واضح آرشیو وب فارسی:عصر خبر: ما در علم اصول به دنبال آن هستیم که برای احکام عام همچون برائت یا احتیاط، ادله عامی به دست بیاوریم که در موضوعات گوناگون به کار آید.عصر خبر: در شرایطی که منبع لا یزالی به نام اخبار و روایات اهل بیت (علیهم السلام) برای دستیابی به احکام در اختیار ماست، چه نیازی به تکیه بر علم اصول فقه با این وسعت و تفصیل وجود دارد. به گزارش خبرگزاری «حوزه»، آیت الله علوی بروجردی از اساتید حوزه علمیه قم در جمع طلاب و فضلای حوزه، به دلائل ضرورت و کاربری علم اصول فقه پرداخت و گفت: یکی از موضوعاتی که گاهی در حوزه به صورت مقاله یا مصاحبه مطرح می شود، این است که در شرایطی که منبع لا یزالی به نام اخبار و روایات اهل بیت (علیهم السلام) برای دستیابی به احکام در اختیار ماست، چه نیازی به تکیه بر علم اصول فقه با این وسعت و تفصیل وجود دارد. برخی اوقات این اشکال بیان می شود که شما به کلام، فقه و تفسیر نیاز دارید؛ پس چرا اصول فقه به عنوان درس اصلی مطرح است و مابقی اینطور نیستند، برای پاسخ به این سؤال، ضرورت های گوناگونی وجود دارد. *ضرورت اول نیاز به علم اصول فقه در مواردهای گوناگون در مسائل فقهی، آیه، روایت یا اجماع وجود دارد که برای استدلال به آن آیات و روایات، نیاز به مباحث اصولی است و این ضرورت نخست نیاز به علم اصول فقه است. *ضرورت دوم نیاز به علم اصول فقه تفکر بزرگانی که در علم اصول زحمات بسیار کشیده اند، این نبوده که آیا روایت داریم یا نداریم و در زمان وجود روایت، مطابق با آن فتوا دهیم؛ بلکه نکته قابل توجه اینجاست که اگر این روایات را به هر نحوی نتوانستیم موضوع أدله حجیت قرار دهیم، چه باید بکنیم، آیا دیگر دست ما کوتاه است و هیچ دلیل عام دیگری نداریم که به آن تمسک کنیم، اگر با وجود روایت علی الخصوص با مبانی بزرگانی همچون آیت الله خوئی که نظرشان در تشخیص روایت یا در قبول روایت محدود بود، چه کاری باید انجام دهیم، اگر این روایات حجت نشد، چه می شود، آیا ما برای رسیدن به حکم شرعی باید همانند احناف و مکتب ابوحنیفه دنبال مباحثی همچون «قیاس» برویم یا نه؟ ما در علم اصول به دنبال آن هستیم که برای احکام عام همچون برائت یا احتیاط، ادله عامی به دست بیاوریم که در موضوعات گوناگون به کار آید. *سیری اجمالی در تطور علم اصول در متأخرین بسطی که محققین و بزرگان ما خصوصا از زمان مرحوم آیت الله وحید بهبهانی به این طرف در این رشته داده اند، انصافاً بسیار قابل تقدیر است. ایشان تحولی در اصول فقه ایجاد نمود و از اشخاصی است که صاحب مکتب در اصول فقه ماست و بعد از ایشان نیز مرحوم شیخ انصاری این تحول را توسعه و سپس آخوند خراسانی که از نظر ما بزرگ ترین محقق و ناقد کلام شیخ است این راه را ادامه و پس از آنان، این علم توسط شاگردان آخوند خراسانی آن چنان کمال پیداکرده که انصافاً امروز اصلاً قابل مقایسه با اصولی که در بین عامه (غیر شیعه) مطرح است، نیست و ما امروز بستری غنی در اصول فقه برای استنباط داریم. *نگاهی بر اختلاف مبانی درباره علم اصول مبنای ضرورت و کفایت اجتهاد در علم اصول گاهی اغراق هایی در مکتب شیخ و شاگردان مرحوم آخوند و در بین بزرگانی از عصر ما مشاهده می شود که «اجتهاد یعنی اجتهاد در اصول فقه؛ اما در فقه فقط تطبیق است»؛ یعنی مطابق با این مکتب، اگر قدرت استنباط و اختیار مبنا در اصول فقه را داشتیم، اجتهاد تمام است؛ سپس این اصول را گرفته و در فقه به موارد، تطبیق می کنیم و از روایت هم استفاده می کنیم. شکی نیست که اگر کسی به واقع، اجتهاداً قدرت اختیار مبنا در اصول را نداشته باشد، مجتهد نیست و شخصی که مجتهد است و قصد دارد در فقه استنباط کند، باید مبنای اصولی داشته باشد و نمی تواند آن را تقلیدا به دست آورد. ضرورت عدم کفایت اجتهاد در علم اصول اما ما در این مقام معتقدیم که اضافه بر آنچه به اختیار مبنا در«اصول فقه» نیازمندیم، در «فقه» نیز به اجتهاد نیاز داریم. ما در علم حدیث نیز نیاز به اجتهاد داریم؛ چراکه در آن بحث هایی وجود دارد که نیاز به اجتهاد دارد؛ همچون روایات، فهم روایات، تشخیص روایات، مقایسه میان روایات و ... که به تنهایی با اجتهاد اصولی به دست نخواهد آمد. ازدیگر علومی که نیاز به اجتهاد دارد، علم رجال است؛ چراکه نمی توان مبانی رجالی را از روی تقلید اختیار کرد؛ البته تبعیت از روی اجتهاد اشکال ندارد و انسان می تواند تقلیدا از بزرگی تبعیت کند و از روی اجتهاد قول او را اختیار نماید؛ لذا در اینجا لازم است که نه اصول را آن قدر بالا ببریم که بگوییم اجتهاد در اصول کفایت می کند و نه اینکه بگوییم در تطبیق فقهی و در اجتهاد فقهی اصلاً نیاز به اصول نداریم. *آثار مفصل اصولیون، میراثی گرانبها علوم مذکور، از علومی هستند که بزرگان ما در طول سال های متمادی زحمات بسیاری برای آن کشیده و امروز میراث آن به ما رسیده است. در علم اصول فقه باید توجه داشته باشید که صرف تفصیل یک موضوع، نباید از زیر بار بحث آن بیرون رفت. یکی از مفصل نویس های ما مرحوم حاج شیخ محمدتقی صاحب هدایة المسترشدین است. هدایةالمسترشدین شرح معالم الدین است و ایشان از شاگردان مرحوم شیخ وحید بهبهانی می باشد. شما معالم و شرح آن را کنار هم بگذارید و حجم آن دو را مقایسه کنید. معالم از جهت محتوا خیلی کتاب بزرگی است اما به جهت فاصله زمانی که نوشته شده تا امروز خیلی طولانی است. در عین حال مطالب مرحوم حاج شیخ محمد تقی رضوان الله علیه خیلی بلند، بالا و بسیار عمیق است. بنده زمانی کتاب هدایة المسترشدین را بررسی می کردم و متوجه شدم که بعضی از مطالب بزرگان ما همچون مرحوم میرزای نائینی و آقا ضیاء عراقی به عنوان امری ابتکاری مطرح شده اند را در کتاب هدایة المسترشدین و قلم حاج شیخ محمدتقی می بینیم. تطویل است و گاهی از اوقات کلام بسط داده شده؛ اما این بسط به نتیجه ای منتهی می شود که این نتیجه در همان اختیار مبنا برای ما خیلی مهم است . الآن بحث ما در دوران امر بین محذورین است مبنای ما چیست، چه باید بکنیم در مبنایی که ما اختیار می کنیم باید مبانی مخالف و اقوال مخالف را استدلالاً جواب بدهیم و این چنین است که می توانیم به اجتهاد در علم اصول نائل شویم؛ بنابراین در حوزه های علمیه، علم اصول، علمی ضروری و از علوم محوری و پایه است و باید توجه داشته باشیم که این علم، مقدمه است؛ نه تنها برای فقه؛ بلکه برای بسیاری از علوم. *علم اصول؛ راهی میانبر برای اجتهاد کسی که بدون اصول بخواهد وارد فقه شود؛ نه اینکه ممکن نباشد؛ اما باید زحمت 70-80 ساله بکشد؛ اما اصول انسان را مسلط می کند که در مدت کمتر و محدودتر به همان نتیجه برسد؛ لذا بها باید داده شود. متأسفانه در اعصار متأخره و لو در بعضی موارد اصول خیلی زیاد شده؛ اما در برخی جاها اصول خیلی کم رنگ شده و به آن بها داده نمی شود که در این اشکال است. برای حوزه های علمیه این اشکال است رشد تکاملی که در اصول در اعصار متاخره داشته ایم را در اعصار نزدیک از دست بدهیم؛ اما خوشبختانه امروزه با منابع غنی اصول فقه با کلمات بسیار محققانه و پخته و کارکرده، همراه با استدلال های گوناگون چه استدلال های عرفی و چه استدلال های عقلی مواجه هستیم و اشخاصی که در این عرصه وارد شده اند، مسلط به علوم عقلی می باشند؛ لذا این بستر و مجموعه ای که خداوند عنایت کرده و در اختیار ما گذاشته است برای ما بسیار مغتنم بوده و باید از آن استفاده و بهره برداری کرد. *چند توصیه مهم برای پیشرفت طلاب و محققین اساتید ما می فرمودند که شما هنگامی که در درس حضور پیدا می کنید، آن مبحث را کاملاً مطالعه کرده و انظار مختلف را دیده باشید؛ سپس در درس حاضر شده و پس از این مطالعه دقیق، مشاهده می کنید که ورود و خروج استادی که درس می گوید، چگونه هست و بوسیله آن می توانید اشکال پخته انجام دهید و پاسخ بگیرید؛ لذا می گفتند درس را قبل از درس بنویسید؛ نه بعد از درس؛ بلکه بعد از درس نکات اضافه را اضافه کنید و حاشیه بزنید.
سه شنبه ، ۳۱شهریور۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]