واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
زمانی برای اثبات جنایت عکسها را مقابلش قرار داد، کوروش بی اختیار نگاهی به عکسها انداخت. «میشناسی؟» و کوروش در جواب سوال کارآگاه جوان پاسخ داد: «عکس من است.» بعد شانههایش را بالا انداخت و ادامه داد: «اما اثباتی برای جنایت نیست!»
افسر جوان که منتظر همین جمله بود پاسخ داد: «زمان زیر عکس را نگاه کن. اینها از دوربین های جاده ای گرفته شده که به محل جنایت ختم می شود. ساعت و زمان پایین صفحه، نشان می دهد که تو قبل از جنایت در محل حضور داشتی و بعد از قتل آنجا را ترک کرده ای. البته دلایل دیگر وجود دارد که اثبات می کند تو جنایت را مرتکب شده ای.» افسر جوان سکوت کرد و منتظر ماند. اما این انتظار زمان زیادی طول نکشید و کوروش به جنایتی که مرتکب شده بود اعتراف کرد. رسیدگی به این پرونده با تماس یکی از اهالی روستایی در اطراف گرگان آغاز شد. مرد جوان از قتل یکی از اهالی خبر داده بود و پلیس با اعلام این خبر، راهی صحنه جنایت شده بودند. آنها با حضور در محل با جسد مرد میانسالی مواجه شدند که تحقیقات تیم پزشکی قانونی علت اولیه مرگ را شلیک گلوله نشان می داد. شناسایی مقتول شناسایی هویت قربانی، کار سختی نبود. چرا که اهالی محل او را به خوبی می شناختند. خسرو یکی از زمین داران روستا بود و تمامی اهالی او را می شناختند. در تحقیقات میدانی، تعدادی از اهالی روستا مدعی بودند که دو نفر را در حال فرار در زمین های کشاورزی دیده اند و احتمال می دهند این دو نفر جنایت را مرتکب شده باشد. با به دست آمدن این اطلاعات، مشخصات دو مرد جوان به تمام واحدهای گشت اعلام شد و دو مظنون این پرونده دستگیر شدند. اما آنها مدعی بودند در این جنایت نقشی نداشته و با دیدن جنازه، ترسیده و فرار کرده اند. در حالی که دو مظنون پرونده منکر جنایت بودند، پرونده قتل کشاورز میانسال برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی استان گلستان قرار گرفت. با ورود تیم تحقیق اداره آگاهی استان گلستان، تحقیقات نشان می داد دو مظنون بازداشت شده در این جنایت نقشی ندارند و بلافاصله هر دو مرد جوان آزاد شدند. دستگیری قاتل در ادامه تحقیقات کارآگاهان دریافتند برادرزاده خسرو، با او اختلاف قدیمی بر سر زمین کشاورزی دارد و مدت هاست اهالی روستا شاهد درگیری آنها بوده اند. درحالی که کوروش، برادرزاده مقتول به عنوان اصلی ترین مظنون پرونده شناسایی شده بود، کارآگاهان به بررسی دوربین های مداربسته مسیری پرداختند که به محل جنایت ختم می شد. بازبینی دوربین ها مدرکی به دست کارآگاهان داد که شک آنها را به یقین تبدیل کرد. طبق زمانی که روی فیلم دوربین های جاده ای داشت، کوروش لحظاتی قبل از جنایت به طرف زمین کشاورزی رفته بود. دوربین ها بازگشت او از زمین کشاورزی را نیز ثبت کرده بودند و زمان ثبت شده، با زمان وقوع جنایت مطابقت داشت. اعتراف به قتل با به دست آمدن تصویر متهم و اطمینان از این موضوع که او در زمان قتل در آن محل حضور داشته، کارآگاهان جنایی با دریافت نیابت قضایی وارد خانه کوروش شدند. در بازرسی از خانه مرد جوان اسلحه شکاری به دست آمد که در آزمایش های صورت گرفته توسط تیم تشخیص هویت، مشخص شد گلوله ای که با آن خسرو به قتل رسیده است همان کالیبر با اسلحه کشف شده در خانه کوروش است. با به دست آمدن مدارک پلیسی ـ قضایی، کوروش بار دیگر در مقابل افسر پرونده قرار گرفت و به قتل عمویش اعتراف کرد. «جنایت را من مرتکب شدم. همیشه باهم مشکل داشتیم و این اختلاف به خاطر زمین کشاورزی و مسائل مالی بود. اختلاف روزبه روز بیشتر می شد تا این که روز حادثه سوار موتورسیکلت به طرف زمین های کشاورزی مان رفتم. همان جا عمویم را دیدم و دعوایمان شد و من از شدت عصبانیت با اسلحه شکاری که همراه داشتم به طرفش شلیک کردم.» پسر جوان ادامه داد: «ناگهان عمویم روی زمین افتاد، ترسیده بودم. نمی دانستم چه کار باید انجام دهم. سوار موتورسیکلت شدم و آنجا را ترک کردم. بعد از فرار من دو نفر با جنازه عمویم روبه رو می شوند و آنها هم با دیدن جسد وحشت می کنند و پا به فرار می گذارند. اهالی روستا آن دو نفر را هنگام فرار می بینند و تصور می کنند آنها عاملان قتل عمویم هستند. با اظهارات اشتباه اهالی روستا آن دو نفر به اتهام قتل بازداشت می شوند. وقتی خبر بازداشت آنها را شنیدم خیلی خوشحال شدم. با خودم گفتم خطر از بیخ گوشم رد شد.» کوروش گفت: «بی شک با دستگیری آن دو نفر پلیس به جست وجویش ادامه نمی داد و من می توانستم به زندگی ام ادامه دهم. در این مدت چند بار عذاب وجدان گرفتم که دو بی گناه به خاطر من بازداشت شده اند، اما ترس از بازداشت و مرگ باعث شد حرفی نزنم. اما تصورم از این ماجرا اشتباه بود، چرا که باوجود اظهارات اهالی روستا، با تحقیقات صورت گرفته توسط کارآگاهان جنایی استان گلستان، تایید شد که دو جوان دستگیر شده در این جنایت نقش ندارند. چند روز پس از آزادی آن دو نفر به اتهام قتل بازداشت شدم. ابتدا نمی خواستم حرفی بزنم، با خودم تصور می کردم که با کتمان واقعیت من هم بی گناه شناخته می شوم و خیلی زود آزاد می شوم، اما اطلاعاتی که به دست آمده بود، باعث شد تا واقعیت را برملا کنم.» سرهنگ اکبری، رئیس پلیس آگاهی استان گلستان در رابطه با این خبر می گوید: «به دنبال اعترافات پسر جوان او با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد و تحقیقات ادامه دارد.» هلیا نصرتی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
 
پنج شنبه 2 مهر 1394 ساعت 05:49
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]