تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 10 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را مى‏افزايد و گناهان را پا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1847178649




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

محاکمه پسر زیر 18 سال متهم به قتل


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
محاکمه پسر زیر 18 سال متهم به قتل




اسفندماه سال 92 با ادعاهای پدری نگران مبنی بر اینکه دختر 18 ساله‌اش به نام غزاله به طرز مرموزی گم‌شده است، پلیس پایتخت به تجسس‌های ویژه‌ای برای پرده برداشتن از سرنوشت دختر گمشده دست زد.





 روزنامه ایران: اسفندماه سال 92 با ادعاهای پدری نگران مبنی بر اینکه دختر 18 ساله‌اش به نام غزاله به طرز مرموزی گم‌شده است، پلیس پایتخت به تجسس‌های ویژه‌ای برای پرده برداشتن از سرنوشت دختر گمشده دست زد.

این پدر که آشفته بود وقتی پیش روی بازپرس دادسرای جنایی تهران ایستاد، گفت: «روز گذشته دخترم برای رفتن به مطب یک پزشک از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. هر چه چشم به راه ماندیم به خانه نیامد. هر دقیقه دل نگرانی‌مان بیشتر می‌شد. چند بار به موبایلش زنگ زدم وقتی دیدم از دسترس خارج است دلواپس شدم تا اینکه به مطب آن پزشک مراجعه کردم و فهمیدم غزاله به آنجا رفته اما به دلیل شلوغی مطب از وی خواسته شده بود یک ساعت منتظر بماند، اما وی مطب را ترک کرده بود نگران هستم که دخترم گرفتار سرنوشت بدی شده باشد.»

با ادعاهای این پدر نگران، تیمی از پلیس مأموریت یافت تا درباره سرنوشت دختر گمشده دست به تحقیقات بزند.

کارآگاهان در جریان تحقیقات خود متوجه شدند که غزاله با پسری به نام آرمان چند بار در روزی که ناپدید شده است ارتباط تلفنی داشت و پیامک‌هایی بین آنها رد و بدل شده است.

این پسرجوان خیلی زود تحت بازجویی قرار گرفت و آشنایی با غزاله را پذیرفت. وی گفت در سفری به آنتالیا با هم آشنا شدیم و بعد از آن فقط با هم تلفنی در ارتباط بودیم اما از گم‌شدن وی هیچ اطلاعی ندارم.

این در حالی بود که کارآگاهان در بازرسی از خانه آرمان متوجه آثار خون در اتاق این پسر شدند و همین کافی بود تا او را بازداشت کنند.

آرمان وقتی دید راز جنایت هولناکش برملا شده است چاره‌ای جز بیان حقیقت ندید و گفت: حدود یک سال پیش من و غزاله وقتی از آنتالیا به تهران برگشتیم دوستی تلفنی‌مان ادامه یافت. هر از گاهی نیز با هم در بیرون قرار ملاقات می‌گذاشتیم. من به وی خیلی علاقه‌مند شده بودم و تصمیم گرفتم با وجود اینکه کوچک‌تر بودم با غزاله ازدواج کنم اما این اواخر غزاله به من می‌گفت که قصد ازدواج ندارد و می‌خواهد ادامه تحصیل بدهد. خیلی ناراحت بودم و می‌خواستم با او حرف بزنم تا اینکه روز حادثه وی به مطب پزشک مراجعه کرد و با من تماس گرفت. از آنجا که پدر و مادرم هر دو پزشک هستند آن روز به مطب‌هایشان رفته بودند و من وقتی دیدم که کسی خانه نیست از فرصت استفاده و غزاله را به خانه دعوت کردم.

وقتی وی به خانه‌مان آمد و گفت که قصد دارد برای همیشه مرا فراموش کند خیلی عصبانی شدم. بین ما مشاجره لفظی درگرفت. من وی را هل دادم، سرش به لبه تختخوابم خورد و سپس با میله بارفیکس نیز چند ضربه به وی زدم، وقتی دیدم نفس نمی‌کشد نمی‌دانستم چکار کنم. از ترس اینکه پدر و مادرم نفهمند سریع به انباری خانه‌مان رفتم و یک چمدان برداشتم، جسد غزاله را در چمدان جاسازی کردم و داخل سطل زباله میرداماد انداختم، سپس به خانه آمدم و آثار قطرات خونی که در خانه بود را پاک کردم.

فردای آن روز موضوع را با دوستم فربد در میان گذاشتم اما وی باور نمی‌کرد. از او خواستم که با هم کنار سطل زباله برویم، وقتی با هم آمدیم تا ببینیم که جسد چه شده است، دیدیم اثری از چمدان نیست. با اعترافات آرمان، فربد نیز به عنوان مطلع به دادسرا احضار شد و ادعاهای دوستش را تأیید کرد.

پس از آن دستور داده شد تا جسد ردیابی شود اما جست‌وجوها حتی تا محل جمع‌آوری زباله‌ها در حاشیه تهران به بن‌بست خورد و هیچ‌گاه جسد غزاله پیدا نشد.در حالی که آرمان در زندان بود.

در دادگاه

صبح دیروز آرمان در حالی که بررسی‌ها نشان می‌دهد تنها هفت روز کوچک‌تر از 18 سالگی است در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت محاکمه قرار گرفت.

در ابتدای جلسه پدر و مادر غزاله در جایگاه ایستادند و قصاص آرمان را خواستند. سپس آرمان پشت تریبون دفاع اصرار بر بی‌گناهی کرد و همه اعترافات قبلی‌اش را دروغ خواند.

آرمان گفت: وقتی غزاله به خانه ما آمد گفت که می‌خواهد برای ادامه تحصیل راهی کشور سوئد شود. از من خواست که اطلاعاتی درباره سوئد در اختیارش بگذارم. سپس قرار شد که من در جلسه بعد به برادرش توضیح بدهم. بنابراین از من خداحافظی کرد و از پله‌ها پایین رفت. همین که خواستم در ورودی آپارتمان را ببندم ناگهان صدای جیغ غزاله را شنیدم و وقتی از پله‌ها پایین رفتم دیدم او سقوط کرده است.هر چه صدایش زدم جوابی نشنیدم با زحمت وی را بالا بردم. همزمان برادر کوچکم در را باز کرد که به او گفتم برو داخل اتاق که او نیز در را بست و متوجه حضور غزاله در خانه نشد. سپس از ترس پدر و مادرم که به من گفته بودند حق ندارم نامزدم را خانه بیاورم، ترسیدم و با چمدانی که در انباری بود پیکر غزاله را داخل آن جاسازی کردم و به بیرون انتقال دادم تا کسی متوجه نشود.

قاضی: شما ادعا داری که غزاله از پله‌ها سقوط کرده است پس چرا با اورژانس تماس نگرفتی؟

آرمان: آن لحظه ترسیده بودم نمی‌دانستم چکار کنم.

قاضی: شما داستان جنایت را برای دوستت فربد تعریف کردی، چه حرفی داری؟

آرمان: من به دروغ گفتم غزاله را کشته‌ام چون اگر به فربد می‌گفتم از پله‌ها سقوط کرده است، حرفم را باور نمی‌کرد و با من نمی‌آمد که برای پیدا کردن جسد به کنار سطل زباله برویم!‌ باور کنید مجبور شدم به فربد بگویم من غزاله را کشتم!

بنابر این گزارش، حکم پسرجوان که پزشکی قانونی نیز در خصوص سن وی نظریه خود را عنوان کرده و قدرت تمیز دادن عقلی وی را مورد تأیید قرار داده‌ است بزودی از سوی هیأت قضایی صادر خواهد شد.






تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن