تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):در عمل مؤمن يقين ديده مى‏شود و در عمل منافق شك.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821173651




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خانواده های کشته شدگان حادثه منا در برزخ


واضح آرشیو وب فارسی:اندیمشک جوان: فرزندان شهید حاج داوود موسوی از جانبازان گردان تخریب دوران دفاع مقدس در حالی که برای استقبال از پدرشان آماده شده بودند، بعد از اعلام درگذشت وی در حال جمع کردن بنرهای خوش آمد و نصب بنرهای وفات هستند. ترانه بنی یعقوب «خانم در برزخیم… برزخ. تنها کاری که می کنیم این است که به مدیر کاروان زنگ […]فرزندان شهید حاج داوود موسوی از جانبازان گردان تخریب دوران دفاع مقدس در حالی که برای استقبال از پدرشان آماده شده بودند، بعد از اعلام درگذشت وی در حال جمع کردن بنرهای خوش آمد و نصب بنرهای وفات هستند. ترانه بنی یعقوب «خانم در برزخیم… برزخ. تنها کاری که می کنیم این است که به مدیر کاروان زنگ می زنیم.او هم کلافه شده و تلفنش را خاموش کرده. نمی داند دیگر به ما چه جوابی بدهد.» این گفته های دختر یکی از مفقودین در مکه است. پدرش گم شده و در هیچ فهرستی هم نامی از او دیده نمی شود با این همه امیدوار است:«ان شاءلله که خبرهای خوش می شنویم، نمی دانم باید چه بگویم. یعنی حرفی برای گفتن ندارم فعلاً در حالتی هستیم که هیچ توصیفی نمی شود برایش داشت.» نمی دانم چرا این روزها بیش از آنکه به حادثه دیدگان حج فکر کنم همه فکر و ذکرم پیش خانواده های آسیب دیدگان، کشته شده ها و مفقودین است. اینکه دور از محل حادثه و در حالی که دست شان به جایی بند نیست چه می کنند و در فکرشان چه می گذرد. اینکه روزها و شب هایشان را با این همه دلهره و اضطراب چگونه سپری می کنند و تا رسیدن خبری از گمشده یا جنازه حاجی شان در ذهن و خیال شان چه می گذرد. وقتی لحظه ای فقط لحظه ای، چشمان شان را می بندند، چه صحنه هایی از مقابل دیدگانشان رژه می رود. حتماً سیاه ترین لحظات و تصویرها را جلوی چشم می آورند تا بهترین شان را. اینکه عزیزشان در جایی مانده و هنوز به کاروان نرسیده یا در جایی، در گوشه ای امن، در بیمارستانی بستری و در حال مداواست. برزخی است میان تصورات بد و خوب و در نهایت استیصال مطلق. کابوسی تحمل ناپذیر که تا رسیدن خبر نهایی گریزی هم از آن نیست. از گذشته ها هم گفته اند آنکه خارج از گود ایستاده و در بطن ماجرا نیست خیلی برایش سخت می گذرد، شاید سخت تر از آنها که در متن ماجرا ایستاده اند. نعیمه و نغمه دو خواهر هستند، پدر و مادرشان در مکه اند، بعد از حادثه رمی جمرات تا ساعت ها از هر دو بی خبر بودند تا سرانجام توانستند با مادرشان تماس بگیرند. مادرشان در هتل است. اما از پدر هیچ خبری نیست. چند بار سعی می کنم با دخترها حرف بزنم اما هر بار عذرخواهی می کنند و می گویند حال روحی شان مناسب نیست. دیروز در گروه های تلگرامی مدام اسامی مفقودان و کشته شدگان دست به دست می شد، تا اینکه ناگهان پیغامی از نعیمه رسید: «وای بچه ها به دادمان برسید. اسم پدرم در فهرست گمشدگان است.» فهرست در یکی از خبرگزاری های معتبر منتشر شده است.اما نعیمه نمی تواند آن را باور کند، می خواهد از صحتش مطمئن شود. بچه ها همه دلداری اش می دهند؛ دست کم نام پدرت در فهرست کشته شده ها نیست که جای امیدواری دارد. برخی هم سکوت می کنند آدم می ماند در این لحظات چه بگوید. نعیمه با مادرش در مکه تماس می گیرد او هم در بی خبری مطلق است و حالش به هم خورده و به بیمارستان منتقل شده.همه پیشنهاد می دهند دو خواهر به سازمان حج و زیارت بروند. فهرست جدیدتری منتشر می شود، در فهرست جدید نام پدر دخترها در فهرست مجروحان اعلام شده است. ساعتی بعد خبر می رسد پدرشان در بیمارستانی در ریاض بستری است. دخترها التماس می کنند آیا کسی در ریاض دوست و آشنایی دارد که آنها را از نگرانی در بیاورد یا نه؟ پاسخ منفی است و برزخ دخترها ادامه دارد. پدر موسی از قائمشهر گم شده. به هر دری می زند تا خبری از او بگیرد اما جز همان فهرست و نام، دستش به جایی بند نیست: «یکی از همشهری هایمان می گوید پدرم را دیده، اما به هتل نرفته و اسمش جزو مفقودشدگان است. حالا می گوید شاید شبیه اش بوده، مانده ایم ما. چشم انتظار خبر ساعت دو هستیم. مادرم هم آنجاست. فقط گریه می کند کاش خبری از او به دست بیاوریم!» خانمی دیگر در مشهد زندگی می کند. پدر، مادر، خواهر و شوهر خواهرش در سفر حج هستند. شوهر خواهر کشته شده، پدر مفقود شده، خواهرش بی تاب است و عزادار مرگ همسر و نگران پدر. مادرشان بیهوش شده از این همه مصیبت ودر بیمارستان بستری است. وای از ساعت ها و لحظه هایی که بر آنها می گذرد: «دو روز تمام نه خواب داشته ایم و نه خوراک. کارمان شده، تلویزیون و چک کردن لحظه به لحظه اخبار. کابوسی است که به نظرم هیچ وقت تمام نمی شود. دست مان هم به جایی بند نیست.» می شنوم پدر دوستی نزدیک به دیار ابدی رفته، پدر نعیمه در بیمارستان بستری است و آنها بالاخره توانسته اند از او خبری بگیرند، اما خیلی از خانواده ها هنوز در برزخ هستند؛ برزخ نگرانی وبی خبری.


سه شنبه ، ۷مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اندیمشک جوان]
[مشاهده در: www.andimeshkjavan.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن