واضح آرشیو وب فارسی:فارس: خوانشی متعادل از واقعیت توافق هسته ای به مناسبت هفته دفاع مقدس
نسبت «فرجام» جنگ تحمیلی و «برجام» پرونده هسته ای
فارغ از نگاه سیاسی و هواخواهی جانبدارنه برای اثبات یک موضع یا نفی موضعی دیگر، بایست تلاش داشت تا ضمن بازخوانی تاریخ، آموزه های برای برساختن راهبردهای موثر و منسجم در سیاست خارجی کشور استخراج کرد.
از فردای پیروزی حسن روحانی و آغاز مذاکرات هسته ای، دو قطبی سازی فضای سیاسی ایران آغاز شد. چنانچه بارها دیپلماسی هسته ای با دیپلماسی جنگ تحمیلی مقایسه شده است. دراین میان هرکسی به زعم خویش اشتراکاتی میان این دو برهه تاریخی می یابد؛ جریانی داد سخن می دهند که جام زهری دوباره نوشانده شده و مذلت ببار آورده است و در مقابل عده ای به حرارت درصدد بیان ضرورت ها و دستاوردهای دیپلماسی هسته ای هستند. در هیاهوی رسانه ای و جدال های لفظی اما گرایش سومی ظهور یافت؛ گرایشی که برجام و مذاکرات هسته ای را نه فتح الفتوح می داند و نه جام زهر می خواند، بلکه بیان می دارد بایست فرصت ها را کشف و تهدیدات احتمالی را شناسائی و کنترل کرد. چنانچه دبیر شورای عالی امنیت ملی این چنین موضع گرفته است برجام نه فتح الفتوح است و نه ترکمنچای و توصیه می کند که «ما از مرحله مذاکره عبور کرده ایم و باید آینده را سامان دهیم و آن را بر اساس مصلحت ملی کشور مدیریت کنیم.» هر دو برهه تاریخی اما در حکم “نقطه عطفی” در تاریخ تحولات سیاسی ایران به شمار می آیند؛ نقطه عطف دلالت بر فصل تمییز و مبدأ آغازین یک تحول تاریخ ساز دارد. فارغ از نگاه سیاسی و هواخاهی جانبدارنه برای اثبات یک موضع یا نفی موضعی دیگر، بایست تلاش داشت تا ضمن بازخوانی تاریخ، آموزه های برای برساختن راهبردهای موثر و منسجم در سیاست خارجی کشور استخراج کرد. به همین جهت این نوشتار سعی دارد ضمن پرتو افکندن بر دورهای خاص از تحولات سیاست خارجی توشه ای برای فهم تحولات این روزهای سیاست خارجی کشورمان برگرفت. جنگ تحمیلی و امام خمینی (ره)؛؛ از یاس تا امید تحولات سال های 1365 به این سو ایران را در شرایط فرسایندگی قدرت نظامی و دیپلماتیک قرار داده بود. مجموعهای از تحولات نظامی در جبهه های جنگ و برهم خوردن توازن به نفع عراق با ورود مستقیم آمریکا در حوزه نظامی و نیز معادلات منطقه ای توان اقتصادی ایران را محدود می کرد. شرایط خاص بین المللی امکان مانور دیپلماتیک گسترده را از ایران سلب کرده بود. در حالی که شاخص های اقتصاد اجتماعی روندی افولی یافته بود، تحریم های بین المللی دولت و جامعه ایران را در تنگنایی مخاطره برانگیز گذارده بود. پیام های ارسالی جامعه بین المللی به شدت تهدید آمیز می نمود، کشورهای مختلف در جبهه معارض با یک قدرت انقلابی سعی داشت با سیاست سدبندی، جامعه و دولت ایران را در انزوایی فرساینده گرفتار کند. موجهای سیاست خارجی بحرانهای فراگیری پیش روی دولتمردان جمهوری اسلامی قرار داده بودند. غرب در حوزه های سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و اقتصادی با ایران چالش می کرد. هدف آن ها سلب ابتکار عمل از نخبگان سیاسی و تخلیه قدرت مقاومت جامعه ایران بود. دراین فضا امام خمینی (ره) توانست نقشی متوازن کننده در ارتباط با سیاست خارجی ایفا کنند. تحرک فضای عمومی جامعه ایران شرایط مساعد در اختیار دولتمردان وقت می گذراد. کنش موازنه ساز و مقابله با بحران های بین المللی ایران را در حاشیه امن قرار داد. سیاست خارجی اگر ادامه سیاست داخلی در نظر آورده شود می توان توفیق نگرش مصلحت گرایانه در سیاست خارجی آن دوران را فهم کرد. گفتمان مصلحت گرا و دکترین ام القراء در کنار هوشمندی رهبری، در واقع منبع اقتدار و قدرت سیاسی برای دولت ایران در پهنه بین المللی شدند. شرایط خاص بین المللی در فضای نظام دو قطبی عملا راه تحرک دیپلماتیک ایران را دشوار کرده بود. درآن موقعیت، رهبری امام خمینی(ره) توانست تعادل و گشایش سیاسی-دیپلماتیک ایجاد کند. از طرفی رهنمودهای امام راحل تعادل را به ساخت سیاسی داخل برگرداند، از دگر سو نیز هوشمندی ایشان ابتکار عمل را از سایر بازیگران در معادله دیپلماسی جنگ تحمیلی ستاند و ایران را در موقعیت برتر نشاند. جنگ تحمیلی و پرونده هسته ای؛ از فرجام تا برجام سال های میانی جنگ تحمیلی مجموعهای از بحرانهای متوالی دولت و مردم ایران را به خود مشغول کرده بود. آنچه در حوزه نظامی و اقتصادی به وقوع میپیوست زمینه را برای تغییر ادراک نخبگان سیاسی فراهم ساخته بود. در سال های میانی جنگ گفتمان مصلحت محور در کانون سیاست خارجی ایران جایگاه تثبیت شدهای یافت؛ رویکرد مصلحت اندیشانه که هدفش حفظ تمامیت ارضی و مطلوبش خروج ایران از شرایط فرسایندگی قدرت بود. اندک اندک ایده جنگ حداکثری جای خود را به ایده تثبیت صلح برای حفظ کشور داد. آنگاه که امام راحل با لحنی غمین سخن از جام زهر گفتند، در ادامه با نگاهی امیدوارانه قطعنامه را فرصتی برای بازسازی قدرت و مجالی برای برساختن آینده ای مطلوب عنوان کردند. بازخوانی میراث امام راحل نشان می دهد که در انگاره ایشان آرمان گرائی و واقع گرایی مکمل یکدیگرند. امام راحل نظام ناعادلانه بین المللی را هیچ گاه برنتافتند، لکن راه بر تعامل با محیط بین الملل بازگذاردند. فرصتی به نخبگان عملگرا دادند تا ضمن درک اصول سیاست قدرت، از آرمان های انقلاب و ارزش های اسلامی دفاع کنند. هنر امام راحل در متوازن کردن و هم سازی مقتضیات زمانی -مکانی با آموزه های هویتی و مبانی ملی بود. الگوی رهبری در این میان آنچه مهم و حامل درسی برای سیاست خارجی امروز ایران است آموزه مصلحت محوری است. آموزه ای که پای در تاریخ ایران اسلامی دارد. هویت اسلامی -ایرانی در متن خویش مؤلفه های رفتاری مصحلت محورانه را حمل و بارور می کند. مهم اما امکان گشودگی در پرتو کاربست این مولفه است. الگو پردازی در سیاست خارجی باید متناسب با مقدورات و محذورات باشد. رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران بر خویشتن داری و سنت احتیاط تاکید می گذارند و در واکنش به رخدادهای مرتبط با مذاکرات و توافق هسته ای همگان را حوالت به احتیاط و تعادل کردند تا مبادا کارگزاران سیاست خارجه به دامن افراط خوش بینانه یا تفریط انسدادی بغلطند. رییس جمهور روحانی نیز از تعادل و توازن می گوید؛ تعادلی فراگیر و همه جانبه. تعادل در آرمان ها و واقعیات. در این فضا واقعگرایی و آرمانگرایی مکمل یکدیگرند. محیط بین الملل را با اصول حاکم آن درک کردن نه به معنای غفلت، پذیرش آن یا عدول از آرمان های انقلاب- اسلام و نه به معنای بی عملی و وادادگی ست. بلکه متضمن تحرک و هوشمندی دولت ایران است. تدوین و عملیاتی کردن توازن از هم سازی مقتضیات زمانی -مکانی با آموزه های هویتی و مبانی ملی بر می آید. رهبری؛ کانون تعادل بخش سیاست ایرانی با وجود ادعای رژیم صهیونیستی و حتی بسیاری دولتمردان آمریکا که ایران را متهم به ریسک پذیری می کنند ایران از سنت کشورداری محتاطانه برخورداراست که نتیجه قرن ها تجربه در امور بین المللی است. سنت احتیاط ایرانی که در دوره اسلامی با سنت تکریم و احتیاط شیعه نیز درهم آمیخت، آموزه مصلحت گرایانه و اعتدالی را برساخته است. ازین روی مصلحت گرایی حاصل تلفیق آرمانگرایی و واقعگرایی ایرانیان است. آرمانگرایی برسازنده تعامل فعال و واقعگرایی برسازنده نگرش های اعتدالی است؛ از آمیزش این دو نگرش مصلحت گرایی تولید شده است. هرکدام ازین دو رویکرد آرمانگرایی رمانتیک و واقعگرایی تراژیک ریشه در رمزگان های فرهنگی و تجارب تاریخی خاصی دارند. احسان معنوی منبع:رصد انتهای متن/
94/07/01 - 09:50
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]