تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سوگند به خدا ، هر كس كه حقيقت سجده را به جاى آورد ، زيان نكرد و كسى كه در سجده، ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827872573




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جنگ باید قبل از رحلت امام تمام می شد


واضح آرشیو وب فارسی:تازه نیوز: وقتى که امام قطعنامه را پذیرفتند، خیلى ها نگران شدند؛ مخصوصا" بخشی از طبقه رزمنده و جوانان و اینها یک مقدار برایشان گران بود، اما امام مى دانستند که بعد از خودشان اداره این جنگ براى کشور کار دشوارى است و مى دانستند اگر این بنا است حل بشود در زمان خودشان باید حل بشود. پس خودشان پیشقدم شدند و راه انقلاب را باز کردندآیت الله هاشمی رفسنجانی طی سخنانی منتشر نشده در سال 1368 تاکید کرد: امام مى دانستند که بعد از خودشان اداره جنگ براى کشور کار دشوارى است، پس خودشان پیشقدم شدند و راه انقلاب را باز کردند. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ؛ گزیده سخنان منتشر نشده ایشان در ۱۳ تیرماه ۱۳۶۸ که در سمینار ائمه جمعه سراسر کشور ایراد گردیده ، بدین شرح است : متأسفانه ما در اولین سمینار ائمه جمعه در غیاب حضرت امام امت صحبت مى کنیم که انسان نمى تواند اندوه و احساسات خودش را کنترل کند. ما با فقدان حضرت امام امت وضعى را در درون خودمان و روحیه خودمان احساس مى کنیم که مثل کسى است که در خلاء زندگى مى کند.هنوز آدم نمى تواند خودش را با شرایط فقدان امام در جامعه امام(ره)منطبق کند. من معمولا" وقتى که در حال طبیعى هستم و مشغول کارى نیستم، آن حال تبعید امام در وجودم جلوه مى کند. مایک دوران طولانى داشتیم که امام را تبعید کرده بودند. به هرحال هر کسى در وجود خودش از تبعید امام یک احساسى داشت، دوران طولانى هم بود. این حالات موضوع دارند، آن تبعیدها و آن افسردگى ها را در ضمیر ناخودآگاه مان داریم.درست چنین وضعى الان براى من هست. لابد همه شما هم مثل من هستید. من از خودم که حساب مى کنم، این چنین وضعى را مى بینم، آدم دلش نمى خواهد باور کند که دیگر امام را ندارد، ولى واقعیت این است که نداریم. طبعا" آن کارهاى مهمى را که شخص امام با اهمیت شخصیت شان و بزرگوارى وجودشان انجام مى دادند به تنهایى امتى بودند، آنها تقسیم مى شود بین ما که باید همگى یک قدرى آن سنگینى بارى که بر دوش امام بود بر دوش خودمان احساس کنیم که داریم مى کنیم. ما چنین احساسى داریم، شما هم حتما" چنین احساسى دارید و با همین احساس است که ما داریم مى فهمیم.آقایان همه آشنا هستند ]مى دانند[که پیغمبر اکرم (ص) در اواخر عمرشان ]نسبت به[ مسایل آینده نگران بودند و با آیه شریفه (یأَیُّهِا الرَّسولُ بَلّغ ما اُنزِلَ إلَیکَ مِنْ رَبّک) چه حالاتى را تجسّم داشتند، من چنین حالاتى را در حضرت امام در ماه هاى اخیر، شاید یک ساله برنامه ریزىاخیر، هفت و هشت ماه اخیر، مى دیدم. ایشان عملا" دنبال این مسایل آینده بودند که بعد از خودشان مشکلى در جلوى راه انقلاب نباشد، کشور انقلابى که ایشان خیلى برایش تلاش کرده بودند و از جوانى تا آخر عمر به این شجره مبارکه اى که نهال کرده بود و آبیارى کرده بود، با خون دل فکرهایى برایش کرده بود و با تلاش هاى پیگیر نمى خواستند این شجره بعد از خودشان پژمرده بشود و درست وظیفه آن باغبان واردى را که آینده این درخت مقدس را، درخت مقدس انقلاب را و اسلام عملى را در جامعه تضمین بکند، برنامه ریزى کرده بودند. خوب یادمان است ایشان بعد از اینکه در سال هاى اوایل پیروزى انقلاب دچار کسالت قلبى شدند، نگرانى براى همه ما همیشه بود، ما همیشه دلهره داشتیم. به تعبیر خیلى از افرادى که با وضع جسمى ایشان آشنا بودند، مى گفتند ایشان مثل یک ظرف چینى خاصى هستند که ضربه خورده باشد و ترک برداشته باشد و هر موجى ممکن است که این ظرف را به هم بریزد. کسانى که مسئولیت داشتند اطراف انقلاب و وضع جسمى ایشان را مى دانستند، همیشه نگران بودند، هر روز ممکن بود یک حادثه اتفاق بیافتد. همان سال ها بود که یک نفر از اهل سیر و سلوک و معنا گفته بود که حضرت امام از آن تاریخى که ار پاریس آمدند و در فرودگاه مهرآباد پا گذاشته اند، یازده سال خواهند ماند. این حرف اگر چه خوب براى ما اطمینان نمى داد، ولى خب تسکینى براى مان بود. این پیش بینى با توجه به معنویتى که در گوینده سراغ داشتیم این تسکین بود، امّا همیشه دلهره داشتیم. ولى امام خودشان دلهره نداشتند، محکم بودند و مى فرمودند که خداوند این انقلاب را حفظ مى کند، من هم یک وسیله هستم. این وسیله در دست خداست و تا هر وقت من لازم باشم براى این انقلاب، انقلاب را خداوند به دست من نگه مى دارد و هر وقت لازم نباشم هم به دست دیگران این کار انجام مى شود. این اواخر ایشان به فکر حل کردن مشکلات افتادند، البته ما قبلا" به این فکر افتاده بودیم، اینکه سال ها قبل مجلس خبرگان تلاش کرد که جانشینى براى حضرت امام داشته باشد به خاطر همین نگرانى ها بود. یعنى ما چون همیشه فکر مى کردیم که هر روز ممکنه اتفاقى بیافتد، دستمان خالى باشد. همان نقطه اى که دوستان نگران بودند و دشمنان هم امید بسته بودند، این جورى بود. دشمنان فکر مى کردند در زمان امام نیروهایشان را مصرف نکنند، ذخیره کنند براى این که یک دفعه ضربه کارى را وارد بکنند وقتى که ما از درون متزلزلیم. دوستان هم نگران چنین وضعى بودند، چون کم وبیش از برنامه ریزى دشمنان آگاه بودند. امام با پیش بینى هاى خوبى که کردند کار را در روال درستى انداختند. آن موقع ما با دید خودمان یک ضمانتى براى تداوم وظیفه رهبرى تنظیم کرده بودیم که متأسفانه اواخر به اشکال برخورد کرد که آقایان در جریان اشکال کار هستند. در این اواخر وقتى که به اشکال برخورد کردیم، همه مان نگران بودیم و شاید خیلى از مردم هم نگران بودند که چه خواهد شد. ولى امام راه را درست باز کردند، اصل مسأله را حل کردند و به گونه هایى که ما گفتیم و شما شنیدید، ایشان راه را نشان ما دادند، اما معذوراتى داشتند که این معذورات مانع صراحت ایشان بود. شاید نمى خواستند در تاریخ یک بدعتى بشود که همیشه رهبرى را رهبر قبل تعیین بکند و بگذارند به روال قانون خودش انجام بشود، لذا با صراحت نمى گفتند. شاید معذوراتى داشتند از اینکه بالاخره شخصیت هاى بزرگوار و عظیم علمى و عملى که ما در کشور داریم با تصریح امام ممکن است، مسایلى از لحاظ توقعات و غیره به وجود بیاید، این هم منظور دیگرى بود. اما ایشان به نظر مى رسید که مصمم بودند به یک نحوى این مطلب را به ماها برسانند. در جلسات متعددى که به مناسبت هایى بحث مى شد و ابراز نگرانى مى شد، ایشان به نحوى مى فرمودند که به هرحال راه ما همین است، من این ها را در نماز جمعه گفتم و حتما" آقایان شنیدند و اینجا نمى خواهم تکرار بکنم. ایشان بحثى که در مورد اجتهاد اواخر شروع کردند یعنى تذکراتى که مى دادند، حالا ما بیشتر معنایش را مى فهمیم که امام چه اصرارى داشتند که مفهوم اجتهاد و مصداق مجتهد مناسب کارهاى اجتماعى و رهبرى را براى ما مشخص کنند.بالاخره مجتهدى که در امور ولایت کشور مى خواهد دخالت بکند، نیاز به یک سرى معلومات و اطلاعات و آشنایى ها با مسایل اجتماعى دارد که معمولا" در مدرسه دست آدم نمى آید، هرقدر هم که آدم در مدرسه باسواد باشد و استاد باشد و متبحر باشد ولى به هرحال باید در میدان عمل با واقعیت هاى زندگى و پیچیدگى هاى زندگى صنعتى امروز آشنا بشود. اجتهاد را یک معناى وسیعى برایش درنظر گرفتند که این خیلى در کارمان به درد خورد و بعد به گونه هایى مصداق آن اجتهاد را هم براى ما تعیین کردند و این مهم است.همه مفاهیم کلى را مى شود تطبیق کرد، اما اینکه ایشان با اشاراتى تعیین کردند مصداق آن مجتهد مورد نظر خودشان را، این دوتا را که آدم نگاه مى کند مى بیند که باز همان وظیفه رهبرى است بَلّغ ما اُنزِلَ الیک مِن ربک که نگران آینده نباشند که مبادا برخورد آرا و اندیشه ها و تمایلات کار مملکت را دشوار بکند. خداوند به ما مردم کمک کرد. باز این هم از خوبى مردم است، خداوند جزاى این مردم را داد، واقعا" این مردم استحقاق این را نداشتند که بعد از ده سال فداکارى و شهادت طلبى و این همه مرارت هاى راه انقلاب یک دفعه بیدار بشوند و ببینند که اختلافات در سطح بالا زحمات شان را دارد از بین مى برد و دشمنان را خوشحال مى کند و دوستان را ناراحت مى کند. حق این مردم نبود که چنین دردى برایشان پیش بیاید. بعد از این همه مرارت ها، خداوند جزاى مجاهدت هاى آنها را این جورى داد و این بحث را تمام کرد. کار دیگرى که امام پذیرفتند و قبلا" نمى کردند، مسأله اصلاح قانون اساسى بود. ما خیلى وقت بود که خدمت امام مى گفتیم که قانون اساسى در اداره کشور مشکلات دارد، این [حرف] تازه اى نیست، سال هاست مى گوئیم. من خودم مدتها پیش چندتا مووع را که مکتوب بعد از رحلت امام مشکل ساز شود به امام نوشتم من جمله همین قانون اساسى را که به هرحال ما با این قانون اساسى نمى توانیم کشور را درست اداره بکنیم که حالا نقاطش را عرض مى کنم که چه مشکلاتى داشتیم. البته در بحث ها اینها را آقایان شنیدند که امام قبول نمى کردند و مى گفتند زمانش مى رسد. در زمان خودشان، ایشان خودشان مشکل را حل مى کردند. هرجا با قانون اساسى ما به مشکل برخورد مى کردیم، خودشان با اختیاراتى که داشتند، با شخصیتى که داشتند دخالت مى کردند مسأله حل مى شد، ولى ما نمى توانیم. حل، حل موقتى است، حل موضعى است، باید نظام روى سیستم باشد که سیستم خودش کارها را انجام بدهد، نه اینکه شخص همیشه حلال مشکل باشد. این اواخر به گونه اى علاقه نشان دادند که ما آن روز نفهمیدیم، ولى حالا مى فهمیم که چرا شد. ایشان فرمودند که خوب آن چیزى که درباره قانون اساسى مى گفتید، حالا مى شود مطرح کرد، آن جاهایى که فکر مى کنید لازم است، بگویید، هر کسى نظرات خودش را داد و ایشان هم نظرات همه را شنیدند، در آخر آنچه که خودشان به آن رسیده بودند، آن را مطرح کردند. این نقاطى که الان در بازنگرى قانون اساسى هست، واقعا" باید حل مى شد، نمى شد با این وضع کشور را اداره کرد. ولى ما هنوز تمام نکردیم، دارد تمام مى شود ان شاءالله به رفراندوم مى رسد.من خدمت شما ائمه جمعه عرض بکنم که شما بزرگواران نظام هستید مخصوصا" حالا که دیگر رفراندوم بناست مطرح بشود، شما باید مردم را در جریان بگذارید. این بعضى هایش خیلى مهم نبود، ولى بعضى هایش مهم بود. آنکه مهم نبود مثلا" حالا مجلس تعداد نماینده اش ۲۷۰ تا است با قانون اساسى ممکن بود چهارصد، پانصدتا بشود؛ مشکل بوجود مى آورد، اما قابل تحمل بود، حالا اگر هم نمى شد ما چندان مشکل آن جورى نداشتیم، ولى خب یک قدرى کار را مشکل مى کرد. یا مثلا"در صداوسیما واقعا" مشکلى بود. شیوه اى که ما در صداوسیما ائمه جمعهداشتیم این بود که سه نفر از سه قوه آنجا مى رفتند و طبق قانونى که نوشته شده بود، تقریبا" دوتا دستگاه موازى هم درست شده بود که فقط با صرف نظر از حقوق هم دیگر، مى توانستند آنجا را بگردانند. اگر کسى مى خواست حرف قانونى خودش را اعمال بکند واقعا" خانه چند کدبانو مى شد و بعضی مطالب لازم رو آنتن نمى رفت. صدا و سیمایى که بایست لحظه به لحظه تصمیم بگیرد که این را بگوئیم یا نگوئیم، باشد یا نباشد، دیگر آنتن صبر نمى کند که حالا سکوت کنیم بعد ببینیم چه مى شود، باید هر لحظه تصمیم گرفت. این مسأله به حمداللّه حل شد، آخر کار هم قرار شد که زیرنظر رهبرى باشد که مهم ترین جاى کشور است. اوایل انقلاب مسأله دستگاه قضایى و شورا براى ما یک شعار بزرگ بود. پس از دیکتاتورى زمان پهلوى ما رنج کشیده بودیم. همه چیز را مى خواستیم از دست فرد بیرون بیاوریم و به دست شورا بدهیم به خاطر این که نگران تجدید دیکتاتورى بودیم. لذا هر چیزى را شورایى مى کردیم. یکى از کارهاى شورایى هم، مسأله شوراى عالى قضایى شده بود، غافل از آنکه دستگاه قضایى - دستگاه قضایى اسلام - که خصیصه مهمش سرعت است در فصل خصومت است با قضاء شورایى دچار اشکال مى شود. خیلى تصمیم گیرى ها در شوراى عالى قضایى الان به صورت پرونده مانده است، چون مثلا" احتیاجى به اکثریت داشته و یا اتفاق آرا مى خواسته، نشده و یک نفر نبوده که همه مسئولیت ها را خودش احساس بکند، منتها از مشورت هم استفاده بکند که به حمداللّه این مسأله حل شد، چون امام دستور تمرکز داده بودند و ما هم این تمرکز را پیش بینى کردیم که باز براى رفراندوم مى آید. به هرحال با تلاشى که از شخص امام شروع شد و کار به اینجا دارد مى رسد و این موانع احتمالا" تا حدود زیادى از سر راه کشور برداشته مى شود. ما خامى هایى اول انقلاب داشتیم به خاطر اینکه با امور کشوردارى آشنا نبودیم. نیروهایى که الان کشور را اداره مى کنند، عمدتا" کسانى هستند که در امور کشور حضور نداشتند، یا در مدرسه بودند، یا در دانشگاه بودند و یا در جاى دیگرى خارج از محیط ادارى کشور بودند. با تجربه اى که فعلا" پیدا کردیم، آنچه که در قانون اساسى نوشتیم، خیلى بهتر از آن است که در گذشته نوشتیم و آقایان هم باید اینها را ملاحظه بفرمایند. البته اگر خودتان قبول کردید که اینها بهتر است، شما هم باید در خطبه هاى نماز جمعه این مسائل را براى مردم روشن بکنید که مردم بدانند براى چه این تغییرات به وجود آمده [است]. حل مسأله اختیارات در مورد مسأله رهبرى هم، باز یک مسأله اى بود که آن هم حل شد. بعضی ها البته اختیارات رهبرى را براساس ولایت مطلقه مى دانند که رهبر همه جا مى تواند اعمال نظر بکند و کارش را انجام بدهد. اما در قانون اساسى باز یک محدودیت هایى بود که نکات عمده اش را برطرف کردیم. با اصلاحاتى که شده، هنوز هم در دستمان است و آن کارهاى جارى فعلى که آنها را انجام مى دهیم، باعث مى شود اعمال وظیفه رهبرى در شرایط جدید قانون اساسى بهتر باشد و یک مقدار کسرى حضور امام را با این جبران بکنیم و با این قانون اساسى که حالا ان شاءالله مردم رأى خواهند داد و مورد عمل قرار خواهد گرفت، یک مقدار راهمان درست بشود. وقتى که امام قطعنامه را پذیرفتند، خیلى ها نگران شدند؛ مخصوصا" بخشی از طبقه رزمنده و جوانان و اینها یک مقدار برایشان گران بود، اما امام مى دانستند که بعد از خودشان اداره این جنگ براى کشور کار دشوارى است و مى دانستند اگر این بنا است حل بشود در زمان خودشان باید حل بشود. این کار را خودشان پیشقدم شدند و این کار را انجام دادند و جزو همان قسمت بحث اول من است، اینکه خودشان راه انقلاب را باز مى کردند و هموار مى کردند. این کار را ایشان کردند و سیاست ما هم واقعا" این است که جنگ نکنیم ولى نمى توانیم، آن یک طرف قضیه است، چون یک وقت مى بینیم دشمنان ما مصلحت شان نبود که صلح باشد، دشمنان که مصلحت شان نیست صلح بشود، این داخلى ها و این نزدیکى ها بر مصلحت شان است.


چهارشنبه ، ۱مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تازه نیوز]
[مشاهده در: www.tazehnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن