واضح آرشیو وب فارسی:اعتماد: مهر امسال مهر بی مهری بر دل مان گذاشت و با طنین انداز شدن زنگ مدارس، بغض دیرینه ای در دل کودکان بازمانده از تحصیل بی صدا شکست. امروز در هر کوی و برزن دختران و پسران مان با دلی مملو از امید و آرامش به مدرسه روانه شدند اما جای همتی دریغ شده برای جامه عمل پوشاندن به فرمایش مقام معظم رهبری همچنان خالی است. اعلامی که پیام آور صلح، برادری و عدالت و حتی فراتر از یک پیام، دستوری بی واسطه، لازم الاجرا و اکید در حمایت از حق برخورداری از آموزش عمومی برای تمامی کودکان مهاجر فارغ از هرگونه تبعیض ملیتی بود. «هیچ کودک افغانستانی، حتی مهاجرینی که به صورت غیرقانونی و بی مدرک در ایران حضور دارند، نباید از تحصیل بازبمانند و همه آنها باید در مدارس ایرانی ثبت نام شوند.» این بخشی از همان بیانات انسان دوستانه رهبری است. اما سوال اساسی این است که چرا و چگونه پس از گذشت بیش از پنج ماه، هنوز هزاران دانش آموز تبعه افغان موفق به ثبت نام در مدارس نشده اند؟ هر بار به یک بهانه. یک بار کارت هویتی مانع است و هزار بار تصمیمات سلیقه ای مدیرانی که با بهانه های مختلف، از مسوولیت خطیر خود شانه خالی می کنند. بر اساس اعلامیه های جهانی حقوق بشر، کشورهای جهان نمی توانند حق پناهندگی را از افغان ها بگیرند. متاسفانه درست در زمانی که کشورهای غیر مسلمان دست به تظاهرات چندین هزار نفری برای حمایت از مهاجرین می زنند ما در کشوری اسلامی، برادران ایمانی خود را از کمترین حقوق شهروندی محروم می کنیم. در سایر کشورهای مهاجرپذیر با وجود شرایط سختگیرانه تر برای مهاجرین اما در زمینه فراهم آوردن امکانات تحصیلی کودکان مهاجر قانونی و غیرقانونی به مراتب از ما جلوترند. بر اساس آخرین سرشماری نفوس سال 1390، جمعیت اتباع رسمی مقیم کشور از سال 1385 تا سال 90 به بیش از سه میلیون نفر افزایش یافته که در این بین اتباع افغانستانی با 5/1 میلیون نفر بیشترین جمعیت مهاجر کشور را داشته است. همچنین بنا بر آمار وزارت امور خارجه، یک و نیم میلیون پناهنده غیر رسمی افغانستانی در کشور وجود دارد. در هیچ مرجعی آمار مستندی از تعداد کل افاغنه بازمانده از تحصیل ساکن در شهر تهران اعم از مهاجرین رسمی و غیررسمی در دست نیست. لیکن شانه خالی کردن از ارایه آمار رسمی در مورد کودکان افغانی تنها پرده از یک واقعیت برمی دارد و آن هم کم کاری نهادهای مسوول در اجرای احکام محوله است. چرا با وجود تاکید صریح مقام معظم رهبری هنوز هم دست چندین هزار کودک تبعه غیر ایرانی از تحصیل دور است؟ چرا با وجود اعلام پیمان اخوت بین مسلمانان هنوز هم کفه نژاد و ملیت سنگین تر از کفه ایمان و عدالت و بندگی است؟ همین جاست که با چشم دل می بینیم لب های لبیک گو چه پرخروش اند و قلب های بیعت کننده چه بی فروغ؛ هرکجا حرف از حمایت از آموزش کودکان افغان به میان می آید، داد عدالت است که بر سرمان آوار می شود. می گویند آموزش جزو حقوق مدنی هر مهاجر است و بلند تر می گویند که وجهی بابت تحصیل دریافت نمی شود. حال آنکه اگر سری به شیوه نامه های آموزش و پرورش بزنیم پرده از واقعیات زیادی برداشته می شود. از مجوز دریافت شهریه های علی الحساب بالاتر از 200هزارتومانی گرفته تا حذف 14 بند از موارد استثنایی برای عدم اخذ شهریه اعم از خانواده های درجه اول شهدا و جانبازان، فرزندانی که مادرشان ایرانی هستند و حتی از آن هم دردناک تر کودکان افغانی بی سرپرستی که تحت سرپرستی بهزیستی هستند. چه شد آن برنامه ملی آموزش برای همه (EFA)، که در یونیسف به آن متعهد شده ایم؟ کجاست آن پیمانی که در کنوانسیون حقوق کودک برای اجباری و رایگان بودن تحصیل بسته ایم؟ یا موادی که برای تعلیم و تربیت در پروتکل مربوط به پناهندگان به آن پایبند شده ایم؟ قریب به سه دهه از حضور مهاجران افغان در کشور می گذرد. بسیاری از آنها در همین کشور صاحب زندگی، خانواده و فرزند شده اند. اما نمی دانیم چند دهه دیگر لازم است تا این بلاتکلیفی سامان بخشد و بحق دریابیم که ارایه خدمات آموزشی و ایجاد فضای مثبت برای پرورش کودکان افغانی در کشور، طلیعه پیشگیری از شیوع بزه کاری در جامعه و راهی روشن در اعتلای فردای کشور است. به راستی اگر انتخاب را برای اجرای عدالت در تحصیل برابر با هم بازی های مهاجر کودکان مان، به خودشان می سپردیم به خدا سوگند «آن» نمی کردند که این گونه بزرگان تکیه زده بر میزهای مدیریتی ما می کنند. ٭ عضو شورای اسلامی شهر تهران
یکشنبه ، ۵مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اعتماد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]