واضح آرشیو وب فارسی:دزنیوز: به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس روزنامه «جوان» در یادداشتی از «حسن رشوند» نوشت: جنگ تحمیلی که آغاز شد بسیاری از استراتژیست ها را عقیده بر آن بود هر چند نیروی نظامی ایران در حال گذار پس از انقلاب است اما به جهت بنیه نظامی و دفاعی و تفکر مکتبی که ارتش ایران نسبت به […]به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس روزنامه «جوان» در یادداشتی از «حسن رشوند» نوشت: جنگ تحمیلی که آغاز شد بسیاری از استراتژیست ها را عقیده بر آن بود هر چند نیروی نظامی ایران در حال گذار پس از انقلاب است اما به جهت بنیه نظامی و دفاعی و تفکر مکتبی که ارتش ایران نسبت به ارتش عراق دارد، دشمن بعثی توان و قدرت مقابله با ایران را نخواهد داشت. به تعبیر دیگر عراق فی ذات یارای مقابله با جمهوری اسلامی ایران را هیچ گاه نخواهد داشت. برتری ایران از همان آغازین روز رسمی جنگ در ۳۱شهریور ۱۳۵۹ و اعزام صدها فروند جنگنده به خاک ایران توسط عراق و واکنش بدون فوت وقت جمهوری اسلامی ایران ثابت کرد که نظر استراتژیست های مطرح دنیا دور از واقعیت نبوده است. همه می دانستند افسانه فتح تهران ظرف شش روز که صدام مطرح کرده بود، سرابی بیش نیست. قدرت های بزرگ حامی عراق هم که از پیش دولت صدام را تا بن دندان برای یک جنگ به اصطلاح کوتاه مدت تجهیز کرده بودند با گذشت زمان دریافتند از این پهلوان پنبه که برای خود درست کرده اند، کاری ساخته نیست. از آن پس بود که با یک تقسیم کار روشن قرار شد نفت سعودی های خبیث و برخی کوتوله های حقیر حوزه خلیج فارس تبدیل به دلار شده و برای تجهیز بیشتر ارتش عراق در اختیار امریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و دیگر کشورهای اروپایی قرار گیرد و از حاصل آن، شاید دولت بعثی عراق بتواند ایران اسلامی را در مقابل خناسان غربی و دولت های کندذهن عرب تسلیم کند. در این تقسیم کار با پول های نفت سعودی، امریکا فانتوم جنگی، انگلیس موشک های تاو و استینگر، فرانسه هواپیمای سوپراتاندارد، آلمان سلاح شیمیایی به عراق گسیل کردند و دولت خبیث سعودی به این نیز بسنده نکرد و برای آنکه نفس خون آشام خود را ارضا کرده باشد اجاره و خرید هواپیماهای جاسوسی آواکس، آخرین اطلاعات از ستون کشی و تغییر و تحول رزمندگان را به عراق می داد تا بعثی ها بتوانند با این اطلاعات دست اول جوانان ایرانی را به خاک و خون بکشند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این شروع کار ما با عربستان بود، یعنی یک شروع تلخ. اما اینکه چرا سعودی ها دست به این اقدامات می زدند شاید فلسفه آن برگردد به رقابت دیرینه و عقده های فروخورده ای که بین چهار کشور ایران، ترکیه، مصر و عربستان در سازمان کنفرانس اسلامی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت و عربستان که در مقابل ایران و مصر از هیچ ظرفیتی برای مدیریت جهان اسلام برخوردار نبود، سقوط رژیم پهلوی را فرصتی مناسب برای سیادت بر جهان اسلام می دید و از منظر سعودی ها جنگ عراق علیه ایران این فرصت را برای آنها فراهم نموده بود. میلیاردها دلار هزینه سعودی ها در طول هشت سال جنگ تحمیلی به عراق همچون آبی بود که در هاون کوبیده می شود و پس از هشت سال مقاومت ملت ایران نتیجه این جنگ برای آل سعود فقط و فقط شکست بود. امروز که رفتار این خاندان بی خرد را نسبت به ملت ایران و ملت های مظلوم منطقه مرور می کنیم، توماری از جنایت در ذهن نقش می بندد. آنچه در غزه در جنگ هشت روزه، ۲۲روزه و ۶۰روزه یا جنگ ۳۳روزه در لبنان از سوی رژیم صهیونیستی اتفاق افتاد چیزی نبود جز همراهی و کمک آل سعود به رژیم جعلی صهیونیستی برای کشتار مردم بی گناه و مظلوم فلسطین. لیست بلندبالای جنایت این رژیم، محدود به کمک به دولت ها و رژیم های دیکتاتوری صدام و صهیونیست ها نمی شود، بلکه امروز عمق این فاجعه را در یمن در کشتن کودکان و زنان بی گناه و مظلوم می توان مشاهده کرد، بنابراین نباید آنچه در مسجد الحرام در سقوط جرثقیل یا به مسلخ بردن حجاج در منا یا آتش سوزی چادرهای مصری در سرزمین وحی اتفاق افتاد را یک اتفاق ساده انگاشت، چراکه این جماعت خون آشام برای رسیدن به آمال و نفسانیات خود متوسل به هر جنایتی می شوند و در این مسیر، آنچه برای آنها اهمیت ندارد فقط جان، مال و ناموس مسلمانان است. اینکه می بینیم لودرهای سعودی اجساد پاک حجاج بیت الله الحرام را با بیل بار کامیون ها می کنند بدون آنکه ذره ای وجدان نداشته آنها به درد آید، نشان از قساوت قلبی است که این جماعت کافر مسلک در جنگ عراق علیه ایران با گرا دادن آواکس ها به دشمن بعثی برای به شهادت رساندن رزمندگان ایرانی انجام داده اند و در میدان رزم یمن نیز بدون هیچ واهمه ای آنی را انجام می دهند که در میدان غیررزم در منا انجام دادند. آنچه سعودی های وهابی در منا و مسجدالحرام انجام دادند از چند فرض خارج نیست که برخی از این فرض ها که قرابت بیشتری با شواهد و قرائن دارد، مطرح می شود: ۱ـ نزدیک ترین و خوشبینانه ترین فرض درخصوص سه حادثه سقوط جرثقیل، افتادن پنکه و کشته شدن انبوهی از حجاج در منا ناشی از درگیری مأموران توجیه نشده آل سعود نسبت به شرایط منطقه و اعمال حج در جنگ با یمن است و افراد به کار گرفته شده در برپایی مراسم حج امسال، هم از لحاظ کمیت و هم کیفیت فاقد توانمندی لازم بوده اند. بنابراین این حوادث را باید ناشی از بی تدبیری زیاد آل سعود در برگزاری مراسم حج امسال دانست که در این صورت باید مسلمانان برای سنوات آینده فکری جهت امنیت حجاج خویش کنند و این رژیم را در پاسداشت حرمت و کرامت حجاج ناتوان و نالایق بدانند. با این فرض خوشبینانه، مقصر اصلی این حوادث دلخراش، فقط و فقط خاندان «سلمان» و مأموران بی کفایت آن می باشند و این خانواده از این پس استحقاق خادمی حرمین شریفین را از دست داده است. ۲ ـ حکام سعودی با هدف تشدید فضا و موج سازی خبری علیه ایران اسلامی، به دنبال تکمیل سناریوی خود در جنگ با یمن هستند، چراکه پیش از این، دلیل اقدام نظامی خود علیه حوثی های یمن را تلاش یمنی ها برای حمله به مکه و مدینه و گرفتن خانه خدا و حرم پیامبر(ص) اعلام کرده بودند و از آنجا که جنگ یمن به درازا کشید و عملاً این سناریوی شیطانی با شکست مواجه شد، ضمن به انحراف کشاندن اذهان افکار عمومی از شکست در جنگ شش ماهه یمن تلاش دارند با خلق و پیاده سازی سناریوی جدید هم شکست های خود را پوشش دهند و هم با جنگ رسانه ای که در روزهای آینده بیشتر شاهد آن خواهیم بود، جنایات انجام شده در بیت الله الحرام و منا را به گردن دیگران و از جمله حجاج ایرانی بیندازند. در این صورت باید از هم اکنون مقامات ایرانی به جای نشست و برخاست با فلان مقام دست چندم کشورهای اروپایی یا فلان رسانه گمنام یا نامدار غربی، با طراحی یک سناریوی دقیق این توطئه آل سعود را خنثی کنند تا بیش از این افکار عمومی مسلمانان و جهان را خدشه دار نکنند. ۳ ـ فرض سوم که چندان هم دور از انتظار نیست این است که جنایت رخ داده در منا و بیـ ت الله الحرام محصول رقابت در درون خانواده سعودی است و از آنجا که پس از مرگ ملک عبدالله، طیفی از این خانواده، گروهی دیگر را از قدرت خلع کردند، یک کینه در درون گروه غیرحاکم نسبت به طیف «سلمان» شکل گرفته است و از آنجا که «بندر بن سلطان» و «نایف» یک عقبه امنیتی قوی دارند، با هدف نشان دادن بی کفایتی پادشاه، پشت صحنه این حوادث تلخ قرار گرفته اند. سقوط جرثقیل شرکت «بن لادن» آن هم پس از فروکش کردن توفان یا مسدود کردن دو مسیر اصلی در منا و عدم بازگشایی مسیرهای اضطراری همه و همه گویای برنامه ریزی یا حداقل هماهنگی با بخشی از حاکمیت سعودی است که ممکن است این حاکمیت مستقیماً در درون قدرت نباشد ولی عوامل نفوذی و امنیتی آن در مدیریت صحنه دخالت آشکار دارد. واکنش پادشاه در همان ساعات اول مبنی بر اینکه گردن ۲۸ نیروی امنیتی دخیل در نظم منا را خواهد زد نشان از رگه های خرابکاری در درون خاندان سعودی دارد که همین امر ثابت می کند که آل سعود استحقاق خدمتگزاری به حجاج را نداشته و باید فکری اساسی برای این موضوع دنیای اسلام کرد.
دوشنبه ، ۶مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دزنیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]