتند. اما در تحقيقات اوليه پرونده مشابهي به‌دست نيامد.
   ‌ شناسايي
‌تحقيقات در اين خصوص ادامه داشت تا اينكه 10 روز پس از كشف جسد، مرد ميانسالي به يكي از كلانتري‌هاي اردبيل مراجعه كرد و از ناپديد شدن پسرش خبر داد. « 12 روز قبل پسرم سوار بر خودروي تيبايش خانه را ترك كرد و بعد از آن ديگر بازنگشت. چند باري با تلفن همراه پسرم تماس گرفتم اما گوشي تلفن همراه كامران خاموش بود. چند باري با تلفن همراه پسرم تماس گرفتم اما كسي پاسخ نداد. كمي نگران شدم اما چون پيش مي‌آمد كه پسرم به خانه نيايد، حدس نمي‌زدم برايش اتفاقي رخ دهد، تا اينكه روز قبل پليس با من تماس گرفت و گفت خودروي پسرم ‌ در يكي از خيابان‌ها رها شده است. ظاهراً مأموران حين گشت متوجه خودروي پسرم مي‌شوند و با استعلام شماره تماس خانه‌مان را به‌دست مي‌آورند. همين مسئله باعث شد كه مطمئن شوم براي پسرم اتفاقي افتاده است.»
با توجه به اينكه احتمال مي‌رفت جسد كشف شده متعلق به كامران باشد، مرد ميانسال براي شناسايي جسد به پزشكي قانوني رفت و با شناسايي جنازه، راز هويت جنازه كنار جاده برملا شد. كارآگاهان در اقدام بعدي به سراغ خودروي مقتول رفتند و در بازرسي از آن ليواني را كشف كردند كه داخل آن مايه سفيد رنگي قرار داشت. ليوان براي آزمايشات به اداره تشخيص هويت ارسال شد.
   ‌ آخرين ملاقات
كارآگاهان در ادامه بررسي‌هاي خود دريافتند كه روز حادثه قرباني با دو پسر نوجوان به نام‌هاي شاهين و حميد ديده شده است. از آنجايي كه دو پسر جوان آخرين افرادي بودند كه قرباني را ديده بودند و در رازگشايي اين جنايت مي‌توانستند به پليس كمك كنند، دستور بازداشت آنها توسط بازپرس جنايي صادر شد.  كارآگاهان در قرار صوري موفق شدند شاهين را دستگير كنند و براي تحقيقات به اداره آگاهي انتقال دهند. شاهين گفت: « نمي‌دانم چه اتفاقي براي كامران افتاده است. روز حادثه قرار بود باهم به آستارا برويم اما گفت با حميد قرار دارد و خيلي زود با من خداحافظي كرد و رفت. از آن به بعد او را نديدم و حميد هم گفت خبري از او ندارد. حميد امروز مي‌خواهد به تهران برود، شايد او بتواند به شما كمك كند.»
   ‌ اقرار به قتل
به‌دنبال اظهارات پسر جوان، تيمي از كارآگاهان جنايي استان اردبيل به دستور سرهنگ عاليزاده، رئيس پليس آگاهي استان اردبيل وارد عمل شدند و متهم جوان را كه قصد فرار به خارج از شهر داشت، بازداشت كردند. حميد كه خود را در دام پليس مي‌ديد و چاره‌اي جز اعتراف نداشت به قتل كامران اعتراف كرد و زماني كه در مقابل افسر پرونده‌اش قرار گرفت در رابطه با قتل گفت: « دو سالي مي‌شود كه كامران را مي‌شناسم. به بهانه‌هاي متفاوت از من پول مي‌گرفت. من هم چند باري به او گفتم كه پول را برگرداند اما او تهديد كرد كه اگر در رابطه با پولم حرفي بزنم، پشت سرم حرف مي‌زند و با تهمت‌هايش آبرويم را پيش دوستانم مي‌برد. البته يكي از دوستان مشترك من و كامران هم مي‌گفت كه او پشت سرمن حرف‌هاي نامربوط زده است. همان دوستم (شهريار) هم مرا تحريك كرد كه قتل را انجام دهم.
  ‌ كينه
متهم جوان ادامه داد: « من از كامران كينه به دل داشتم اما نه در اين حد كه بخواهم او را به قتل برسانم. شهريار، دوست مشترك من و كامران بود. او گفت يك شب كامران را مست كرده و 40 ميليون تومان از او سفته گرفته است. نمي‌دانم سر چه موضوعي از كامران دلخوري داشت اما وقتي فهميد من براي اجاره مغازه‌ام به 15 ميليون پول نياز دارم، گفت تو كامران را به قتل برسان و من 15 ميليون از اين 40 ميليون را به تو مي‌دهم. به نظر معامله خوبي بود، اين طوري هم مغازه‌دار مي‌شدم و هم به پول‌‌هايم مي‌رسيدم. روز حادثه قبل از اينكه كامران را ببينم، مقداري قرص و يك دوغ تهيه كردم. ابتدا براي اينكه مقتول شك نكند براي خودم هم دوغ ريختم و با هم خورديم اما در فرصتي مناسب، قرص‌ها را در باقي دوغ‌ها حل كردم. در نزديكي پاركي نگه داشت، پياده شديم و به راه افتاديم. در راه به او دوغ‌  مسموم ‌ دادم. بعد از چند لحظه او بي‌هوش روي زمين افتاد. جنازه را به كناري كشاندم تا كسي متوجه آن نشود، بعد به پمپ بنزين رفتم و مقداري بنزين تهيه كردم و به پارك برگشتم.
   ‌ شرح ماجرا
پسر جوان گفت: « بنزين را روي كامران ريختم و بعد از مدتي سوار بر خودروي مقتول آنجا را ترك كردم. بعد از قتل به خانه برگشتم. اول نمي‌خواستم از قتل حرفي بزنم اما پدرم از وضع آشفته و خودروي زير پايم به من شك كرد. آنقدر سؤال پرسيد كه مجبور شدم به او حقيقت را بگويم. پدرم وقتي از ماجرا با خبر شد، گفت ماشين برايت درد سرساز مي‌شود. همان موقع سوار ماشين شديم و آن را در يكي از خيابان‌هاي فرعي شهر رها كرديم. بعد از آن هم تصميم گرفتم به تهران بروم تا آب‌ها از آسياب بيفتد كه حين خروج از شهر دستگير شدم.  متهم درباره انتقال جسد گفت:  همراه پدرم جنازه را به آنجا برديم، قبل از اينكه خودروي كامران را در خيابان رها كنيم. با پدرم به پارك رفتيم و جسد كامران را برداشتيم و سوار خودرواش كرديم. به طرف خارج از شهر حركت كرديم و جنازه را در جاده اردبيل  - خلخال رها كرديم. مي‌خواستيم اين طور به نظر برسد كه كامران با خودرو تصادف كرده ‌ و مرگ او يك حادثه بوده است. چون تمام سرنخ‌ها را از بين برده بوديم. من هيچ شاهدي براي جنايت نداشتم.


منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۵





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن