واضح آرشیو وب فارسی:نگاه برتر: سئوالی که بسیار تکرار شده این است که صدام چرا به ایران حمله کرد و این جنگ را به دو کشور و به دو ملت ایران وعراق تحمیل نمود. بعضی از گروه های سیاسی با وجود آنکه حتی سازمان ملل هم اعلان کرده ارتش عراق متجاوز بوده ولی باز هم سعی می کنند به نحوی ایران را مقصر جلوه دهند مثلا می گویند ایرانی ها شعارهایی می دادند که باعث نگرانی کشورهای همسایه می شد یا می گویند پاسگاه های مرزی ایران به طرف عراق تیراندازی کرده و آنها را به عکس العمل واداشته اند. بعضی افراد هم که حسن نیت دارند می گویند جاه طلبی صدام و جنون قدرت موجب شد از موقعیت نابسامان ابتدای انقلاب به طمع بیفتد. اینگونه تحلیل ها دانسته یا ندانسته علت اصلی حمله صدام به ایران را پنهان می کند. علت اصلی شروع حمله صدام به ایران فقط و فقط راهبرد کاخ سفید آمریکا در قبال انقلاب اسلامی بود. انقلابی که تمام منافع اقتصادی و سیاسی و جایگاه نظامی و اعتبار منطقه ای و جهانی اش را در معرض خطر قرار داده بود. واقعیت این است که انقلاب اسلامی برای آمریکا یک واقعه بسیار تلخ و ناگوار بود که طی آن حساس ترین نقاط استراتژیک جهان را و مهم ترین جایگاه ژاندارمی منطقه خاورمیانه را از دست داد و شاهرگ حیاتی انرژی جهان را تحت کنترل ایران اسلامی درآورد. اما مهم تر از همه اینها برای آمریکا سرپیچی یک ملت جهان سومی از فرمان یک ابرقدرت بود. این سرپیچی می توانست به قیام دیگر بردگان جهان منجر شود. لذا باید خیلی زود سرکوب شود تا نظم جهانی برده داری برقرار بماند و لطمه ای نبیند. آقای نوام چامسکی روشنفکر و تحلیلگر معروف آمریکایی می گوید: علت اصلی فشار آمریکا بر ایران این است که ایران از دستورات پدرخوانده سرپیچی کرده و اطاعت نمی کند. پدرخوانده سرپیچی از دستورات را تحمل نمی کند زیرا می ترسد این سرپیچی به دیگران هم انتقال پیدا کند. اسلام عزیز فرهنگ استکبارستیزی را به مسلمانان آموخته و امام عزیز این آموزه دینی را در صحنه یک انقلاب بزرگ به میدان عمل آورده است. طبیعی است تا وقتی این فرهنگ در اعتقادات ما، در قلب های ما و در گفتار و رفتار ما باشد، آمریکا ما را به حال خود نخواهد گذاشت و کینه و خصومتش فرو نخواهد نشست. او دائماً در حال طراحی و اجرای راهبرد مخاصمه و جنگ است و ما نیز باید به طور دائم در حال دفاع و مقابله باشیم. این جنگ، جنگ اسلام و کفر و جنگ حق و باطل است که در طول تاریخ ادامه داشته و تا پایان جهان نیز ادامه خواهد داشت. این همان جنگ موسی و فرعون و ابراهیم و نمرود و محمد(ص) و ابوجهل است که در این مقطع از تاریخ در قالب جنگ آمریکا با انقلاب اسلامی نمود پیدا کرده و در آینده نیز ادامه خواهد داشت. رگ رگ است این آب شیرین آب شور در خلایق می رود تا نفخ صور طبیعی است تا وقتی این آموزه عزت طلبی و استکبارستیزی در قلبها و در زبان و عمل ما باشد، طاغوت زمان با ما در حال جنگ خواهد بود و ما باید در حال دفاع و مقابله باشیم. جنگ حق و باطل فلسفه حیات ما است معنای عملی لااله الاالله است، اصل زندگی یک مومن است و گریزی از آن نیست. وقایعی که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه ما اتفاق افتاده، به روشنی راهبرد آمریکا در قبال این انقلاب را نشان می دهد. وقوع چهار کودتای نظامی در چهار کشور پاکستان، افغانستان، ترکیه و عراق، برقرار شدن عجولانه روابط آمریکا و عراق پس از ده سال قطع رابطه، کودتای سفید صدام علیه رئیس جمهور عراق چهارماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از ملاقات محرمانه صدام با نماینده وزیر خارجه انگلستان، حضور هیئت چهل نفره نظامی ـ سیاسی آمریکا در عراق در اردیبهشت سال 59 یعنی 5 ماه قبل از شروع جنگ، سفر محرمانه برژینسکی مشاور امنیتی کاخ سفید به عراق در خرداد 59، اعلان آمادگی کاخ سفید برای گسترش ارتباطات با عراق در مرداد 59 یعنی دو ماه قبل از حمله صدام، ملاقات محرمانه نماینده وزیر دفاع آمریکا با صدام یک ماه قبل از شروع جنگ و در نهایت اعلان رسمی راهبرد آمریکا در قبال ایران از سوی برژینسکی مبنی بر تقویت دولت هایی که توان انجام عملیات نظامی علیه ایران را دارند. همه مؤید این واقعیت است که حمله نظامی عراق به ایران در چارچوب این راهبرد به اجرا درآمده است. اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی آمریکا نیز وجود این راهبرد و اقدامات مرتبط با آن را تائید می کند. از آنجا که آمریکا در جنگ ویتنام متحمل خسارات بسیار سنگینی شده بود و افکار عمومی و جامعه آمریکا پذیرش ورود به یک جنگ دیگر را نداشت، آمریکا به جای ورود به جنگ مستقیم، جنگ نیابتی را در دستور کار خود قرار داد و صدام که قوی ترین نیروی زمینی منطقه را داشت بهترین گزینه برای اجرای این عملیات بود. آمریکا برای آنکه نقش او در این جنگ آشکار نشود و سرنوشت گروگانها تحت تاثیر آن قرار نگیرد اولاً، همه ارتباطها را به صورت مخفیانه و محرمانه انجام داد و ثانیاً، برقراری رابطه رسمی و گشودن سفارتخانه در بغداد را به تاخیر انداخت و ثالثاً، با اعلان بی طرفی در جنگ زمینه را برای گفتگو با ایران حفظ کرد. در تمام هشت سال جنگ تحمیلی آمریکا تصمیم گیرنده اصلی، حمایت کننده اصلی و برنامه ریز اصلی جنگ علیه ایران بوده است. درآمد نفت عراق و تجهیزات و امکانات جنگی عراق توان بیش از یک ماه جنگ را نداشت و به همین دلیل تصور اولیه آنها هم این بود که این جنگ در کمتر از یک ماه به پیروزی می رسد ولی با مقاومت غیرمنتظره مردم و طولانی شدن جنگ، آمریکا مسئولیت تامین نیازهای مختلف عراق را به عهده گرفت. هفتاد میلیارد دلار کمک های مالی عربستان و کویت و دیگر کشورهای عربی و ارسال انواع تجهیزات نظامی و هواپیماهای جنگی و موشک های مختلف از سراسر جهان به عراق فقط با وساطت و ضمانت آمریکا عملی شد. دفاع مقدس امام و امت در طول این هشت سال در حقیقت مقابله با تجاوز و سلطه طلبی و جنگ افروزی آمریکا بود. اگرچه در داخل کشور ما و در داخل دولت و نظام ما از همان ابتدای انقلاب یک نگرش لیبرالی وجود داشت که سازش و تسلیم در برابر پدرخوانده را تئوریزه و توصیه می کرد و سرپیچی از نظم جهانی کدخدا را گناهی نابخشودنی تلقی می نمود و اگر چه از همان ابتدا برخی از مسئولین مخفیانه با آمریکایی ها در ارتباط بودند تا با قول و قرارهایی رضایت او را جلب و موقعیت سیاسی خود را برای آینده تثبیت کنند، ولی امام بت شکن و امت رشید ما مصمم بودند بت آمریکا و بت پدرخواندگی آمریکا و کدخدا بودن آمریکا را بشکنند و دوران برده داری مدرن را برای همیشه پایان دهند. تا وقتی آمریکا بر راهبرد خصومت باشد و تلاش کند سلطه گذشته خود بر ایران را تجدید کند و ایران اسلامی نیز بر عهد و پیمانی که با خدای متعال بسته پایدار باشد که دیگر طوق بردگی را بر گردن نیفکند، به طور طبیعی دشمنی و خصومت آمریکا ادامه خواهد یافت و دفاع مقدس یک وظیفه ملی و یک تکلیف شرعی و یک بخش مهم و حیاتی از زندگی معنوی و دینی ما خواهد بود. دفاع مقدس واقعه ای در گذشته کشور ما نیست که آن را تمام شده و پایان یافته تلقی کنیم و سالی یک بار در آغاز مهرماه هفته ای را به آن اختصاص دهیم و سپس به زندگی عادی بازگردیم. سید مسعود شهیدی
چهارشنبه ، ۸مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نگاه برتر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]