تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867246582




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اي خردمند موحد پاک دين هوشيار


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اي خردمند موحد پاک دين هوشيار
اي خردمند موحد پاک دين هوشيارشاعر : سنايي غزنوي ا زامام دين حق يک حجت از من گوش داراي خردمند موحد پاک دين هوشيارنخل دين در بوستان علم زو آمد به بارآن امامي کو ز حجت بيخ بدعت را بکندتا قيامت داد علمش کار خلقان را قرارآنک در پيش صحابان فضل او گفتي رسولبوحنيفه را چراغ امتان گفت او سه بارشمع جنت خواند عمر را نبي يکبار و بسگفت: عمر آنکه دين حق بدو شد آشکارگفت بوبکر: اي محمد زين دو فاضلتر کدام؟آنکه شد از علم او دين محمد آشکارچون پديد آمد به کوفه بوحنيفه تاج ديناهل جنت زان يکي و مرجع ديگر به نارگفت گردد امتم هفتاد و سه فرقت بهمملحد اهل هوا از وي شود مقهور و خواربوحنيفه سرور آن قوم اهل جنت‌ستماضي و مستقبل و حال از علومش در حجارمعني سه بار گفتن بوحنيفه را چراغهر سه را زو روشنايي هر سه را علمش حصاراينک رفت و اينکه آيد و آنکه بيند روي اوبغض ديني مبغضي شوخي پليدي نابکاردهريي آمد به نزديک خليفه ناگهانيافتستي پادشاهي خوش خور و بي غم گذاراين چه بدست از شريعت بر تنت گفت اي اميرحج و غزو و عمره و اين امرهاي بي شمارروزه و عقد و نکاح و دور بودن از مرادتا بداني کين قديمست و ندارد کردگارخويشتن رنجه چه داري چون به عالم ننگريسر به سر گيتي قديمست و ندارد کردگارگفت رسم شرع و سنت جمله تزوير و رياستنامد از رفته يکي از ما برفته صدهزارآمدي تو بي‌خبر و ز خويش رفتي بي خبرچون برفت اين منزلي گيرد دگر کس مرغزارهست عالم چون چراگاهي و ما چون منزليهر کرا اين منکر آيد عقل او گيرد غبارطبع و اخشيج هيولا را شناسيم اصل کونصورت افلاک و تاريخ بنايش بر کنارخانه‌اي ديدم به يونان در حجر کرده به نقشکي بگويد اين به دست کس شناسد اين شمارنسر واقع در حمل کنده که تاريخ اين به دستابتدا پيدا کن و مر انتها را حجت آرکو منجم کو محاسب گو بيا معلوم کننسر واقع در حمل چون کرده‌اند آنجا نگارآنکه گفت از گاه آدم پنج و پانصد بيش نيستحيلت و نيرنگ داند اين سخن را هوشياراينهمه زرق و فسونست و دروغ و شعبدهتا بيايد آن امام راستين فخر ديارگفت اميرالمومنين اي مرد پر دعوي بباشبر سر دارت کنم تا از تو گيرند اعتبارگر بتابي روي از او گردي هزيمت از سخنمعمتد گردي مرا و هم تو باشي مير و مارگر ز تو نعمان هزيمت گيرد و گردد خموشتا کند او اين جدل در پيش تخت شهريارچاکري را نامزد کرد او که نعمان را بخوانگفت: آمد ملحدي در پيش خسرو بادساررفت قاصد چون بديد آن کان علم و فضل راخود شريعت چون ردايي کش نه پودست و نه تارمي چنين گويد که زرق‌ست اين مسلماني و فندين ايزد را و شرع مصطفا را پشت و يارگفت اميرالمومنين: تا حاضر آيد پيش اوپيش ميرالمومنين آيم ورا گو: چشم دارگفت قاصد را امام دين چو بگزارم نمازچيره گشته دهري آنجا شاه بد در انتظارتا نماز شما نامد بوحنيفه پيش شاهمي بترسد از من او زان شد نهان از اضطرارهر زمان گفتي به شه آن ملحد بطال شوم:کيست در عالم که او از من ندارد الحذارکيست در گيتي که يارد گفت با من زين سخنمطربان خوش لقاي خوب روي نامدارگفت: شاها مي بفرما تا بيارندم به پيشساغري مي‌بايدم معشوق زيبا در کنارآنک مي‌دارند روزه گويد ار او راست مزدعيد او هر روز باشد روزه او را در چه کاراو چه داند روزه و طاعات عيد و حج و غزوشاد گشت از وي خليفه دهر يک درمانده‌واراندرين بودند ناگاهي درآمد مرد دينداد نعمانش جوابي پر معاني مردوارگفتش از خجلت که: اي نعمان چرا دير آمديرخ نهادم سوي قصر و تخت شاه تاج‌دارگفت: حالي چو شنيدم امر شه برخاستمبود نخلي منکر آنجا تختهايش بر قطارچون رسيدم بر کران دجله کشتي رفته بوداز سر نخل آمدش ليف و درو شد صد مراردرهم آمد کشتي شد درزهايش ناپديداندر آمد دو مرار و کشتي شد پايدارحلقه‌هاي آهنين ديدم ز سنگ آمد برونآمد و بنشست آن گه بر کران جويبارکشتي آن گه پيش آمد من نشستم اندروزين سبب تا خيرم افتاد اي پسر معذور دارپيشم آمد تا بدو اندر نشستم دير شدحجتي آورده اي کين کس ندارد استوارگفت ملحد: شرم داري بو حنيفه زين دروغمر اميرالمومنين را که: اي امير باوقارگفت آن گه بو حنيفه آن امام دين حقاين ز طبعست و هيولا نيست اين را کردگارخصم مي‌گويد که صانع نيست عالم بد قديمصانعي بايد مگر ديوانه است اين گوش دارآن گه‌ي منکر همي گردد که مصنوعات رامي نداري استوارم من روا دارم مدارتخته‌اي را منکري کت صانعي بايد قديممي نبيني فوق و تحت و کوه و صحرا و بحاراي سگ زنديق کافر خربط ميشوم دونگاه برف و گاه باران گاه روشن گاه تارگاه ابرو گه گشاده گاه خشک و گاه نمماه و انجم را ازو روشن همي دارد چو نارمي نبيني بر فلک اين خسرو سيارگاندر ده و دو برج پيدا گشته در ليل و نهارهفت کوکب بر فلک گشته مبين در زمينسوي مصنوعات شو آن گه صنايع کن نظارماه در افزايش و نقصان و خود بر حال خويشتا ببيني قدرتش مومن شوي اي دلفگاراي سگ کافر به خود اندر نگه کن ساعتيمي کند آزادي موي سيه کافوروارقدرت حق عجز تو بر رنگ مويت ظاهرستصورتي زيبا پديد آورد از وي بي‌عوارقطره‌اي آب آمد اندر کوزه‌اي کش سرنگونکار صانع بر خلاف اين بود انديشه دارآدمي در روشنايي صنعتش پيدا کندآن گه‌ي بر وي پديد آرد خط و زلف و عذاردر سه تاريکي نگارد صورتي چون آدميهفت چشمه در بدستي استخوان باده بارنطق گويايي و بينايي و سمع آرد پديدآب بيني منقبض و آب دهانت نوش بارآب چشمت شور کرد و آب گوشت تلخ و خوارگر نباشد تلخ زي وي راه يابد مور و مارآب چشمت شور از آن آمد که به گنده شودچند گويم زين دلايل کن برين بر اختصاردر دهانت آب خوش آمد تا بداني طعم چيستتا پديد آيد ز صنع وي بتان قندهارصانعي بايد حکيم و قادر و قايم به ذاتعقل از تو کي پذيرد اين سخن را بر مدارطبع نادان کي پديد آرد حکيم و فيلسوفآب و آتش خاک و باد اي ملحدک حجت بياراين مخالف طبعها با يکدگر چون ساختنداين چه حجت باشد آنجا صورتي کردست کارآنچه مي‌گويد بديدم من به يونان خانه‌ايقادر معطي و دانا خالق بر و بحاررو بگو ايزد يکي قايم به ذات و لم يزلمحدث آمد چار طبع و چار فصل روزگارما نبوديم او پديد آوردمان از چار طبعچند باشد بر سرت از جهل و کفر و شک فساربگرو اي ملحد به قرآن «قل هوالله» يادگيرکرد هر يک خوار او را پس بکردندش به دارچون شنيد اين حجت از وي دهر يک خاموش گشتملحدان را پيش خود منشان ازين پس زينهارگفت نعمان اي خليفه بعد ازين چونين مکنميزن اکنون بر سر ملحد چو حيدر ذوالفقارابن عم مصطفايي تيغ ازو ميراث تستاندر آن آويز ملحد را ز مجلس دور دارهر چه فرمايد ترا قرآن و اخبار رسولشاد باش اي بوحنيفه اي امام بردبارگفت: پذرفتم ز تو اي حجت دين خدايدين اسلام و امام عالم و پرهيزگاراي سنايي شکر اين داني که نتواني گزاردزين مناقب رسته گردد اي برادر گوش دارگر سنايي مستجب گردد به آتش بي گمان
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 786]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن