تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):وقتى معلم به كودك بگويد: بگو بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم و كودك آن را تكرار كند خد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816515021




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نیروهای مردمی مدافعان روزهای اول جنگ


واضح آرشیو وب فارسی:اندیمشک جوان: نیروهای مردمی مدافعان روزهای اول جنگ مهدی غفاری منش پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با توجه به تحولات ایجاد شده، همه چیز به ظاهر از آشفتگی کشور حکایت می کرد و رژیم عراق با این تحلیل که می تواند به هدف های دیرین خود در مرزهای ایران دست یابد، اقداماتی را آغاز کرد که نوع و شدت آن […]نیروهای مردمی مدافعان روزهای اول جنگ مهدی غفاری منش پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با توجه به تحولات ایجاد شده، همه چیز به ظاهر از آشفتگی کشور حکایت می کرد و رژیم عراق با این تحلیل که می تواند به هدف های دیرین خود در مرزهای ایران دست یابد، اقداماتی را آغاز کرد که نوع و شدت آن در نقاط مختلف مرزی کشورمان متفاوت بود. از اوایل سال ۱۳۵۸ همزمان با کودتای بدون خونریزی صدام علیه حسن البکر و به قدرت رسیدن وی، ارتش بعثی عراق تجاوز به مرزهای ایران را آغاز کرد. جنگنده های عراقی در نخستین تجاوز هوایی شان به شهرستان پاوه، در اواخر روز پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۵۸ و بامداد روز جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۵۸، یعنی چند روز پس از کودتای صدام علیه حسن البکر، دیوار صوتی را بر فراز شهر پاوه شکستند. رژیم بعثی حاکم بر عراق همچنین با جذب سران گروه های ضد انقلاب و تجزیه طلب، در پشتیبانی، آموزش، تسلیح و هدایت آنها تلاش فراوانی داشت. در مناطق غرب و شمال غربی کشورمان از گروه های ضد انقلاب حمایت کرد و با نفوذ دادن عناصر مزدور دست به تخریب و ارعاب زد و در تضعیف جمهوری اسلامی ایران تلاش فراوانی داشت. عراق پادگان های آموزشی خود در شهرهای مرزی را به آموزش نیروهای ضد انقلاب اختصاص داد تا با اجرای عملیات های ایذایی، کمین، دستبرد، بمب گذاری، مین گذاری و ترور و آشوب، عملیات روانی برپا کند. با چنین هدفی برخی شهرهای غرب و شمال غربی کشورمان دچار آشوب شده و تا آستانه سقوط پیش رفت. با این همه، رژیم بعثی حاکم بر عراق که عروسک خیمه شب بازی استکبار جهانی شده بود به این وقایع بسنده نکرد و پس از انجام پاره ای تحرکات گسترده در پشت مرزهای جنوبی، روز سی ویکم شهریور ۱۳۵۹ حمله نظامی خود را به کشورمان آغاز کرد. جنگ در حالی آغاز شد که هنوز بیش از ۱۹ ماه از آغاز انقلاب نگذشته بود، نظام جمهوری اسلامی تثبیت نشده بود و در گوشه و کنار کشور حوادث مختلفی رخ می داد. سپاه پاسداران و کمیته انقلاب اسلامی به همراهی نیروهای مردمی مأموریت تأمین امنیت در داخل کشور را به عهده داشتند. در همین حال بحران مناطق کردنشین تمام توان آزاد سپاه و نیز درصدی توان موجود ارتش را درگیر کرده بود. در هر دو جبهه جنوبی و میانی اوضاع بشدت نامناسب بود. نیروی اندکی در برابر ۱۰ لشکر عراق آرایش داشتند. تنها چیزی که می توانست توازن را به نفع خودی برگرداند، استفاده از توان و روحیه انقلابی بود، یعنی همان چیزی که دشمن روی آن حسابی باز نکرده بود این نیرو به دلیل ویژگی خود، در همان روزهای اول جنگ متناسب با وضعیت جدید ظهور کرد و در گلوگاه ها در برابر ارتش عراق ایستاد و در نقاطی چون خسروی، باباهادی، فکه، گیلانغرب، شمال اهواز، سوسنگرد، آبادان و از همه مهم تر خرمشهر حماسه آفرید، و با مقاومت جانانه خود مسیر جنگ را تغییر داد. به این ترتیب دیری نپایید که با تشکیل هسته های مقاومت، متشکل از مردم و نیروهای مسلح انقلابی اعم از سپاه و ارتش حرکت ماشین جنگی عراق سد شد. ارتش دشمن برای تصرف سرزمین های گسترده ای چون غرب شوش و دزفول، شمال خرمشهر و جنوب اهواز، همچنین کوهستان های جبهه های میانی با مشکل چندانی مواجه نشد، اما در تصرف شهرها با مقاومت جدی مواجه شد و نتوانست اهداف خود را کامل کند. گیلان غرب در ششم مهر ۱۳۵۹ شاهد مقابله شیرمردان هوانیروز ارتش به فرماندهی شهید شیرودی، در تکمیل قیام مردم در برابر دشمن بود. رأس ستون دشمن را رزمندگان متلاشی کردند و عقبه آن را هوانیروز منهدم کرد و بدین ترتیب دشمن از شهر بیرون رانده شد. اهواز در آستانه سقوط قرار گرفته بود. دشمن در ۸/۷/۱۳۵۹ به چند کیلومتری اهواز رسیده بود که با هشدار امام و شبیخون پاسداران اهواز به فرماندهی شهید قوای دشمن منهدم شد و اهواز از خطر سقوط نجات یافت. سوسنگرد در روز هفتم جنگ سقوط کرد. دشمن با استفاده از حضور نداشتن نیروهای خودی، در ششم مهر ۱۳۵۹ وارد سوسنگرد شد و پس از اشغال، نگهداری آن را به عناصر گروهک خلق عرب واگذار کرد، اما ۴ روز بعد شهر به دست پاسداران آزاد شد. در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۵۹ ارتش عراق مجدداً سوسنگرد را از سه طرف محاصره کرد و از جنوب و غرب به داخل شهر نفوذ کرد لیکن به دلیل مقاومت عده ای از نیروهای ارتش، سپاه و ژاندارمری، نتوانست شهر را اشغال کند. در عین حال دشمن ۴۸ ساعت کوشید تا محاصره شهر را کامل و آن را تصرف کند. مقاومت ۴۸ ساعته مدافعان سوسنگرد با حمله ای که نیروهای خارج از شهر طرح ریزی و اجرا کردند، به نتیجه رسید، محاصره شکسته شد و دشمن مجبور به عقب نشینی شد. در خرمشهر حماسه بزرگی آفریده شد. دشمن که از شلمچه تا پل نو را ظرف ۴ روز طی کرده بود، نتوانست از پل نو تا پل خرمشهر- آبادان را در کمتر از ۳۱ روز طی کند و با تلفات فراوان به این پل دست یافت. بدین ترتیب مقاومت ۳۵ روزه نیروهای مردمی تا چهارم آبان ۱۳۵۹ در دروازه ها و کوچه های خرمشهر چندین یگان دشمن را منهدم کرد. در این مدت مناطقی چون پاسگاه دوربند، پل نو، پلیس راه، صددستگاه، ساختمان های پیش ساخته، کوی طالقانی، کشتارگاه، میدان راه آهن، گمرک و بندر، خیابان چهل متری و فرمانداری نقاط مقاومت شناخته می شد و مسجد جامع شهر مرکز فرماندهی و سمبل مقاومت بود. آبادان هیچ گاه به دست دشمن نیفتاد، دشمن تا آستانه شهر نفوذ کرده بود. چیزی نمانده بود که محاصره کامل شود و شهر سقوط کند. لیکن حضور ناگهانی نیروهای مسلح انقلابی، دشمن را در جنوب بهمنشیر تارومار کرد و آنها را به شمال این رودخانه راند تا محاصره ۳۳۰درجه ای آبادان به ۲۷۰ درجه کاهش یابد. با انسجام، گسترش و قوت روز افزون مقاومت های مردمی و نیروهای مسلح انقلابی که با کندی حرکت دشمن و بروز ضعف های ارتش عراق و تضعیف روحیه سربازان عراقی همزمان بود، نیروهای مدافع جمهوری اسلامی بتدریج با کسب توانایی اجرای عملیات ایذایی و شبیخون توانستند دشمن را متوقف و آرامش او را سلب کنند. به این ترتیب ارتش عراق قبل از دستیابی کامل به اهداف خود، مجبور به توقف شد و مقاومت رزمندگان اسلامی که روز به روز از قدرت بیشتری برخوردار می شد، پدافند ناقصی را به دشمن تحمیل کرد. حضرت امام خمینی با اعلام این نکته که جنگ ایران و عراق «جنگ بین اسلام و کفر و قرآن کریم و الحاد است»، راه هرگونه اقدام سازشکارانه را مسدود کردند و با ترسیم استراتژی ایران در جنگ نابودی صدام و حزب بعث عراق خط بطلانی بر خاتمه جنگ از طریق میانجیگری کشیدند. عراق نیز ایران را مسئول آغاز جنگ دانست و اعلام کرد که «دست به یک جهاد مقدس» علیه ایران زده است. در شورای امنیت سازمان ملل متحد بر سر متن بیانیه ای درباره جنگ ایران وعراق، بین اعضای شورا اختلاف افتاد. شوروی خواستار رسیدگی شورای امنیت به مسأله جنگ شد، ولی سایر اعضا تنها به ارسال پیام هایی به ایران و عراق جهت پایان دادن به جنگ بسنده کردند و بدون در نظر گرفتن نقش سازمان ملل در مورد خاتمه دادن به منازعات، از دو کشور درگیر خواستند تا دستور یک آتش بس فوری را صادر کنند، و این در حالی است که پیشروی نیروهای عراقی در داخل خاک ایران، همچنان ادامه داشت. روزهای اول، جنگ، قرارگاه و سازمان مشخصی نداشت و مدافعان مردمی به صورت دسته ها و گروه های خودجوش با هر امکانی که به دست شان می رسید بر اساس تعهد نه به دستور سازمان، به دفاع می پرداختند. آقای عبدالحسن بنادری فرمانده عملیات سپاه آبادان در سال ۱۳۵۹ در این باره می گوید: «در دفاع از آبادان مردم شهر گاهی به صورت خانوادگی می جنگیدند.» در آن برهه از جنگ، سپاه پاسداران شهرهای مرزی، در سازماندهی و آموزش و تسلیح مردم و داوطلبان و بسیجیان تلاش می کردند. هفته اول جنگ سپری شد. دشمن در تمامی محورهای هجوم پیشروی کرده بود و آماده می شد تا گام های بعدی را برای تسخیر خوزستان بردارد. پس از سپری شدن یک هفته از تجاوز سراسری، مقامات کشوری و لشکری به خوزستان آمدند تا چاره ای بیندیشند. گروه های نیمه رسمی مختلف هر کدام در منطقه ای در شکل گیری مقاومت مردمی نقش داشتند مانند گروه عملیات نامنظم دکتر مصطفی چمران، گروه فداییان اسلام، لشکر الله اکبر به فرماندهی حجت الاسلام شریف قنوتی، گروه شهید دشتی زاده، بقیه السیف گردان ۱۵۱ دژ، تکاوران نیروی دریای ارتش و جوانان غیرتمند از سراسرکشور که در قالب گروه های مردمی وبدون سازمان رسمی به منطقه آمده بودند. همچنین گروه های شناخته شده دیگر؛ مثلاً دادگاه مبارزه با مواد مخدر اصفهان تعدادی نیروی مسلح جهت مبارزه با قاچاقچیان آماده کرده بود که درقالب یک گروهان ۷۲ نفری به خرمشهر آمدند. فرمانده این گروهان سردار مرتضی قربانی بود. همین افراد بعدها هسته اولیه تیپ ۲۵ کربلا و بعدها لشکر ۲۵ کربلا را تشکیل دادند. یک گروه از نجف آباد به فرماندهی سروان صفری و ژاندارمری نجف آباد. از تهران آقای صادق خلخالی در هفته های اول جنگ، همه نیروهای خودشان را جمع کرده به جنوب رفتند. سردار سرلشکر رحیم صفوی می گوید: «ما با حدود پنجاه نفر از نیروهایی که از کردستان آمده بودیم به محور شمالی آبادان یعنی دارخوین رفتیم. هیچ مکانی برای استقرار نداشتیم. غذا نداشتیم. با دردسر یک وعده غذا از سپاه شادگان تهیه می کردیم. کل امکاناتی که داشتیم دو دستگاه خودروی سیمرغ بود که از کردستان آورده بودیم. روزها در منطقه می جنگیدیم و شب به شادگان می رفتیم و زیر درخت ها روی زمین می خوابیدیم. این شروع کار ما بود. یک روز تانک های عراقی تا کنار کارون در دارخوین پیشروی کردند. با شلیک تانک ها به طرف خانه های روستایی و پاسگاه ژاندارمری آن عده کمی از ژاندارم ها که در پاسگاه بودند ناچار به ترک آنجا شدند. بعد از چند روز دیدیم در پاسگاه کسی نیست و ما هم سرپناهی نداریم. رفتیم و آنجا مستقر شدیم و این مکان اولیه ما در دارخوین شد.» یکی از این گروه های مردمی که نخستین گروهی هستند که درروز بیستم مهر ماه ۵۹ به منطقه سلیمانیه رسیدند بسیجیانی از تهران بودند که از مسجد امیرالمؤمنین علیه السلام بسیج منطقه ۹ تهران اعزام شده بودند. جمع این گروه ۱۸ نفر بوده اند که در مهرماه ۵۹ با یک دستگاه مینی بوس راهی جنوب شدند. یکی از بازماندگان حادثه می گوید: «ما در جبهه بودیم و شناخت درستی از منطقه نداشتیم. یک نفر که بی سیم دستش بود به ما گفت بروید جلو، دشمن جلوتر است …ما به خط دشمن زدیم و پس از جنگ نابرابری که با عراقی ها کردیم، همه بچه ها محاصره شدند. بچه ها تسلیم نمی شدند. جنگ تن و تانک شدت گرفت و دوستان ما یکی یکی به شهادت رسیدند. من و چند نفر دیگر قبل از محاصره عقب نشینی کرده بودیم. آن مردان مرد که جبهه دارخوین خود را مدیون شهادت این ها می داند این ها بودند. بتدریج وضعیت جبهه های جنوب سروسامانی به خود گرفت و نیروهای داوطلب مردمی که یا به صورت انفرادی یا به صورت گروهی برای دفاع به منطقه خوزستان می آمدند. بعداز تشکیل ستاد عملیات سپاه در جنوب ابتدا به ستاد عملیات جنوب درباشگاه گلف اهواز که به پایگاه منتظران شهادت معروف شد، می آمدند ودر آنجا سازماندهی می شدند، در صورت نیاز آموزش های تکمیلی را می گذراندند و بعد به جبهه هایی که نیاز به نیرو داشت و تحت امر سپاه آن ناحیه فرستاده می شدند. در واقع باشگاه گلف حکم قرارگاه مرکزی عملیات جنوب و سپاه شهرستان های مرزی درگیر در حکم قرارگاه خط مقدم عمل می کردند. مراکزسپاه در سراسر کشور بسته به استعداد نیروهای اعزامی قسمتی از محور را واگذار می کرد که نیروها در آنجا مستقر می شدند.


سه شنبه ، ۷مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اندیمشک جوان]
[مشاهده در: www.andimeshkjavan.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن