تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين شما كسى است كه براى زنان خود بهتر باشد و من بهترين شما براى زن خود هستم....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830892827




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کمدین مشهدی خندوانه در آسایشگاه جانبازان


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: علی مسعودی فیلمنامه نویس که بعد از استندآپ کمدی هایش در خندوانه به چهره محبوبی تبدیل شده است در آسایشگاه امام خمینی (ره) مشهد هم بمب خنده بود هرچند که بیشتر روحیه گرفت!مردم او را به نام علی مشهدی می شناسند و اکنون در مشهد به سر می برد، از او خواستیم تا به آسایشگاه جانبازان پارک ملت بیاید، خیلی سریع و متواضعانه پذیرفت و در یک روز پر مشغله با حوصله فراوان در جمع این بزرگمردان حاضر شد و هر هنری داشت رو کرد تا بتواند در هفته دفاع مقدس دل آن ها را شاد کند. از ورودی آسایشگاه خودش ویلچر یکی از جانبازان عزیز را هدایت کرد، داخل آسایشگاه که رسیدیم خیلی با حوصله سراغ یکی یکی آن ها رفت. نوکرم و چاکرم و کوچیکتم از دهانش نمی افتاد. در مقابل جانبازان عزیز هم علاقه زیادی به او نشان دادند و مدام درباره ژیان پدرش، ماجـــــراهـــای گواهیـــــنــامـه گرفتنش و پیژامه پوشیدنش با او شوخی می کردند.  علی مشهدی فیلمنامه نویس خوش ذوق کشورمان هم با همه آن ها عکس گرفت و گپ زد و در نهایت برای جمع یک استندآپ کمدی اختصاصی و بامزه اجرا کرد. انرژی گرفتم راستش خود ما هم انتظار نداشتیم علی مشهدی بین جانبازان این همه طرفدار داشته باشد و همگی علاقه مند باشند با او عکس یادگاری اختصاصی بینـــدازند. امــــا جانبـــــازان پرشور و پراحساس به رغم مشکلات جسمی که داشتند بسیار سرزنده بودند. از علی مسعودی درباره حسش نسبت به این دیدار پرسیدیم، گفت: «اینقدر جانبازان عزیز انرژی و روحیه بالایی داشتند که من بیشتر از آن ها انرژی گرفتم و خیلی حالم خوب شد. دوپینگ کردم به نوعی و رنگ و رویم باز شد. تشکر از این که من را به این فضا آوردید.» از علی درباره خاطراتش از جانبازان پرسیدیم: «مجتبی دوست و بچه محل من بود که به جبهه رفته بود. گاهی با او و مرتضی دوست دیگرم به دیدن یکی از دوستانم به اسم علی که در همین آسایشگاه بود می آمدیم.» بچه نترسی بودم اما... بحث مان به دفاع مقدس کشید، مسعودی گفت: «من همیشه می گویم بچه نترسی بودم اما آن قدر نترس نبودم که بتوانم به جبهه بروم.» البته مسعودی توضیح داد که چرا به رغم میل باطنی اش نتوانسته برای حضور در جبهه با بچه محل هایش همراه شود. آقای «جدی» از جانبازان عزیز هم در این باره گفت: «گلوله های جنگی واقعاً هم ترس دارد، وقتی در یک رزمایش هواپیما کمی ارتفاعش کم می شود صدایش گوش ما را اذیت می کند چه برسد به روزهای عملیات که تیرو موشک و خمپاره کنار صدای هواپیما در کار بود اما عشق به وطن و ملت باعث می شود آدم نترس باشد.» خاطره ای از روزهای جوانی علی مسعودی از خاطرات رفاقتش با جانبازان هم گفت: «در کوی دانشگاه تهران یک ساختمان جانبازان داشتیم، با بیشترشان رفیق بودم و رفت و آمد داشتیم. یک رفیق جانباز داشتم از دو چشم نابینا بود، یک روز به من گفت علی برویم با هم کتانی بخریم. وقتی خواستیم برویم دوستم می خواست عصایش را بردارد گفتم من که هستم عصا می خواهی چه کار؟ اما از دانشگاه تا جایی که رسیدیم چند بار به خاطر بی دقتی من خورد زمین، چون مدام یادم می رفت دستش را بگیرم یا بهش گوشزد کنم که مانع وجود دارد. شب که رفتیم آسایشگاه به دوستانش گفت دفعه بعدی که خواستید با علی بروید بیرون دوتا عصا بردارید یکی برای خودتان یکی برای علی. برای جانبازان هر کاری کنیم کم است مسعودی معتقد است: «برای جانبازان هر کاری بکنیم کم است. ما چقدر حاضریم بگیریم که یک بند انگشت مان را قطع کنند؟ کاری که این بزرگواران انجام دادند را با هیچ چیزی نمی شود مقایسه کرد. بدون هیچ چشمداشتی رفتند.» مسعودی یاد رفقایش را هم زنده کرد: «بچه محل های ما زیاد به جبهه می رفتند، جلیل کاشانی و داوود همایونی از رفقای خوب من شهید شدند، حتی الان خیابان نزدیک به خانه مان به اسم داوود است. البته مطمئن باشید اگر خدانکرده توی این مملکت اتفاقی بیفتد حاضرم همه چیزم را بدهم برای کشورم.» اجر رامبد جوان حجت الاسلام کاشف از جانبازان انقلاب به علی مسعودی گفتند: «به رامبد جوان سلام برسان و بگو همین که مردم را می خندانی خیلی اجر داری، با قدرت به کارت ادامه بده.» علی مسعودی هم گفت: «همین دعاهای شماست که این برنامه را موفق کرده است.» حین اجرای استندآپ و خوش و بش مسعودی با جانبازان یکی از این بزرگواران هم از ما خواست درباره مشکلات درمانی و بیمه شان بنویسیم که اطاعت امر می کنیم. بعد از این دیدار علی مسعودی با همان انرژی همیشگی اش در پارک با مردم شوخی می کرد و حتی با یک جوان گوش شکسته کمی کشتی گرفت. عکس ها از صادق ذباح و گزارش از مازیار حکاک


جمعه ، ۳مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.ostanha.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن