محبوبترینها
کدام رنگ کاغذ دیواری مناسب فضای شماست؟
چه چیزهایی دیگر در دکوراسیون مد نیست؟!
بررسی قیمت تیرچه + قیمت تیرچه کرومیت + قیمت یونولیت
خرید و قیمت ورق در مشاوران آهن + [مشاوره رایگان]
تی‌وی وال: ایده‌ای نوین برای دکوراسیون داخلی
انواع ریل دستگاه‌های CNC + جدول مقایسه معایب و مزایا
خرید سوسیس پرکن اصل با گارانتی
تشخیص دیسک و صفحه اصلی از تقلبی (6 راه ساده)
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
ده راهنمایی برای نوازندگان مبتدی یوکللی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1809863673
در میزگرد مطرح شد؛ ضرورت زنده نگه داشتن نمادهای جنگ در کربلای غرب ایران
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: در میزگرد ایرنا مطرح شد؛ ضرورت زنده نگه داشتن نمادهای جنگ در کربلای غرب ایران کرمانشاه - ایرنا - ضرورت زنده نگه داشتن نمادهای جنگ در استان کرمانشاه به عنوان کربلای غرب ایران و دژ مستحکم در برابر تجاوز دشمن بعثی موضوعی بود که در میزگرد ایرنا با یادگاران دوران دفاع مقدس مطرح شد.
استان کرمانشاه در دوران دفاع مقدس 9 هزار و 800 شهید، 2 هزار آزاده و 17 هزار جانباز تقدیم انقلاب کرده و از نظر تعداد زنان شهیده دومین استان کشور است. دومین شهر مقاوم کشور یعنی گیلانغرب در استان کرمانشاه واقع است؛ بعثی ها سه بار تا دروازه های گیلانغرب جلو آمدند اما در برابر پایداری مردم این شهر شکست خوردند.29 عملیات دفاع مقدس در کرمانشاه صورت گرفته و دلاوری پاوه به عنوان آغاز و حماسه مرصاد به عنوان آخرین برگ پرونده جنگ تحمیلی و صحنه پایانی زورآزمایی سخت استکبار با ایران اسلامی، به نام این استان ثبت شده است.در دوران جنگ تحمیلی فقط شهر کرمانشاه هزار و 126 بار توسط جنگنده ها و موشک های بعثی بمباران شده است. با این همه افتخار اما بسیاری از نمادهای جنگ در استان در معرض فراموشی هستند و کمبود راویان دفاع مقدس و فقدان اسباب پذیرایی از میهمانان راهیان نور بسیاری را نگران آینده میراث و یاد شهدا کرده است.به مناسبت هفته دفاع مقدس این موضوع را با 2 تن از یادگاران و فرماندهان جنگ استان کرمانشاه به بحث گذاشتیم. جلال منکرسی معاون امنیتی سابق استانداری کرمانشاه و حسن موحد رئیس سازمان بسیج رسانه استان میهمان میزگرد خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) بودند تا در کنار بررسی موضوع مورد اشاره، درباره شکافی که ظاهرا بین نسل جوان و ارزش ها و فرهنگ دفاع مقدس ایجاد شده، سخن بگویند.واقعیت اما با این روایت متفاوت است انگار؛ بسیاری معتقدند که راه حل بیشتر گرفتای های امروز که بر گلوی آرامش جامعه پای فشرده، باید در میان همان فرهنگ ارزشی دفاع مقدس جست که برگرفته از اسلام اصیل است.* به نظر می رسد نسل جوان در بخش هایی با دفاع مقدس فاصله گرفته و احساس غریبی می کند، آیا شما هم به این برداشت اعتقاد دارید؟منکرسی: انقلاب اسلامی که به رهبری حضرت امام خمینی (ره) خلق شد، ملت یک جبهه عزتمند پیدا کرد و ایران از زیر یوغ ابرقدرت ها در آمد، آن زمان بود که استکبار احساس کرد ژاندارم خود را در منطقه از دست داده است به همین دلیل صدام را علیه ما تحریک و جنگ هشت ساله را به ملت ایران تحمیل کرد.غربی ها اینطور هم استدلال کرده بودند که ارتش فرو پاشیده، نیروهای انقلابی هم بی تجربه هستند که از نظر مادی تصور درستی بود.جوان های آن زمان این را درک کرده بودند که امام راحل عزتمندی ایران را دنبال می کند و به همین دلیل جانانه وارد عرصه شدند.فرهنگ اسلامی مرگ را پایان زندگی نمی داند بلکه آغاز زندگی جاودانه و ملاقات با خداوند می داند، امام راحل این فرهنگ را احیا و برای جوانان تبیین کرد؛ طوری که پس از هشت سال تجاوز یک وجب از خاک کشور هم به دست دشمن نیفتاد.همین جوانانی که در فرهنگ ابتذال دوران شاه تنفس کرده بودند، چون فطرت هایشان پاک بودند همگی در دوران دفاع مقدس وارد جنگ و جبهه شدند.امروز هم اگر شرایط امتحان جوانان فراهم شود همین گونه است و در صورت هر تهدیدی همین جوانان وارد عرصه می شوند.وقتی رهبر انقلاب سال 90 به استان کرمانشاه سفر کردند، آن شور عجیب و حضور پرشور جوانان را همه دیدند.البته درست است که یک شکاف ظاهری دیده می شود اما این فاصله عمقی نیست، در هر حال نباید از نفوذ فرهنگی و تبلیغات سوء دشمن غافل شویم.* آیا فرهنگ جامعه در حوزه اعتقادی، اجتماعی و اقتصادی همچون کار و تلاش، پرهیز از تن آسایی، مصرف گرایی، قناعت، مدارا با مردم، صبر، تواضع و خدمت به خلق همان فرهنگ دفاع مقدس است؟منکرسی: قاعدتا وقتی رشد انسان ها براساس کار و تلاش نباشد، قطعا همه ضربه خواهیم خورد، فرهنگ اسلامی غنی است و بر کار و تلاش تاکید دارد.نکته دیگر این است که مثلا تصور کنید در هنگام شب برق قطع شود، اینکه مدام بگوئیم تاریک است تاریک است فایده ای ندارد و بلکه باید هر کسی به اندازه خودش شمعی را روشن و نوری را ایجاد کند.اگر می خواهیم فرهنگ دفاع مقدس را زنده نگه داریم باید جامعه را همواره به سمت فکر کردن سوق دهیم، درباره اینکه در رژیم گذشته کجا بودیم و الان کجا هستیم، عزتمندی امروز باید با تفکر حفظ شود، چنانچه خداوند همواره همه را به تفکر فراخوانده است.ببینید احساسی عمل کردن در جاهایی خوب است اما در حوزه عقل مداری نهیب دادن خداوند این است که اگر تفکر نکنید فردا مواخذه خواهید شد بنابراین جوان ما باید با اعتقادات مقدس وارد حوزه اندیشه و تفکر شود.* به نظر شما ما در معرفی فرهنگ پایداری و دفاع مقدس به نسل جوان و نوجوان، کم کاری کرده ایم یا به نظر شما در این زمینه شایسته عمل شده است؟منکرسی: ما نباید هیچ چیز را ایده آل ببینیم و همواره باید کف را در نظر بگیریم نه سقف را، درباره این سوال هم باید گفت که معرفی فرهنگ دفاع مقدس جای کار دارد و باید آن را برای جوانان تبیین کرد؛ حال به چه شیوه و وسیله ای باید روی آن فکر و کار کرد.البته به اعتقاد من باید شرایط و فضای بروز این فرهنگ مهیا شود تا بتوان قضاوت بهتری نسبت به وجود آن در جامعه داشت.* آقای موحد شما هم همانند آقای منکرسی اعتقادی به شکاف در بین فرهنگ کنونی جامعه و فرهنگ دفاع مقدس ندارید و به کم کاری در معرفی و تبیین این فرهنگ معتقد نیستید؟موحد: شعار و آرمان انقلاب با راه و منش استکبار در تضاد بود، آنان ابتدا به دنبال انزوای امام راحل بودند اما معجزه الهی با رهبری نهضت یار بود تا انقلاب به ثمر بنشیند.انقلاب که پیروز شد دشمنان تمام تلاش خود را برای ضربه زدن به این نهضت مردمی بکار بستند و از همان ابتدای عمر انقلاب، قائله های گنبد، سیاهکل، وقایع آذربایجان، خلق مسلمان، دمکرات کردستان، حمله طبس و کودتای نوژه را با هدف شکست انقلاب در دستور کار گذاشتند که به لطف الهی همه آنها شکست خورد.در کنار این توطئه ها بیش از هزار تحرک و تجاوز مرزی از جمله سرقت دام عشایر مرزی، مین گذاری در مرزها، به اسارت گرفتن مرزنشین ها و اقدام به تهدید از سوی رژیم بعث صورت گرفت تا اینکه جنگ رسما آغاز شد، غربی ها می خواستند نقش ژاندارمی منطقه را پس از محمدرضا شاه به صدام واگذار کنند.ما حتی یک سنگ را هم به سمت دشمن پرتاب نکردیم که مدرکی علیه ایران در مجامع بین المللی باشد اما بیش از 40 کشور در حمله به ما نقش مستقیم و نزدیک به 70 کشور هم نقش غیرمستقیم داشتند.در مقابل این همه کشور، یک انقلاب نوپا قرار داشت که ارتش آن مضمحل شده و سپاه هنوز در ابتدای شکل گیری است، دشمن به دنبال فتح تهران در یک هفته بود اما در همان روزهای اولیه در مرزها متوقف شد.در جریان دفاع مقدس جوانان ما فرهنگی را تولید کردند که هرگز کهنه نخواهد شد و این فرهنگ برای همیشه ایران را بیمه خواهد کرد اما باید هنر استخراج آن را داشته باشیم.متاسفانه در این حوزه قدری غفلت کرده ایم.* چرا؟ مشکل کار کجاست؟موحد: در صدر اسلام در یک دوره زمانی کوتاه سه جنگ به امیرالمومنین (ع) تحمیل شد و تمام ظرفیت و یاران ایشان را معطوف به جنگ کردند با هدف اینکه فرصت تفکر و شناخت فرهنگ علوی را از مردم بگیرند، مخلص ترین یاران او را از ایشان جدا کنند و با جنگ روانی همه آسیب ها و خسارات را به گردن امام علی (ع) بیندازند.دشمن در ابتدای انقلاب هم همین کار را با جمهوری اسلامی و امام راحل کرد. اما اکنون تاکتیک خود را عوض کرده و بیشتر توانش را از جبهه جنگ سرد به جبهه جنگ نرم منتقل کرده است و چون خودشان مبدع آن هستند در این جنگ مهارت دارند.رهبر انقلاب پس از جنگ تحمیلی در دیدار رزمندگان لشکر سیدالشهدا (ع) و محمد رسول الله (ص) اشاره ظریفی به این موضوع دارند که با عبارات شبیخون فرهنگی و تهاجم فرهنگی مطرح کردند.دشمن ابتدا کانون قدرت ما را که همان ایمان و وحدت در سایه ولایت فقیه است، با ابزار جنگ نرم یعنی ماهواره، کتاب، فیلم، رسانه ها و شبکه های اجتماعی نشانه رفت.دشمن با تیرهای زهرآهگینی که در جنگ نرم استفاده کرد تلفات زیادی از ما گرفت، آنان به جای بمب خوشه ای بر سر ما امواج ریخت و به جای مین دام هایی با دانه های زیبا در فضای سایبر و مجازی کار گذاشته است. دشمن با این روش وقتی افکار و نگرش ما را تغییر داد، خود به خود رفتار، مطالبات و پوشش ما هم تغییر می کند و از رویکرد معنوی به خواسته های سبک دنیوی تنزل پیدا می کنیم.به همین دلیل امروز می بینیم که برخی خواسته ها و مطالبات آنقدر کوچک و حقیر است که با نگاه ارزشی دفاع مقدس نمی خواند، همان نگاهی که شما اشاره کردید.در جنگ سخت کشته ها با عزت و افتخار تشییع می شوند و اطرافیان شهدا سعی می کنند که خود را به شهید نزدیک کنند اما در جنگ نرم وقتی فردی هویت ارزشی خود را از دست می دهد مثلا معتاد یا دچار آلودگی اقتصادی و اخلاقی می شود، اطرافیان او خود را کنار می کشند و از اعلام وابستگی به وی خودداری می کنند.* چقدر توانسته ایم از فرهنگ دفاع مقدس برای مقابله با جنگ نرم دشمن استفاده کنیم؟موحد: برخی از شیوه ها و برنامه های ما در این مسیر ناکارآمد بوده است.رهبر معظم انقلاب در بیانات خود تاکید دارند که فضیلت حفظ و احیای فرهنگ شهید و شهادت را کمتر از شهادت نیست، یا اینکه شهید مطهری می گوید گریه بر حماسه شهید به منزله شرکت در آن حماسه است.اما وقتی ما نتوانیم این فرهنگ را حفظ و پیام فرهنگی و ارزشی تولید کنیم، دشمن این خلاء را با بمباران پیام و اطلاعات مورد نظرش پر می کند و قدرت تشخیص را از جوانان ما می گیرد؛ طوری که فرد در یک کویر بی بصیرتی حیران و در نهایت تلف می شود.* اکنون باید چه کنیم ؟ وظیفه متولیان امر چیست؟یکی از کارهایی که باید انجام دهیم این است که فرهنگ شهید و شهادت را در آثار فاخر و با شیوه های نوین و تازه و ایده های خوب به نسل جوان منتقل کنیم. می گویند هر ملتی نگاه می کنند به ملوکانشان، مسئولان ما هم باید سعی کنند خود را با فرهنگ شهید و شهادت منطبق کنند وگرنه در مقابل شهدا، امام شهدا و نسل آینده مسئولند؛ اگر کسی برای این فضا ساخته نشده است باید کنار برود؛ همچنان که شهدا هم اگر احساس می کردند نمی توانند در مسئولیتی موثر باشند آن را نمی پذیرفتند.* پرونده جنگ تحمیلی با نام کرمانشاه باز و با نام این استان بسته می شود، نقش زنان، مردان، عشایر و روستاییان آن در دفاع مقدس بارز و چشمگیر بوده است اما چرا هنوز نمادهای ایثار و مقاومت آنچنان که باید در استان دیده نمی شود، خیلی از استان هایی که به صورت مستقیم درگیر جنگ نبوده اند، باغ موزه دفاع مقدس دارند اما کرمانشاه هنوز در حسرت باغ موزه مانده است، صدها یادمان استان بلاتکلیف و پادگانی مانند ابوذر که می تواند مانند دوکوهه میعادگاه زایران راهیان نور باشد بدون استفاده رها شده است.منکرسی: بنیاد حفظ آثار اقدام هایی در این زمینه انجام داده و کارهایی هم در دستور کار است اما برای احیا و حفظ فرهنگ ایثار و شهادت همانند فرهنگ عاشورا کارهای زیادی مانده است.موحد: در دوران دفاع مقدس سهم مردم کرمانشاه ویژه بود، شروع دفاع مقدس حصر پاوه و پایان جنگ هم حماسه مرصاد است و در واقع ابتدا و انتهای کتاب جنگ به نام کرمانشاه است.کرمانشاه همواره در تمام جنگ های این منطقه تعیین کننده بوده است و به فرموده رهبر معظم انقلاب، کرمانشاه سینه ستبر و زیبای ایران اسلامی است.اینکه منطقه جنوب کربلای ایران است، شکی نیست و نقش بی بدیل آن در دفاع مقدس انکار نشدنی است اما نقش کرمانشاه در اتصال کربلای غرب کشور به کربلای معلی هم نقش کمی نیست.قریب به 29 عملیات بزرگ و کوچک در این استان اتفاق افتاده است، چند شهر استان در اشغال دشمن بوده و بعثی ها سه بار تا دروازه های گیلان غرب پیش آمدند اما از خود مردم شکست خوردند.حماسه مرصاد محصول همه دستاوردهای جنگ و از افتخارات کرمانشاه است زیرا آخرین میدان زورآزمایی استکبار و خیانت منافقین در اینجا بود که به لطف خدای متعال، هدایت امام راحل و نقش رزمندگان دشمن شکست خورد.این استان نزدیک به 14 یگان عملیاتی کد دار در حوزه آفند و پدافند داشته است در حالی که برخی استان ها یک یا 2 یگان یا حتی 2 استان یک یگان بیشتر نداشتند.شهر کرمانشاه در دوران جنگ تحمیلی یک هزار و 126 بار بمباران شده است. هم مردمش زیر بمباران بودند و هم در هر چهار جبهه شمال غرب، غرب، جبهه میانی و جنوب شهید داده است.* وظیفه ما چیست؟موحد: ابتدا باید یادمان های استان را احیا کنیم و توسعه دهیم، برخی یادمان ها حتی یک تابلو هم ندارند و در سال های آینده اگر این کهنه سربازها هم از دستمان برود، دیگر کسی هم برای معرفی آنها نیست، این استان نزدیک به هزار نقطه یادمانی دارد که فقط تعداد محدودی از آنان به ثبت رسیده است.دوم تربیت راویان فتح. در جنگ سه گروه وجود دارند؛ گروهی که جنگ را لمس کرده اند، گروهی که جنگ را حس کرده اند و نسل جدید که نه جنگ را حس و نه لمس کرده اند اما آن را روایت می کنند.برای انتقال فرهنگ ارزشی دفاع مقدس که شعبه ای از فرهنگ عاشوراست، باید همانند مداحان و ذاکران اهل بیت، به تربیت راویان دفاع مقدس بپردازیم.سوم اینکه ظرفیت پذیرش مهمان را باید متناسب با ظرفیت استان توسعه دهیم.من پنج سال (83 تا 88) دبیر قرارگاه راهیان نور استان بودم، در این مدت راهیان نور و حماسه های دفاع مقدس و سرمایه های ارزشی معنوی و آرمانی استان شناخته شده نبود. سال 83 در کنگره راهیان نور در جنوب کشور شرکت کردم، در این کنگره از سردار اثباتی، معاون فرهنگی سازمان بسیج مستضعفین درخواست کردم که اجازه بیان چند جمله ای درباره حماسه های دفاع مقدس استان را به من بدهد که موافقت کرد.من در سخنانم چند جمله ای درباره کرمانشاه و 2 خاطره از حماسه دفاع مقدس در استان تعریف کردم وقتی حرف هایم تمام شد دیدم که تقریبا چشم همه حضار گریان است.آنجا بود که آقای اثباتی دستور احیای راهیان نور کرمانشاه را داد.* آن 2 خاطره را به یاد دارید؟موحد: پیش از عملیات والفجر پنج به همراه چند نفر از فرماندهان به پادگان شهدای استان رفتیم، قریب به اتفاق نسل اولی که وارد این پادگان شدند، به شهادت رسیدند؛ به همین دلیل نام آن را پادگان شهدا گذاشتند، قدم به قدم این پادگان بوی شهید می دهد.آن زمان تماس گرفتند و اعلام کردند که به دلیل احتمال بالای پاتک دشمن در منطقه مهران ایلام، اعزام نیروی تازه نفس برای حضور در خط مقدم و انجام عملیات والفجر پنج آن هم از نزدیکترین استان یعنی کرمانشاه ضروری است.آن زمان نیروی زیادی وجود نداشت، تصمیم بر این شد که از دانش آموزانی که به اردوی دانش آموزی آماده اند کمک بگیریم، در این پادگان به دانش آموزان گفته شد که الان جبهه مهران نیازمند کمک و تعدادی نیروی داوطلب است، بلافاصله جمعیت بیش از هزار نفری دانش آموزان فریاد زدند که "فرماندهان تو را به جان مهدی (عج)؛ ما را ببرید به جبهه" غوغایی در آنجا ایجاد شد.با هر زحمتی که بود از میان آنان 300 نفر را انتخاب کردیم و پس از حضور در یک میدان تیر چند ساعته، بلافاصله به سمت مهران حرکت کردیم زمانی که راه افتادیم اول شب بود.نیروها هیچ کدام پوشش کافی نظامی نداشتند و حتی عده ای از بچه ها با کفش کتانی عازم جبهه شدند، از این 300 نفر فقط 150 نفر اسلحه کلاشینکف داشتند.در آن هوای سرد با باران و برف زمستان مجبور بودیم با کمپرسی عازم مهران شویم چون مینی بوس و اتوبوس هم برای انتقال نیرو نداشتیم.وقتی به مهران رسیدیم تاکید کردند که چون فردا امکان بمباران دشمن وجود دارد، در تاریکی شب باید عازم خط شوید، در حین عزیمت به خط مقدم در آن گل و لای مسیر، یک بسیجی کم سن و سال را دیدم که اسلحه ندارد اما طنابی از کوله اش بیرون است، از او سوال کردم که این طناب چیست؟ گفت این را برای بستن دست و پای عراقی ها آورده ام. در واقع آن بسیجی در آن شرایط حساس و خطرناک از چنان قدرت ایمانی برخوردار بود که گویی اصلا دشمن را نمی دید و ترس برای او معنی نداشت؛ آن لحظه اشک در چشمان من جمع شد و به خود گفتم من کی ام که بخواهم فرمانده این بچه ها باشم. (موحد وقتی به اینجای سخنانش رسید اشک از چشمانش سرازیر شد و برای لحظاتی سکوت کرد)بعد از چهل روز که خواستیم به کرمانشاه برگردیم غیر از تجهیزات سنگین، بیش از سه هزار قبضه اسلحه به غنیمت گرفته بودیم یعنی با دشمن خود را تجهیز کردیم.پس از عملیات والفجر پنج که عراق به ما پاتک زد، یک بسیجی جوان کرمانشاهی که از ناحیه ران مجروح شده بود ما را حیرت زده کرد؛ گلوله طوری به وی اصابت کرده بود که از ران راست وارد و از ران چپ خارج شده بود طوری که بشدت مجروح بود و روی زمین می غلتید.در آن هنگام به همراه 2 تن از بچه های امدادگر او را روی برانکارد گذاشتیم تا به عقب انتقال دهیم اما او خود را از بالای برانکارد پایین انداخت ابتدا فکر کردیم که تعادلش به هم خورده است اما بار دوم هم که او را روی برانکارد گذاشتم خود را پایین انداخت. فکر کردیم که شاید از شدت درد این کار را می کند؛ از او پرسیدیم که چرا این کار را می کنی؟ (موحد با چشمان گریان سخنانش را ادامه داد) گفت من با این بچه ها آمده ام و می خواهم در این فضای عاشورایی بمانم شما چرا می خواهید مرا از اینجا ببرید، من موقعی که از مادر متولد شد شیرم را با اشک روضه امام حسین خوردم؛ آرزویم این بود که روزی صحنه عاشورایی پیش بیاید تا از راه و فکر امام حسین (ع) دفاع کنم و بر سر آن جان دهم. من چگونه برگردم در حالی که همکلاسی ام شهید شده است. * آقای منکرسی شما هم خاطره ای به یاد دارید که یاد آن فرهنگ عاشورایی را زنده کند؟منکرسی: در اوایل جنگ تحمیلی با شهید ابوالحسن یاری و چند تن از دیگر شهدای کرمانشاه در منطقه سرپل ذهاب بودیم که در محاصره دشمن افتادیم، توپ و تانک های دشمن منطقه را سیاه کرده بود اما شهید یاری در آن بحبوحه در یک سخنرانی گفت که امروز روز عاشورای ماست و طوری به رزمندگان روحیه داد که برخلاف تصور اولیه در درگیری با دشمن به پیروزی رسیدیم و حتی 90 نفر را هم اسیر کردیم؛ آن هم در جایی که دشمن اصلا انتظار نداشت هیچ مقاومتی در مقابلش شکل بگیرد، ما در آنجا بود که با سلاح کلاشینکف آشنا شدیم چون تا قبل از آن تفنگ ژ- 3 داشتیم.در ابتدای جنگ من در منطقه پاوه در خدمت شهید همت و شهید ناصر کاظمی (فرماندار پاوه) بودم.در نشست مسئولان گردان ها و گروهان برای عملیات مشاجره ای بین این 2 شهید در گرفت، تمام زحمات پشتیبانی و آمادگی برای عملیات محمد رسوال الله (ص) را شهید همت کشید اما شهید کاظمی گفت من باید فرماندهی عملیات را به عهده بگیریم و ما دیدیم که یک جدال احسن بین این 2 شهید برای حضور در میدان جنگ در گرفته است.روشن بود که این جدال احسن سبقت در شهادت است، یعنی فرمانده باید وارد عرصه می شد و از نزدیک عملیات را هدایت می کرد.در نهایت شهید همت که از هر نظر محق هدایت عملیات بود از حق خود گذشت و میدان را به شهید کاظمی واگذار کرد و خودش در حوزه پشتیبانی قرار گرفت، این رفتار برای همه ما درس آموز بود.مصاحبه از عبدالله الماسی2077/7444/8066
06/07/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها