واضح آرشیو وب فارسی:پردیس گیم: حق انتخاب واقعی در بازی ها فقط یک خیال باطل است.این واقعیتی است که من اخیرا بعد از تمام کردن بازی Until Dawn متوجه آن شدم، بازی ای که قرار است با عنوان "یک بازی ماجراجویی که وقایع آن بر اساس اعمال و انتخاب های بازیباز شکل می گیرد" شناخته شود. مهم نیست که سناریو ی بازی چه قدر خوب نوشته شده باشد یا تعداد انتخاب هایی که بر عهده ی بازیباز قرار داده می شوند چه تعداد باشد،بازی ها در حال حاضر امکان دادن حق انتخاب واقعی و نشان دادن عواقب این انتخاب ها را ندارند.
Until Dawn عنوانی کاملا وابسته به داستان آن است،یک ماجراجویی خطی که داستان آن توسط تصمیماتی که شما در نقاط مشخصی می گیرید شاخ و برگ می گیرد.منظور من را اشتباه برداشت نکنید،این توضیح مختصر،نباید شما را از تجربه کردن این بازی که عنوانی ترسناک و به شدت لذت بخش است باز دارد.تهیه کننده های این بازی در استودیو ی Supermassive Games کار فوق العاده ای در روایت داستان کاراکتر های این بازی با نشان دادن این وقایع توسط زاویه های مناسب دوربین،جزئیات بی نظیر کاراکترها و انتخاب دیالوگ هایی مناسب انجام داده اند.هر چند،کمتر زمانی در طول بازی وجود دارد که شما احساس کنترل کامل اتفاقاتی که پیش می آیند را داشته باشید. بگذارید مثالی بزنم.در اواخر بازی به شما انتخابی داده می شود که از شما می پرسد می خواهید دو کاراکتر فرار کنند یا پنهان شوند.اگر روراست باشیم،برای هم فرار کردن و هم پنهان شدن عواقبی وجود دارد.ولی چه طور می شود اگر هیچکدام از این انتخاب ها به دلخواه من نباشد؟چه می شود اگر در این سناریو شما بخواهید یک سنگ بردارید و به سمت دشمن پرتاب کنید؟یا اینکه بخواهید یکی از این کاراکتر ها تا آخرین لحظه ایستادگی کند و خودش را به خاطر نجات دادن کاراکتر دیگر فدا کند؟یا شاید شما از هر دو کاراکتر متنفر باشید و بخواهید که هر دو بجنگند و با عواقب آن روبرو شوند؟
Until Dawn،مثل هر بازی دیگری نیاز دارد تا بازیکن را به سمت یک مسیر مشخص هدایت کند تا روایت داستان کامل شودو این ممکن است به نتیجه ی چندان رضایت بخشی منتهی نشود. هر کسی که بازی The Walking Dead را بازی کرده باشد ممکن است از این موضوع ناراحت شود که هر تصمیمی بگیرم،باز هم سرنوشت کاراکتر یکی خواهد بود. پایان بازی یکی است.این همان نکته ای است که نشان می دهد در دنیای واقعی،تفکر و تصمیمات ما دنیای اطراف ما را هم تغییر می دهد.ما کار ها را به طور متفاوتی انجام می دهیم،ولی این اختیاراتی که ما می خواهیم هنوز در هیچ بازی ای به طور کامل داده نشده است-هر چند که خیلی نزدیک شده ایم. اگر هر انتخابی که بازیباز بخواهد داشته باشد به واقع تاثیری مشابه واقعیت را به همراه داشته باشد ،نتیجه تنها یک هرج و مرج مطلق خواهد بود و در این شرایط به طرز وحشتناکی برای بودجه ی بازی ها گران تمام می شود و تقریبا غیر ممکن است که چنین چیزی قابل انجام باشد .بله،بازی های جهان باز به ما کنترل بسیار بیشتری روی دنیای بازی می دهند،ولی این بازی ها هیچوقت نمی توانند عواقب کارهایمان را به ما نشان دهند،و حق "انتخاب" بدون "عواقب" آن بی معنی است.پس،با اینکه GTA5 درون قوانین بازی به ما "آزادی" می دهد،ولی شما همچنان با عواقب محدودی روبرو هستید.مطمئنا،زمانی که شما یک نفر را در این بازی با یک ماشین تعقیب می کنید و به طور متوالی او را زیر می کنید،دنیای اطراف به رفتار شما واکنش آنی می دهد(مطمئنا همه از شما می ترسند،آخه این چه کاری است؟!)،ولی هیچگونه عواقب طولانی مدت برای اعمال شما وجود ندارد.
با کمی تفاوت،عناوینی مثل Metal Gear Solid 5 به شما حق انتخاب تجهیزات می دهند.هر ماموریت در این بازی،به صورت یک سری مشکل است که شما باید به هر روشی که مجاز هستید بر آنها فائق آیید.این بر عهده ی شماست که اشیا و حرکاتی که در اختیار دارید را به نحوی استفاده کنید تا معمای هر سناریو را حل کنید،و این به احتمال زیاد بهترین حالتی است که یک بازی توانسته به حق انتخاب واقعی نزدیک شود.حالا در نظر بگیرید،ساخت این بازی بیش از پنج سال زمان برده و میلیون ها دلار خرج برداشته(حتی اگر جدایی کونامی و کوجیما را در نظر نگیریم)،و با این حال بعضی از کسانی که این بازی را بیش از 35 ساعت بازی کرده اند ناله می کنند که هنوز هم کل ماجرای این بازی از پیش تعیین شده است.با تمام زحماتی که برای ساخت این بازی کشیده شده است و اگر نخواهیم پایان بازی را فاش کنیم،به نظر می رسد که حتی MGS5 هم نتوانسته است عواقب کار های شما را در بازی منعکس کند.متغیر های بی شماری وجود دارد،و هر چه ما به دادن کنترل هر چه بیشتر روی وقایع بازی به بازیباز نزدیک می شویم،از نشان دادن نتایج این اعمال دورتر خواهیم شد. این همان مشکلی است که Mass Effect به آن دچار شد،و سیستم انتخاب BioWare در آخر چندان درست کار نکرد.با اینکه برنامه ریزی های فراوانی برای آن انجام شده بود،در آخر این استودیو مجبور شد که تمام انتخابات بازیباز را به یک حق انتخاب نه چندان رضایت بخش محدود کند،که هر چه قبل از آن را انتخاب کرده بودید خنثی می کرد.با اینکه من چندان اعتراضی به پایانی که من با آن مواجه شدم ندارم،ولی درک می کنم که چرا این همه بازیباز ناراحت اند. ما انتظار عواقب بامعنی برای تمام انتخاب هایمان داشتیم. اگر باز هم نخواهیم داستان بازی را فاش کنیم،بازی ای مثل Until Dawn هم کم و بیش با چنین مشکلی دست و پنجه نرم می کند،به پایان رساندن ماجرا همچنان با احترام گذاشتن به انتخاب هایی که بازیباز انجام داده.مثل The Walking Dead،نتیجه ی پایانی منسجم است،ولی رضایت بخش نیست.
با این حال،یک سوال هنوز پاسخ داده نشده است،آیا ما واقعا نیاز داریم تا تمام تصمیمات را خودمان در بازی ها انجام دهیم؟ مطمئنا در هر داستانی و در هر رسانه ای،ما توسط راوی هدایت می شویم،و باید بعضی از اتفاقات و دیدگاه ها را قبول کنیم. تعاملی کردن بازی ها فقط آب را بیش از پیش گل آلود می کند،به این دلیل که کنترل وقایع توسط دادن حق انتخاب به بازیکن،کاملا با خواسته ی سازنده برای هدایت کردن ما به پایان ماجرا تناقض دارد. شاید ما باید قبول کنیم که ما-در بیشتر مواقع-فقط در حال دکمه زنی هستیم تا داستان را به پیش ببریم.البته قبول کردن چنین حرفی،نه تنها به هیچ وجه بازی کردن این گونه بازی ها را کمتر از این لذت بخش نمی کند،بلکه این تفکر ما را در مواجه با حق انتخاب بعدی که به ما واگذار می شود هیجان زده تر از پیش می کند.مطمئنا،انتخاب فقط یک خیال باطل است،ولی ترفند خوبی برای نگه داشتن ما پشت صفحه های مانیتور است. نظر شما چیست؟ آیا تا به حال با چنین موردی مواجه شده اید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید. منبع : GamesRadar
30 شهريور 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پردیس گیم]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]